امام (ره) مخالف موازی کاری در سیاست خارجی بودند
دیپلماسی ایرانی: جواد منصوری از نسل اولین کسانی است که با تشکیل دولت شهید رجایی به وزارت خارجه رفتند و نسل دیپلماتهای جمهوری اسلامی را آغاز کردند. وی سالها سمت معاونت فرهنگی وزارت خارجه را در وزارت دکتر ولایتی برعهده داشت و بعدها نیز مدتی سفیر جمهوری اسلامی ایران در چین شد. هم اکنون جواد منصوری معاون اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی است و مشغول مطالعه و تحقیق در تاریخ معاصر است، بخشهایی از گفتگوی او با پایگاه اطلاع رسانی جماران درباره سیاست خارجی امام راحل در ادامه میآید:
· در جریان انقلاب یک شعار اصلی داشتیم که بر بسیاری از دیگر شعارهایمان تاثیر گذاشت و آن شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی بود و همچنین شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی. به عبارت دیگر ما در دنیای دو قطبی برای اولین بار مطرح کردیم که نمیخواهیم زیر بار سلطه هیچ قدرتی برویم و اتفاقاً برای اولین بار در دنیا بود که دو ابرقدرت در یک مورد به تفاهم و وحدت نظر رسیدند و آن هم مقابله با انقلاب اسلامی بود. برای اینکه هر دوی آنها معتقد بودند که انقلاب اسلامی برایشان مساله ساز خواهد بود و قابل قبول نیست. بنابراین اگر بگوییم اولین و مهمترین مساله در سیاست خارجی پس از انقلاب اسلامی چه بود خواهیم گفت مساله استقلال و نفی سلطه خارجی اعم از شرقی یا غربی. حضرت امام در شکل دادن به این سیاست بسیار نقش و تاکید داشتند و نسبت به این مساله چنان حساس بودند که هر گونه تمایل به شرق و غرب را معادل نابودی انقلاب و مغایر با تمامیارزشها و منافع انقلاب میدانستند. علی رغم اینکه شاید در زمان امام برخی به نوعی تاکید داشتند که امکان ندارد که ما نفی سلطه از هر دوابرقدرت داشته باشیم زیرا امکان ندارد ما بتوانیم به حساسیت سیاسی واقتصادی مان بدون آنها ادامه دهیم. اما حضرت امام بسیار روی این مساله اعتقاد داشت و آن را جدی گرفته بود و به همان تندی که با آمریکا برخورد میکند به همان ترتیب و از لحاظ اصولی با همان تندی با شوروی برخورد میکند ولی چون آمریکاییها با ما در عمل بسیار گستاخانه و دور از تمامیاصول معمول برخورد میکردند بنابراین صراحت برخورد علیه آمریکاییها و یا شعارهای سیاسی علیه آنها بیشتر است ولی از نظر محتوا کاملاً برابر بود و اصلاً برای امام هیچ ترجیحی برای شوروی وجود نداشت.
· خاطرم هست در اردیبهشت 57 وقتی خبرنگار لوموند در نجف با امام مصاحبه کردند در آن جا خبرنگار میپرسد آیا شما با کمونیستها در مبارزه و بعد از پیروزی همکاری میکنید و امام میگویند نه ما با کمونیستها موضع مشترک و توافقی نداریم و بعد در جاهای دیگر به صراحت گفته اند آمریکا مثل شوروی و شوروی مثل آمریکا. پس از این نظر کاملاً مشخص بود. اتفاقاً میخواهم بگویم مقدار بسیار زیادی از مشکلاتی که ما بعد از پیروزی انقلاب داشتیم دقیقاً به همین دلایل است که خواستیم مستقل باشیم واین مساله ای است که امروز همه قبول دارند که ما یک کشور مستقلیم. حالا اینکه خوب عمل کردیم، بد عمل کردیم، موفق بودیم یا نبودیم،هر چه بودیم مستقل بودیم و این خیلی مهم است.
