اقتصاد ایران از هر جهت ضربه پذیر است

۰۲ آبان ۱۳۸۷ | ۱۶:۱۱ کد : ۱۱۲۱۹ نگاه ایرانی
اقتصاد ایران از هر جهت ضربه پذیر است
وابستگی ایران به درآمدهای نفتی، تبعات خطرناکی دارد که آگاهی از آنها، می توانست دولتمردان و تصمیم گیران اقتصادی کشور را برای پیش بینی راهکارهای کارآمد پیش از وقوع شرایط کنونی در ساختار اقتصادی کشور، رهنمون سازد.
 
گفتارى از  محمود جام ساز، کارشناس و تحلیل گر اقتصادی برای دیپلماسی ایرانی:
 
چند ماه پیش که روند جهانی قیمت نفت به سرعت در حال افزایش بود، این توهم برای مدیریت اقتصادی ایران ایجاد شد که این قیمت ها همچنان ادامه پیدا کرده و حتی به مرز 200 دلار نیز خواهد رسید، بر این اساس بی مهابا تصمیم گیران دولت شروع به هزینه کردن از درآمدهای نفتی کردند، نتیجه این فرایند این شد که حدود 250 میلیارد دلار درآمد- به استثناء چیزی حدود 6 الی 7 میلیارد دلار- از سال 1384 تا پایان شهریور 1387 هزینه شود.
 
با نگاه به موجودی ابتدای این دوره یعنی آغاز سال 1384و افزودن رقمی حدود 9 میلیارد و 600 میلیون دلار به این موجودی، مشاهده می شود که تقریبا کلیه درآمدهای نفتی کشور هزینه شده است، اما پیش بینی کاهش درآمدهای نفتی، امری مشکل و غیر معمول نبود چراکه آموزه های اقتصاد به ما می گوید که هیچ گاه قیمت ها نه در روند صعودی و نه در روند نزولی استمرار نخواهند داشت.
 
قیمت نفت که در حال افزایش بود به هر حال باید به سقفی می رسید و از آن پس سیر صعودی آن متوقف و رو به کاهش می گذاشت، زمانیکه قیمت یک کالا در بازار بالا می رود؛ رفتار تقاضا کنندگان و عرضه کنندگان بر قیمت تاثیر می گذارد، در واقع قیمت به رفتار عرضه و تقاضا واکنش نشان می هد، به این صورت که اگر قیمت بطور مداوم بالا رود، تقاضا کنندگان با صرفه جویی یا انتخاب کالای جایگزین و یا خودداری از مصرف آن کالا، موجب کاهش قیمت می شوند، همین اتفاق در مورد قیمت نفت رخ داد، بعنوان مثال در امریکا حدود 5 درصد از میزان رانندگی کاسته شد و یا مصرف نیروگاه های نفت در این کشور که 15 میلیون بشکه بود به 5/4 میلیون بشکه کاهش یافت و یا در هر هزار کیلو گرم GDP امریکا که 6/1 بشکه نفت مصرف می شد، به 6/0 بشکه نفت رسید و در نهایت تقاضای جهانی نفت به علت کاهش رشد اقتصادی پایین آمد.
 
این مسائل در خصوص تاثیر تقاضا بر قیمت بود، در خصوص تاثیر عرضه نیز زمانیکه قیمت یک کالا افزایش یابد، عرضه کنندگان مشتاق می شوند که تولید خود را افزایش دهند، به همین دلیل تولید نفت بویژه در اوپک افزایش یافت و به رقم بالای 6/32 میلیون بشکه در روز رسید و رکوردی در این زمینه ایجاد شد، علاوه بر این عوامل، مهمترین علت در کاهش قیمت نفت، افزایش قیمت دلار بود، چراکه معمولا قیمت دلار و نفت در رابطه معکوس قرار دارند.
 
