استقبال غرب از تعلل در برنامه هستهای ایران
ديپلماسى ايرانى: دولت باراک اوباما به این نتیجه رسیده است که برنامه هستهای ایران را مجموعه ای از موانع نظیر تحریمها و مشکلات فنی و ناتوانی کارشناسان در حل آنها کند کرده است. این تعلل باعث شده است که برخی تحلیلگران ادعا کنند که فضایی برای تعامل و صبوری، پیش از دست به سلاح شدن هنوز باقی مانده است. مقامهای اسرائیلی هم شمارش معکوس برای حمله را فعلا به حاشیه رانده اند و ادعا میکنند که هنوز زمان برای دست به سلاح شدن باقی است. موشه یالون که معاونت نخست وزیر رژیم صهیونیستی را عهده دار است، در بیست و نهمین روز از ماه سپتامبر با رادیو اسرائیل گفتگویی داشت و در آن برای نخستین بار ادعا کرد که تهران تا دستیابی به تسلیحات هستهای حداقل سه سال فاصله دارد و این بدان معناست که غرب هم برای تعامل با ایران و خویشتن داری و مقاومت در برابر توسل به گزینه نظامی، همین اندازه فرصت دارد.
یالون در این خصوص گفت: مشکلاتی که در مسیر برنامه هستهای ایران به وجود آمد در حقیقت زمان دسترسی ایرانیها به تسلیحات هستهای را کند کرد.
رئیس سابق موساد میر داگان هم در اظهاراتی مشابه در این خصوص گفت: ایرانیها تا سال 2015 نمیتوانند به تسلیحات هستهای دسترسی پیدا کنند. دلیل آن هم در مشکلات فنی نهفته است که در این چند ماه بر برنامه هستهای ایران اعمال شده است.
یک عضو نزدیک به باراک اوباما هم در این باره میگوید: ایرانیها با آن سرعتی که ما یک سال پیش گمان میکردیم به سمت هستهای شدن پیش نمیروند.
سال 2011 در حالی آغاز شد که تحلیلهای جدیدی در مورد پرونده هستهای ایران در سال جدید و سرنوشت آن در رسانههای خارجی به چشم میخورد. این سال با پیش فرض جدید کند شدن برنامه هستهای ایران کلید خورد. بسیاری از تحلیلگران ادعا میکنند که استراتژیک ترین تصمیم جامعه جهانی در سال 2011، پرونده هستهای ایران است.
موضوعی که امسال داغ تر از هر سال دیگری مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. تابستان 2010 با داغ شدن بحث جنگ همزمان بود که تل آویو و واشنگتن در تنور آن میدمیدند. در امریکا و اسرائیل و البته منطقه، فضا به گونه ای ملتهب بود که همه گمان میکردند به زودی جنگ میان ابرقدرتها و ایران کلید خواهد خورد. جفری گلدبرگ در همان فضا برای سایت دیپلمات مقاله ای نوشته و در آن به احتمالات وقوع درگیری میان تهران و تل آویو یا واشنگتن به صراحت اشاره کرد. اکنون این فضا جای خود را به آرامش پس از طوفان داده است.
آنچه که این روزها عیان است این است که تسلیحاتی متفاوت مانند کارخرابیهای مخفیانه و تحریمهای اقتصادی میتوانند بدون آلوده شدن دستان عاملان آنها به خون ایرانیها به شکل مستقیم، در برنامه هستهای این کشور اختلال ایجاد کنند! حمله نظامی یعنی هزینه نظامی هنگفت و این در حالی است که توسل به این قبیل ابزارها هزینه کمتری هم برمیدارد. این رویکرد البته انحرافی است. باراک اوباما و همراهانش در خفا ادعا میکنند که به دیپلماسی در قبال ایران روی آورده اند و این در حالی است که در پشت پرده به ابزارهایی مانند استاکس نت برای مهار برنامه هستهای ایران روی آورده اند. البته بسیاری ایران را به بازی در چند صحنه متهم میکنند و ظاهرا توسل غرب به این رویکرد هم جواب داده است. غرب هم، برای مهار برنامه هستهای ایران، به شکل همزمان چند راهکار را امتحان میکند. مقامهای رسمی هیچ کشوری علنا از برنامههای مخفی خود برای مهار یا متوقف یا کند کردن برنامه هستهای ایران صحبت نمیکنند. با این همه تاثیر این برنامهها کاملا ملموس است. سانتریفیوژهای ایران از دور حرکت خارج شده اند و البته از میزان فعالیت نیروگاه نطنز هم کاسته شده است! برخی ادعا میکنند که غنی سازی اورانیوم ایران در این نیروگاه هم به حالت تعلیق درآمده است. البته ایرانیها علت این تعللها را اعلام نمیکنند.
ماه نوامبر بود که محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران برای نخستین بار به خسارتهایی که استاکس نت به سیستم رایانه ای نیروگاههای ایران وارد کرده، اعتراف کرد. وی در این خصوص گفت: آنها موفق به ایجاد اختلال در برخی سیستمهای هستهای ما شده اند. این اختلالها هم به واسطه نرم افزارهایی بوده که بر سیستمهای ما نصب شده اند.
موسسه امنیت و علوم بین المللی در بیست و دومین روز از ماه دسامبر پرونده استاکس نس از ابتدا تا هدف قرار دادن تاسیسات هستهای ایران را منتشر کرد. در این تحقیق آکادمیک، توضیح داده شد که چگونه این ویروس اینترنتی هدف خود را قربانی و البته از طریق یک یو اس بی ساده محیط را الوده میکند. این ویروس دور حرکت دستگاه را ناگهان بالا برده و سپس با کاستن ناگهانی از آن، در کار دستگاه اختلال ایجاد میکند. گفته میشود که این ویروس در اواخر سال 2009 میلادی کار خود را آغاز کرده است. در ابتدای سال 2010 میلادی هم ایرانیها دور جدیدی از سانتریفیوژ را راه اندازی کردند. استاکس نت تنها یکی از ابزارهایی بود که غرب برای بر هم ریختن زنجیره هستهای ایران به سمت آن روی آورد. البته بسیاری از کارشناسان ادعا میکنند که مجموعه این خرابکاریها توانسته است بر برنامه هستهای ایران تاثیر منفی بسیاری گذاشته باشد.
تعلل در برنامه هستهای ایران از اهمیت بسیار فوق العاده ای برخوردار است چرا که غرب همواره از روزی که برنامه هستهای ایران تمام شود، واهمه داشته و دارد. امریکاییها ادعا میکنند که تهران برای دستیابی به بمب هسته ای باید غنی سازی اورانیوم را تا نود درصد افزایش دهد و همین مساله به بازه زمانی یک تا دو ساله نیاز دارد. ایرانیها میتوانند مخفیانه کار خود را در نیروگاههای دیگری ادامه دهند. آنها میتوانند از سانتریفیوژهای قدیمی خود استفاده کنند و یا مدلهای جدیدتری را روی کار بیاورند. البته انتقال سخت افزارها از سوی کشورهایی مانند روسیه فعلا به حالت تعلیق در آمده و همین مساله کار را براى ایران اندکی دشوار کرده است. دولت باراک اوباما همچنان در را برای مذاکره باز نگاه داشته است و گفتگوهای جدید هم در استانبول برگزار خواهد شد. با این همه مشکلاتی که برنامه هستهای ایران این روزها به آن گرفتار شده برای غرب خوشایند است.
منبع: واشينگتن پست
نظر شما :