این دادگاه کجای پازل روابط ایران و امریکا است؟
واشنگتن تایمز تحلیل خود را این گونه آغاز می کند: دادگاه جاشوا فتال و شین بائور، دو تبعه کوهنورد امریکایی به اتهام ورود غیر مجاز به ایران روز یکشنبه برگزار شد. آنها به همراه سارا شورد، دیگر کوهنورد امریکایی که چند وقت پیش به قید وثیقه آزاد شد، دو سال پیش به هنگام کوهنوردی در منطقه کوهستانی کردستان عراق به صورت غیر قانونی وارد ایران شدند و توسط نیروهای مرزی ایران بازداشت و روانه زندان شدند. دقیقا مشخص نیست که آیا آنها در عبور از مرزها بیدقتی کرده و ناخواسته وارد ایران شدند یا این که تعمدی از سوی عراقیها برای روانه کردن آنها به سوی مرزها وجود داشته است. این در حالی است که تا کنون پروندهای که نشان دهد این افراد فعالیت سری انجام دادهاند یا برای انجام فعالیت سری به ایران فرستاده شدهاند، یافت نشده است. به همین دلیل است که بسیاری میگویند این افراد تنها خطایی سهوی مرتکب شدهاند و باید آزاد شوند.
در حال حاضر این دو تبعه امریکایی در زندان اوین در تهران زندانی هستند. خانم شورد در سپتامبر 2010 پس از تحمل 410 روز حبس انفرادی و پرداخت یک میلیون دلار وثیقه آزاد شد و به ایالات متحده بازگشت. تهران میگوید این مبلغ تنها وثیقه آزادی او است و در صورت بازگشت به ایران و صدور رای دادگاه بازگردانده خواهد شد، اما آنچه بیشتر به نظر میرسد این مبلغ بهای آزادی او بوده است. وی پس از آزادی گفت که تا چه اندازه تحت فشار بوده و زندانبانها او را مورد ضرب و شتم قرار میدادند یا او را تهدید به اعدام میکردند.
باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا دستگیری این سه تبعه امریکایی را محکوم کرد ولی هیچ گاه تا کنون تلاش جدی برای آزادی آنها انجام نداده است. برخی از کارشناسان دستگیری این سه تبعه امریکایی را با گروگانگیری سفارت امریکا توسط دانشجویان ایرانی در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر، رئیس جمهوری اسبق امریکا مقایسه میکنند. در 21 ژوئن هنگامی که بحث دستگیری آنها کمی در رسانهها پررنگ شده بود، ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا گفت: «ایران باید کار صحیح را انجام دهد و به آنها اجازه دهد که به خانههایشان باز گردند.»
در پاسخ به اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا باید گفت که این اظهار نظر قابل تقدیر است ولی از حکومت ایران صرفا خواستن انجام کار صحیح کارایی ندارد و این که فقط به مقامات ایرانی توصیه شود که کار انتقادآمیزی انجام ندهند کاری از پیش نمیبرد.
دلایلی وجود دارد که تحلیلگران را بر آن میدارد که بگویند این وضعیت ممکن است به شیوه دیگری حل و فصل شود. در سال 2003 اصلاحطلبانی که در گذشته دانشجویانی بودند که اقدام به تسخیر سفارت امریکا در تهران کرده بودند، نظرسنجی را منتشر کردند که بر اساس آن 74 درصد مردم ایران طرفدار گفتوگو با امریکا بودند. صاحبنظران پس از آن به تحولات بعدی ایران اشاره میکنند و میگویند که نمایندگان پارلمان ایران و شورای امنیت ملی این کشور پس از آن در جلسهای اعلام کردند که درگیری نظامی رودرویی میان ایران و امریکا در نخواهد گرفت. آنها آزادی رکسانا صابری، روزنامهنگاری امریکایی را که در سال 2009 آزاد شد را دلیلی بر این ادعا میدانند. سوال این است که پس خصومت ایران و امریکا چگونه ادامه خواهد یافت. آنها میگویند: ایران و امریکا با یکدیگر مستقیما نمیجگند اما ایران با حمایت از گروههای شبه نظامی در عراق و افغانستان با عنوانی دیگر علیه امریکاییها در جنگ است.
مارتین دمزی، ژنرال نظامی امریکایی نامزد ریاست سازمان اداری وزارت دفاع که پیش از این مسئولیت کمیته خدماترسانی وزارت دفاع امریکا را بر عهده داشت در این زمینه مدعی میشود: عدهای از کارشناسان و خبرگان مسائل امنیتی مدافع این نظریه هستند که ایران در حال طراحی نقشهای برای حمله به مقر نیروهای امریکایی مشابه عملیات بیروت در سال 1983 که طی آن 241 پرسنل امریکایی کشته شدند، است تا بدین ترتیب امریکاییها مجاب شوند که باید عراق را ترک کنند.
اگر ایران نخواهد دادگاه علنی برگزار کند و بخواهد همچنان رویکرد خصمانه از خود نشان دهد و گروگانهای امریکایی را آزاد نکند و آنها را با فعالیتهای امریکاییها در عراق مرتبط بداند، آنگاه چه خواهد شد. برخی میگویند آنگاه ممکن است اقداماتی صورت بگیرد که نتایج گرانی در بر داشته باشد.
نظر شما :