بحران؛ نتایج جنگ افروزی جمهوری خواهان
دیپلماسی ایرانی: چند روزی است که بحث بدهیهای آمریکا، این کشور را دچار بن بست و بحران کرده است. ریشههای این بحران در کجاست؟
به طور کلی در سیاستهای داخلی و خارجی بین دو حزب دموکرات و جمهوری خواه یا به تعبیر دیگر بازها و کبوترها در یک صد سال گذشته اختلاف وجود داشته است. ولی در زمانی که جنگ رخ میدهد و آمریکا در یک جنگ حضور پیدا میکند، این اختلافات خود را بیشتر نشان میدهد. نمونه این موضوع را میتوان در جنگ جهانی اول و دوم، جنگ ویتنام و اخیرا جنگ افغانستان و عراق مشاهد کرد. ریشه اصلی اختلافات کنونی در آمریکا را نیز باید در جنگ افروزی جمهوری خواهان جستجو کرد. سیاست نو محافظه کاران برای تثبیت هژمونی آمریکا در دنیا با محوریت خاورمیانه جدید و لشگر کشی آمریکا به افغانستان و عراق هزینه سنگین مالی بر اقتصاد آمریکا تحمیل کرد. این جنگها بخش عمده ذخایر ارزی آمریکا را مصرف کرد. در اختلافات میان دو حزب، آنها این مسئله را مدام به رخ همدیگر میکشند. این مهم ترین عامل است که موجب ایجاد این بحران شده است.
عامل دوم که مربوط به دهههای اخیر است، حرکت سرمایه داران آمریکا از بازار تولید کالا و خدمات به سمت بازار واسطه گری و دلال بازی بوده است. یعنی در دهه اخیر، به دلیل رقابت سنگینی که چین و هند در دنیا در بحث تولید شروع کرده اند، سرمایه گذاری در بخش تولید در داخل و خارج آمریکا برای سرمایه داران عمده سوددهی مطلوب را نداشته است و آینده روشن آنها را به هم زده است. از این رو بیشتر این سرمایه داران، سرمایه خود را از بازار تولید به بازار واسطه گری و دلالی منتقل کرده اند. این هم در حوزه نفت و انرژی و هم در حوزههای دیگر دیده میشود. یعنی بورس بازیهایی که اقتصاد واسطه گری و تجاری را ایجاد میکند. این اقدام عملا موجب افزایش قیمتهای کاذب در حوزه انرژی، کالا و... شد و این سرمایه داران سودها ی کلانی به جیب زدند. به این واسطه یک حبابی از اقتصاد ایجاد شد که این حباب کاذب بوده است. افرادی که در این بورسی بازی قمار میکنند سود میبرند ولی بخش عمده ای از سرمایه داران زیان میکنند. این مسئله خود را در بخش مسکن نشان داده است.
بنابراین بدهیهای سرشاری که از هزینههای جنگی به نظام بانکی تحمیل شد به هزار میلیارد دلار کسری ذخایر منجر شد و این مسئله به تنش بین دو حزب دامن زد.
رویکرد دموکراتها و جمهوری خواهان در مواجهه با این مسئله چه تفاوتی دارد؟
سیستم دموکراتها بر این اساس است که آنها عموما تلاش میکنند که مسائل و مشکلات و بحرانها را با تعامل حل و فصل میکنند ولی جمهوری خواهان در بخش نظامیگری و نفت نقش دارند و از طریق ایجاد فشار و بحران و زورگیری معضلات آمریکا را حل و فصل میکنند. دموکراتها به دنبال این هستند که بدهیها آمریکا را با شراکت دادن تعاملی بقیه حل کنند.
تا چه حد امکان دارد که بن بست کنونی تداوم یابد و به بحرانی جدی تبدیل شود؟
نظام سرمایه داری نشان داده است که نسبت به مسائل با انعطاف برخورد میکند. آمریکاییها توانسته اند مشکلات را حل کنند. این احتمال وجود دارد که در بستر زمان بتوانند این مشکل را حل کنند ولی این احتمال نیز وجود دارد که نتواند این مسئله را حل کند و جایگاه آمریکا تنزل یابد و نظام تک قطبی که میخواسته را نتواند شکل دهد و جایگاه آن به یک نظام چند قطبی تنزل پیدا کند. این احتمال بیشتر است تا آن احتمال مدیریت مسئله.
به جنگ افروزی جمهوری خواهان اشاره کردید. آیا این بحران موجب میشود که از رویکرد آمریکا به جنگ کاسته شود؟
جمهوری خواهان در دوره بوش حداکثر نیرو و امکانات خود را در جنگ افغانستان و عراق درگیر کردند و به دلیل فشارهای اقتصادی که این جنگها به جامعه آمریکا آورد آنها انتخابات را در دوره قبل باختند و باراک اوباما، کاندیدای حزب رقیب آنها یعنی دموکراتها به پیروزی رسید. الان دوباره آنها تلاش میکنند ضعفهای اوباما برای مهار بحران را پر رنگ کنند. اوباما میخواهد از روش دیگری این بحران را جمع کند و البته نتوانسته است. او عملا نتوانسته قولها و شعارهای تغییرش را تحقق ببخشد. جمهوری خواهان به دنبال آن هستند که دومرتبه آن روند جنگ افروزی قبل را در منطقه دنبال کنند. این تنش و اختلاف در بحث لیبی کاملا خود را نشان میدهد. چه بسا اگر در درگیری ناتو در لیبی، جمهوری خواهان بر سر کار بودند به بهانههای مختلف نیروی نظامیوارد لیبی میکردند، مثل عراق. این که نتوانستند به این دلیل است که دموکراتها بر سر کار هستند و مقاومت میکنند و معتقدند این روندی که جمهوری خواهان دنبال میکنند موجب افزایش بدهیها آمریکا و تنزل موقعیت آمریکا در جهان میشود.
نظر شما :