· خیلی عادی و طبیعی بود که انقلاب تحولی در سیاست خارجی به وجود آورد شاید سوال این است که انقلاب چه تحولی را به وجود آورد چرا که اصل تحول قطعی است. در برهه اول یعنی یک سال و نیم قبل از جنگ اولویتهای کشور در روابط با سایر کشورها به گونه ای بود قطعاً بحث آفریقای جنوبی و اسراییل به طور کلی از مقوله سیاست خارجی ما خارج بود زیرا ما به هیچ عنوان آن دو نظام را به رسمیت نمیشناختیم که در مورد آنها صحبت کنیم. یک بار که با وزیر و معاونین وزارت خارجه خدمت حضرت امام بودیم، ایشان فرمودند به استثناء آن دو ما میخواهیم با همه حتی اگر آدم شوند با آمریکا رابطه داشته باشیم و به عبارت دیگر از نظر امام اصل بر این بود که ما با همه رابطه داشته باشیم واصل بر این بود که ما با همه دوست باشیم و به همین دلیل است که ملاحظه میکنید بعد از انقلاب ما در قطع رابطه با آمریکا پیش قدم نبودیم. ما حتی در ماههای اول بعد از انقلاب علیه امریکا صحبت چندانی نکردیم، بلکه امریکاییها بودند که جنگ با ما را از بیست و سوم بهمن پنجاه و هفت شروع کردند. با وجود این ما تحمل کردیم تا اینکه کنگره آمریکا در خرداد پنجاه و هشت رسماً علیه ما موضع گیری و تصمیم گیری کرد. جلوتر هم که آمدیم آمریکا رسماً از تجزیه طلبی در ایران حمایت میکند. در سالهای بعد از گروهکها رسما حمایت و به آنها کمک میکند و حتی گروهکهایی را در ایران شکل میدهد مثل اتحادیه کمونیستهای ایران که دقیقاً دست ساخته آمریکا بود. اینجاست که بالاخره عده ای مجبور میشوند و میروند سفارت امریکا را میگیرند و بعد با وجود این ما شاهد این هستیم که این امریکاست که با ایران قطع رابطه میکند و این امریکاست که ثروتهای ایران را بلوکه میکند و واقعه طبس را شکل میدهد و کودتای نوژه را طراحی میکند و جنگ تبلیغاتی عجیبی علیه ما در دنیا شروع و سرانجام هم جنگ تحمیلی را طراحی میکند. من فکر میکنم از روز بعد پیروزی انقلاب، امریکا گام به گام اقدامات خودش راعلیه ایران به شدت توسعه داد وخشونت را بیشتر کرد.ما تصورمان این بود که امریکاییها در یک برخورد واقع بینانه میآمدند و انقلاب را به رسمیت میشناختند و با این انقلاب کار میکردند مشکلی نداشت. اگر آنها انقلاب ما را به رسمیت میشناختند و از موضع برابر با ما برخورد میکردند مشکلی نبود ولی آنها نخواستند.
· ما در هر جای دنیا وارد شدیم دیدیم دستگاههای تبلیغاتی دیگر کشورها از ما خیلی فعال تر و با برنامه و امکانات خوب کار میکنند ولی ما هم چنان میلنگیم. مثالهای مختلفی هست، مثلا ما الان در چین با آن وسعت و جمعیت چه کار میکنیم؟ فعالیت در راستای اینکه از ایران و انقلاب اسلامی دفاع و معرفی کنند و با مسلمانان آنجا رابطه دوستانه برقرار کنند؟ میتوانم بگویم در حد صفر است. کلیسا به سی و چهار زبان زنده دنیا مبلغ تربیت میکند، ما برای چند زبان دنیا مبلغ تربیت میکنیم؟ یک، دو یا هیچ؟ و متاسفانه کسی حاضر نیست در کشور این حرفها را به روشنی بگوید و مسئولی پیدا کند. حضرت امام معمولاً وقتی با مسئولین صحبت میکردند خیلی مثبت و روحیه دهنده وتشویقی صحبت میکردند و کمترشبیه به این جملات را بیان میکردند. وزارت خارجه بالاخره در حد خودش کارهایی را انجام داده است، به خصوص در زمان آقای ولایتی جداً روی این مساله علاقه مند بودند و کار میکردند اما دستگاههای فرهنگی ما متاسفانه خوب عمل نمیکنند. مثلاً به عنوان نمونه ما در کشور چند مرکز داریم که کادر دیپلماتیک تربیت میکنند مثلاً دانشگاه امام صادق، دانشگاه تهران، دانشکده روابط بین الملل وزارت خارجه. اما نشان دهید در کجای ایران جایی وجود دارد که برای ما عنصر فرهنگی بین المللی تربیت میکند؟
