تفاوت قاهره 2011 با تهران 1979
معترضان مصری ارتش دارند، رهبر ندارند
ديپلماسى ايرانى: ایران این روزها حال و هوای انقلاب دارد. سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامیدر راه است. همان انقلابی که محمدرضا پهلوی شاه مورد حمایت ایالات متحده را راهی تبیعد کرد. در این روزها، رسانه ملی ایران، سخنانی از امام خمینی رهبر انقلاب را پخش میکند که پس از بازگشت ظفرمندانه به ایران، از مردم مصر میخواهد که از ارتش واهمهای نداشته باشند و مانند ایرانیها خود را از شر نفوذ امریکا برهانند. درست در روزهایی که جوانان مصری برای رهایی از 31 سال دیکتاتوری حسنی مبارک، در خیابانها رژه میروند و شعار میدهند، در ایران همگان از ظهور خاورمیانهای جدید، اسلامی و قدرتمند سخن میگویند.
همه انتظار دارند که مصریها به زودی از دایره تسلط ایالات متحده خارج شوند. همه انتظار دارند که مصر از غرب فاصله گرفته و استقلال را مزه مزه کند. مصر هم کشوری شود مستقل درست مانند سوریه و ایران.
فضای سیاسی حاکم بر مصر به گونهای پیش میرود که در حقیقت پایان امپراطوری آمریکا بر خاورمیانه است. امپراطوری که از جنگ جهانی دوم اغاز شد و البته یک بار 32 سال پیش انقلاب اسلامی ایران هم ضربهای به این امپراطوری بود. یک استاد علوم سیاسی ایرانی این سخنان را بر زبان میراند: این دومین شکست برای ایالات متحده در نیم قرن گذشته خواهد بود و به دلیل نقش کلیدی که مصر در منطقه دارد ما شاهد تاثیرات شگرف سیاسی در منطقهای خواهیم بود که بوی نفت میدهد.
اما در باب شباهتهای حوادث مصر با انقلاب اسلامی ایران. حسنی مبارک از شاه ایران زیرکتر است و شاید درسهایی از آن انقلاب گرفته باشد. حرکتهای شاه ایران در نظامی کردن فصا، اعلام منع رفت و آمد و مستقر کردن تجهیزات نظامی تنها و تنها بر حجم ناآرامیها افزود و آتش مردم را تیزتر کرد.
آمریکاییها برخی رفتارهای دیپلماتیک را باز تکرار میکنند. در 1979 هم رئیس جمهوری وقت ایالات متحده جیمی کارتر، سفیر کشورش در ایران را به کاخ شاه فرستاد تا رسما وی را به خروج از ایران ترغیب کند. این روزها سناتور جان کری رئیس کمیته سیاست خارجی ایالات متحده هم از حسنی مبارک میخواهد که به خواست مردم احترام بگذارد و البته باراک اوباما هم نمایندهای را راهی قاهره میکند تا در دیدار با مبارک از وی کناره گیری از قدرت را مطالبه کند.
البته میان انقلاب ایران در 1979 و خیزش مردم مصر در 2011 تفاوتهای اساسی هم وجود دارد. برخلاف ارتش ایران که به شاه بسیار وفادار بود، ارتش مصر تاریخچهای از رفتارهای مستقل را در خود جای داده است. همین تاریخچه بود که در نهایت منجر به توقف دخالت ارتش در ناآرامیها شد. در مصر ارتش به نوعی کنار مردم قرار گرفته و این مولفه در حقیقت غایب انقلاب ایران بود. در شرایطی که مبارک قدرت را واگذار کرده و برود، ارتش هم ابزاری خواهد شد برای انتقال آرام قدرت و البته در دولت آتی هم این ارتش با همین ساختار قرار خواهد گرفت. در انقلاب ایران اما پس از رفتن شاه، دولت جدید خانه تکانی جدیدی را در ساختار ارتش انجام داد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جای ارتش را در ایران پس از انقلاب گرفت.
مشکل دیگر انقلاب در مصر، نبود رهبری کاریزماتیک مانند امام خمینی است. در شرایطی که محمد البرادعی رئیس سابق آژانس بین المللی انرژی هستهای، زمام امور دولت موقت را در دست بگیرد، بیشک تمام تلاشهای اخوان المسلیمن برای فاصله گرفتن کامل مصر از غرب را خنثی خواهد کرد.
مصر در روزهای پس از کنار رفتن حسنی مبارک برای جبران خسارتهای وارد شده بر بدنه اقتصادی این کشور به کمکهای خارجی بیشتری نیاز خواهد داشت. در حقیقت مشکلات اقتصادی بی شک پاشنه آشیل مصر پس از مبارک خواهد بود.
با این همه میتوانیم امیدوار باشیم که مصر روزهای دموکراتیکی را تجربه کند، که این کشور را در آستانه استقلال در حوزه سیاست خارجی قرار میدهد. مصر از روزهایی که تمام فعالیتهایش در حوزه سیاست خارجی به اسرائیل و آمریکا وابسته بود، فاصله میگیرد.
تمام این تحولات را میتوان به سود ایران تعبیر کرد. ایران با توجه به حوادث جاری در خاورمیانه، دیگر مانند گذشته تحت فشارهای غرب و امریکا در خصوص برنامه هستهایش قرار ندارد. بسیاری از دولتمردان در ایران امیدوارند که در سال 2011 میلادی با توجه به التهاب در خاورمیانه و جهان عرب، ایران در منطقه با قد و قامتی قدرتمندتر ظاهر شود.
آسیا تایمز در نهایت ادعا میکند که شاید انقلاب 1979 ایران به نوعی در خیزش مصریها در 2011 تاثیرگذار باشد، اما حرکت مصریها در این روزها هم میتواند جوانان ایرانی را به سمت تجربه دموکراسی بیشتر در داخل کشور ببرد. این احتمال هم وجود دارد که دولتمردان ایرانی با تعصی از حوادث مصر به نوعی به اصلاحات بیشتر روی آورند.
نظر شما :