یک دهه مذاکرات هستهای
ابهام در ثمربخشی مذاکرات ادامه دارد
در یک دهه گذشته، با افزایش تمرکز بینالمللی بر فعالیتهای هستهای ایران، بارها مقامات تهران و کشورهای 1+5 ( آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) گرد هم آمدهاند تا راه حلی برای پایان دادن به مجادله هستهای جمهوری اسلامی با غرب پیدا کنند.
به دنبال مورد توجه قرار گرفتن پیشرفت هستهای ایران و بی اطلاعی آژانس بینالمللی انرژی اتمی از برخی از این فعالیتها، آمریکا و متحدانش ادعای تهدیدآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران و تلاش برای تولید سلاح هسته ای را مطرح کردند. ادعایی که تهران همواره آن را رد کرده و تاکید کرده است در فعالیتهای هستهای خود اهداف صلح آمیز را دنبال میکند.
به هر ترتیب آمریکا و متحدان اروپاییاش نخستین زمزمههای مذاکره با ایران را در حالی مطرح کردند که به طور آشکار متوقف ساختن فعالیتهای غنی سازی اورانیوم در ایران هدف اصلی آن بود. به این ترتیب خاویر سولانا، رئیس وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا بار و بنه سفر بست و برای نخستین بار راهی تهران شد تا در مقابل ارائه برخی مشوقهای اقتصادی و سیاسی به جمهوری اسلامی، مقامات ایران را به متوقف ساختن فعالیتهای غنی سازی اورانیوم ترغیب کند. پیشنهاداتی که همچنان دست نخورده روی میز مذاکره باقی ماندهاند و انبوهی از سوء تفاهمها و بی اعتمادیهای دوجانبه آنها را در حاشیه قرار داده است.
شاید بتوان این پیشنهادات را جدیترین اقدامی توصیف کرد که از جانب آلمان، فرانسه و انگلیس مشهور به سه بزرگ اروپایی در جهت حل مسالمت آمیز مساله هسته ای ایران انجام گرفت. هرچند در همان دوران نیز حضور نداشتن ایالات متحده در بسته مشوقهای اقتصادی و سیاسی برای تهران، انتقاد برخی تحلیلگران را بر انگیخت اما در صورت دریافت پاسخی گرمتر از جانب ایران، امکان ایجاد روندی تکاملی در مورد تدوین این پیشنهادات دور از ذهن نبود.
به هر ترتیب از آن پس مذاکرات هستهای بیش از آنکه در جهت حل و فصل موضوع باشد، رنگ و بوی تهدید به خود گرفت که بستر مناسب برای ایجاد طیفی از بی اعتمادیهای دوجانبه و دلسردیها را فراهم کرد. دو طرف بارها و بارها در اقصی نقاط جهان از پایتختهای اروپایی گرفته تا چین و روسیه پای میز مذاکره نشستند اما نتیجه چانهزنیها تنها به وخامت بیشتر اوضاع انجامید به نحوی که پیشنهاد ایجاد یک کنسرسیوم برای حل مساله تامین سوخت هستهای برای ایران نیز مورد توجه قرار نگرفت.
پس از سال 2005 و روی کار آمدن محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور ایران، پرونده هسته ای در فضای پر تهدیدتری پیش رفت و این روند به تصویب 4 قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران منجر شد. پافشاری دولت ایران بر ادامه فعالیتهای غنیسازی اورانیوم از سویی و از سوی دیگر تاکید آمریکا و متحدانش برای متوقف کردن این فعالیتها موجب شد معدود مذاکراتی که به موازات افزایش فشار غرب بر ایران انجام میگرفت نیز به حال تعلیق درآید.