· اهداف آغاز جنگ در مرحله نهایی اش سقوط جمهوری اسلامی بود و اگر به این هدف نرسد تجزیه ایران که در هر حال استقلال ایران از بین برود، پس هدف اصلی جنگ از بین بردن استقلال ایران بود. حالا یا دولت عوض میشد و دولت دست نشانده بر سر کار میآوردند یا کل ایران را مثل یوگوسلاوی تجزیه میکردند و بدین ترتیب مساله ایران را پاک میکردند و چیزی به نام ایران نمیماند. بین دولتهای بزرگ بسیار جدی بحث بود که ترجیحاً کدام گزینه را انتخاب کنند و بحمدالله هیچ کدام نشد. این از افتخارات انقلاب اسلامی است در این دوره از تاریخ ایران جنگی پیش آمد با همه وسعت و امکاناتی که علیه ما به کار گرفتند ولی ما یک وجب از خاک ایران را ندادیم. برخی که علیه نظام ایراداتی میگیرند حتی آنها هم این موفقیت عظیم را نمیتوانند نادیده بگیرند، حتی سران رژیم گذشته اعتراف کردند که اگر ما در مقابل چنین جنگی قرار گرفته بودیم بیشتر از 15 روز دوام نمیآوردیم تا آمریکاییها به کمک ما بیایند. ولی اینجا امریکا پشت عراق میرود. میتوانم بگویم جنگ برای این به وجود آمد که روابط خارجی ما را به کلی بر هم بزند و اساساً ماهیت نظام را از بین ببرد و بدین ترتیب مجدداً بر ایران مسلط شوند همان ایده آلی که هنوز هم دارند. ولی جمهوری اسلامی توانست اصول خودش را که استقلال و نه شرقی و نه غربی و دفاع از اسلام ومسلمانان بود حفظ کند و علی رغم هزینه بالایی هم که در این زمینه دارد دارد همچنان به این اصول متعهد باشد.
· ما در جریان جنگ واقعاً تلاش بسیار زیادی در سیاست خارجی داشتیم خیلیها نمیدانند که ما در روابط خارجی در دوران جنگ چه میکردیم و نمیتوانستیم هم بگوییم که چه میکنیم. ما در این دوره برای حفظ رابطه با برخی کشورها و خنثی کردن تبلیغات علیه خودمان و توجیه مواضع و تقویت نمایندگیهایمان فعالیتهای زیادی را داشتیم و تا آنجایی که مقدور بود برای کمک به پشتیبانی و تدارک جنگ در وزارت خارجه کارهای زیادی را انجام دادیم. اگر روزی اسناد آن منتشر شود این مسایل دیده میشود.
· حضرت امام با وجود فضای جنگ نسبت به حیطه وظایف وزارت خارجه و تفکیک وظایف حساس بودند و اجازه ندادند در سیاست خارجی موازی کاری صورت بگیرد اما شایدهنوز این بعد شخصیتی حضرت امام کمتر شناخته شده باشد که ایشان بسیار منضبط و منظم بود و بسیار به قوانین و مقررات اعتقاد داشت و از این نظر در میان روحانیون یک استثناء بود لذا هر کس میآمد و میخواست نظم موجود را مقداری بر هم بزند ایشان موافقت نمیکرد و متاسفانه بعد از امام عملاً وزارت خارجه تجزیه شد یعنی بسیاری از مباحث مهم وزارت خارجه از آن وزارتخانه بیرون آمد و به دست دستگاههای مختلف سپرده شد و الان وزیر خارجه ما در بسیاری از مسایل مهم سیاست خارجه کشور نقشی ندارد.در صورتی که در زمان آقای ولایتی، ایشان تمام مسایل را زیر نظر داشت و اجازه نمیداد یک مسئله از وزارتخانه بیرون برود و امام هم حمایت میکرد ولی الان بسیاری از مسایل از وزارتخانه بیرون رفته است.
نظر شما :