زمانیکه قیمت دلار کاهش می یابد - از آنجا که نفت به دلار در بازار جهانی عرضه می شود- برای سرمایه گذاران حرفه ای خارج از حوزه دلار، نفت ارزان تمام می شود، بنابراین سرمایه گذاری ها و سفته بازی ها وارد بازار نفت شده و به این ترتیب بورس نفت رونق می گیرد، اما زمانیکه قیمت دلار بالا می رود، این حرکت معکوس می شود.
 
نفت اکنون با کاهش قیمت مواجه شده و این سیر نزولی تا مرز حداقل 55 دلار حرکت خواهد داشت، علت این است که بطور معمول قیت نفت از یک حدی نباید پایین تر رود، اکنون در تحقیقات استحصال نفت از مواد غیر فسیلی( مانند غلات و ...) مطرح است که هزینه بر بوده و ممکن است هزینه بیش از 50 یا 60 دلار را برای تولید نفت بدنبال داشته باشد که در صورت عرضه نفت زیر این رقم، استحصال نفت از مواد غیر فسیلی صرفه اقتصادی ندارد.
اکنون با این واقعیت مواجه هستیم که نفت با کاهش قیمت 50 تا 60 درصدی روبروست و نفت اوپک به 63 درصد رسیده و این زنگ خطری برای ایران خواهد بود که سیاست های پولی و مالی انبساطی را اعمال کرده و اکنون قصد دارد یارانه ها را بین مردم توزیع کند، ضمن آنکه کسری بودجه دولت به نقل از مقامات ذی ربط حدود سی هزار میلیارد تومان است و اکنون باید حدود هشت میلیارد دلار دیگر بنزین وارد کشور شود.
 
همراهی این مسائل با یکدیگر، دولت را در اجرای برنامه هایش ناتوان می کند چراکه منبع تامین مالی همه مصارف و سرمایه گذاری های دولت، نفت است و اگر روزی درآمد نفتی نباشد، کلیه طرح ها حتی تولیدی و عمرانی متوقف خواهد شد.
 
مهمترین اثر درآمدهای نفتی در بودجه کشورجلوه می کند، بودجه 70 درصد به نفت وابسته است بطور قطع با کسری روبرو می شود و در صورتیکه ذخایر ارزی کشور به اتمام رسیده باشد، ناچارا برای پوشش کسری باید پول بدون پشتوانه چاپ شود که تورم بسیار بالایی را به ساختار اقتصادی کشور تحمیل خواهد کرد، ضمن آنکه بدلیل کاسته شدن از درآمدهای ارزی و بالا بودن واردات که بسیاری از نیازهای کشور در ارتباط با آن است- حدود 81 درصد از واردات ایران کالاهای سرمایه ای و یا واسطه ای است که در تولید به مصرف می رسد- در صورت متوقف شدن واردات، تولید نیز کاهش و در نهایت صادرات غیر نفتی نیز افت خواهد کرد، از سوی دیگر صادرات پایه نفت خام ایران (مانند پتروشیمی) بدلیل کاهش رشد اقتصادی و به تبع آن تقاضای جهانی، کاهش پیدا می کند.
 
به این ترتیب اقتصاد ایران از هر جهت ضربه پذیر است، اما در زمینه بانک،  بدلیل سیستم بسته بانکی ایران و فقدان ارتباطات بین المللی بانک های ایران و جهان، ممکن است بحران مالی کنونی دنیا چندان به بانک های ایران ضربه وارد نکند، بانک های ایران اکثرا دولتی هستند و وجود پشتوانه دولتی برای بانک ها، این اطمینان را به مردم می دهد که نظام بانکی ایران دستخوش تغییر نشود.
 
اما در مورد بازار بورس ایران اینگونه نیست، با وجود اینکه بورس ایران کم عمق بوده، معامله اوراق شناور در آن محدود است و ارتباطی بین این بورس  با بورس های بین المللی وجود ندارد، بدلیل فعالیت چند شرکت بزرگ که اخیرا وارد بورس شده و سطح معاملات را افزایش داده و شاخص های بورس را درگیر خود کرده اند؛ با کاهش شاخص ها، بورس کشور نیز اوضاع مناسبی نخواهد داشت.

نظر شما :