در سال 2009 روند طولانی مذاکرات متوقف شد و تا سال 2010 در حال تعلیق قرار داشت تا اینکه با ورود میانجیهای هستهای جدید، بار دیگر این مذاکرات احیا شد. ترکیه و برزیل با چراغ سبز ایالات متحده طرح تبادل سوخت را به تهران پیشنهاد دادند. به موجب این طرح هزار و 200 کیلو گرم اورانیوم کمتر غنی شده ایران به کشوری ثالث انتقال میبافت تا در مقابل 120 کیلوگرم اورانیوم با غنای بالا دریافت کند. اما در حالی که بر خلاف 2 سال قبل جمهوری اسلامی به طرح تبادل سوخت روی خوش نشان داد و حتی نامه اعلام آمادگی خود برای این اقدام را آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارسال کرد، پا پس کشیدن آمریکا از حمایت ترکیه و برزیل، موجب شد که این طرح نیز با شکست مواجه شود.
این بار نیز ادامه فعالیتهای غنیسازی در ایران موضوعی بود که واشینگتن با اشاره به آن اجرای طرح تبادل سوخت را بی فایده خواند. هرچند در فاصله کوتاهی پس از پیشنهاد طرح تبادل سوخت هستهای به ایران، اعضای شورای امنیت قطعنامه دیگری را علیه ایران به تصویب رساندند اما ترکیه در دفاع از تلاشهای دیپلماتیک به عمل آمده مقدمات مذاکرات دیگری را در استانبول فراهم کرد.
این مذاکرات در نخستین روزهای سال جاری میلادی برگزار شد و همانگونه که انتظار میرفت با توجه به فضای بی اعتمادی حاکم بر روند گفت و گوها در مرحله پیش مذاکره یا به تعبیری مذاکره برای مذاکره باقی ماند. همانگونه که ایران بارها اعلام کرده است هیچگاه از خط قرمز خود در یعنی فعالیتهای غنی سازی عبور نخواهد کرد.
تهران برای ادامه این فعالیتها تاکید دارد و راهاندازی تعداد زیادی سانتریفوژ به منظور غنی سازی اورانیوم در سالهای اخیر با وجود مخالفتهای بینالمللی این نکته را تایید میکند. این در حالی است که غرب ادامه غنیسازی را به منزله دستیابی ایران به سلاح هستهای توصیف کرده و در برخی موارد مدعی شده است که ایران در آیندهای نزدیک به این توانایی دست مییابد.
موضوع هستهای ایران که در آغاز تنها به چالشی در روابط ایران و آمریکا بدل شده بود، اکنون به بزرگترین دغدغه دیگر کشورها از اروپا گرفته تا شرق دور و خاورمیانه در تعاملات خود با ایران تبدیل شده است. در حال حاضر روابط سیاسی و تجاری شماری از کشورها با تهران با تار و پود پرونده هستهای به نحوی تنیده شده است که بررسی هر یک از آنها به تفکیک بسیار دشوار است.
در چنین شرایطی با توجه به تحولات جاری در خاورمیانه و تغییر محاسبات استراتژیک، پیچیدگیهای چگونگی پایان دادن به بحران هستهای ایران افزایش یافته است. به این ترتیب نمیتوان با نگاهی امیدوارانه در انتظار دستاوردی شگرف از مذاکرات قریبالوقوعی بود که باز هم در فضای بی اعتمادی و در نظر گرفتن پیش شرطها برای آغاز مذاکرات برگزار میشود.
ایران و طرفهای مذاکره هستهای به طور تلویحی و در برخی موارد به صورت علنی هر یک با تعبیر خود غنی سازی اورانیوم را به عنوان پیش شرط آغاز مذاکرات مطرح میکنند. تهران از طرفها مذاکره کننده میخواهد حق غنی سازی اورانیوم را برای جمهوری اسلامی به رسمیت بشناسند و این در حالی است که آمریکا و متحدانش از ایران میخواهند برای نشان دادن حسن نیت به منظور آغاز مذاکرات، این عملیات را متوقف کند. باید گفت تا زمانی که این نگرش بر فضای مذاکرات هسته ای حاکم است، عبور از دوره پیش مذاکره و وارد شدن به مذاکرات اصلی بسیار دشوار خواهد بود.
نظر شما :