یک دلیل برای حمله نکردن به ایران
ديپلماسى ايرانى: زمانی که سخن از بمباران تاسیسات هستهای ایران به میان میآید، همگان به نام نیروگاه هستهای عراق اشاره میکنند که در سال 1981 هدف جنگندههای اف شانزده اسرائیل قرار گرفت و نیست و نابود شد. موافقان با این راه و روش برای حذف برنامه هستهای تهران ادعا میکنند که اگر سی سال پیش ما توانستیم مقابل حمله به تهران را بگیریم اکنون هم میتوانیم همین نسخه را برای ایرانیها بپیچیم.
نشنال پست در این باره مینویسد: کم نیستند تحلیلگرانی که اعتقاد دارند نمیتوان عراق دهه هشتاد را با ایران سال 2010 میلادی مقایسه کرد. کان پولاک از کارشناسان مسائل هستهای و ایران در نشستی که هفته گذشته در نهاد دفاع از دموکراسی در واشنگتن برگزار شد، تاکید کرد که نمیتوان همان نسخه را برای برنامه هستهای ایران هم پیچید. وی میگوید: بمباران اسیراک نتوانست برنامه هستهای عراق را پایان دهد. در حقیقت این حمله نظامی تلاش و عزم صدام حسین را برای ادامه برنامه هستهای دو برابر هم کرد. اسراک پروژهای بسیار کوچک بود که برای به ثمر نشستن به بازه زمانی حداقل 10 تا 15 سال زمان نیاز داشت. این در حالی بود که صدام حسین برای دستیابی به انرژی هستهای به برنامهای بسیار پیشرفتهتر و حساب شدهتر روی آورد. اسیراک در یکجا متمرکز بود و پس از انهدام آن، شش نقطه در سرتاسر عراق برای میزبانی از نیروگاههای هستهای شماره گذاری شدند. سه مورد از این موارد را که حداقل تحقیقات آژانس بین المللی انرژی هستهای عیان کرد. بازرسان اژانس حتی ادعا کردند که عراق میتواند با ادامه دادن این برنامهها به تسلیحات هستهای هم دستیابی پیدا کند. بنابراین نتیجه میگیریم که آنچه که عراقیها را از ادامه جدی این روند بازداشت بمباران اسرائیل نبود.
نشنال پست در ادامه مینویسد: در نشست این نهاد در واشنگتن کم نبودند کارشناسانی که برنامه هستهای ایران را خطری جدی برای امنیت بین المللی خواندند. بسیاری هم از تلاش برای حمله بازدانده به تهران استقبال کردند. پولاک اما در زمره کارشناسانی بود که نسبت به تبعات این حمله هشدار داد. وی تاکید کرد که بمباران منابع هستهای در ایران میتواند حتی خطر هستهای این کشور را دو برابر کند . مساله اینجا است که شما میتوانید یک ساختمان را بمباران کنید اما نمیتوانید نفرت عمومی از این حرکت یا علم هستهای دانشمندان را هدف قرار دهید. از زمان انقلاب اسلامی تاکنون ایرانیها، غرب را دشمن قسم خورده خود فرض میکنند. دشمنی که با هر پیشرفتی از سوی ایرانیها مخالف است. بمباران تاسیسات هستهای ایران میتواند این حس را در ایرانیها ترغیب کرده و البته برنامه هستهای ایران را هم مهر اتمام نخواهد زد.
حمله به ایران شاید لزوما جنگ منطقهای را به راه نیندازد. از نخستین روزهایی که بحث حمله به تاسیسات هستهای ایران توسط امریکا یا اسرائیل مطرح شد بسیاری هشدار دادند که تهران فردای روز حمله، منافع امریکا در افغانستان و عراق را هدف قرار خواهد داد. اما کارشناسانی هم هستند که هشدار میدهند، در مورد این ماجرا و انتقامگیری ایرانیها اغراق شده است.
نشنال پست در ادامه مینویسد: علاوه بر این در مورد خشم اعراب و به خیایان ریختن آنها پس از حمله به تهران هم اغراق شده است. البته تاگفته نماند که این حرکت میتواند اپوزیسیون را در ایران با خاک یکسان کند و احتمال تغییر حاکمیت را هم در این کشور به صفر برساند.
برخی البته در این میان ادعا میکنند که این احتمال وجود دارد که با حمله به تاسیسات هستهای ایران، اپوزیسیون در این کشور علیه حاکمیت قیام کند که پولاک احتمال به تحقق پیوستن این مساله را صفر میداند: زمانی که مردم کشوری مورد حمله بیگانه قرار میگیرند همگی دور پرچم واحد جمع میشوند و اتحاد را در برابر دشمن واحد به تصویر میکشند. همواره مقصر کسانی خواهند بود که بمبها را بر سر ایرانیها ریختهاند. دههها است که دیگران گمان میکنند که میتوانند با بمباران یک کشور نغییر حاکمیت را به بار بنشانند و البته هیچگاه هم این تصور محقق نشده و نخواهد شد.
تندروهای امریکایی اما برای این سخنان پولاک هیچ در چنته ندارند. حمله به ایران نقض کامل قوانین بین المللی هم است. این مساله میتواند در اروپا، روسیه و چین هم جنجالهایی به راه بیندازد. کافی است نخستین بمب به خاک ایران اصابت کند تا ایرانیها پشت سر دولت خود صف بکشند. ایران هم بحثی مانند افغانستان و عراق است که باید با کمک اروپاییها حل و فصل شود. تندروهای امریکایی نباید انتظار داشته باشند که همواره گزینههای آرامتر به دستور آنها و شعارهای بیحد و حصرشان به حاشیه رانده شوند.
در شرایطی که تاسیسات هستهای ایران مورد حمله قرار گیرند، بیشک تهران از چهارچوب معاهده منع تکثیر تسلیحات هستهای خارج خواهد شد. شاید در پاسخ بگوئید: چه کسی به خروج ایران از این معاهده اهمیتی میدهد؟ اما حقیقت این است که نود درصد از اطلاعاتی که ما از برنامه هستهای ایران داریم در حقیقت دستاورد گزارش بازرسان آژانس است. ایران با خروج از ان پی تی میتواند به راحتی برنامههای هستهای خود را در تاسیسات جدید و به دور از بازرسیهای آژانس دنبال کند. بیشک ما نمیتوانیم با دومین بمباران باز هم تاسیسات هستهای تازه ساخته شده در ایران را هدف قرار دهیم.
بهترین نسخه برای مهار برنامه هستهای ایران تبعیت از الگوی عراق نیست و نخواهد بود. نشنال پست در ادامه مینویسد: ایران مانند افریقا جنوبی است و نمیتوان حکومت را در این کشور با ژستهای دیپلماتیک غربی تغییر داد!
بنابراین تنها راه باقی مانده ادامه همین روند تحریمها و فشارهای اقتصادی است. باید تخلفهای ایران از منشورهای حقوق بشر را بیش از گذشته در جهان منعکس کرد!
نشنال پست در ادامه نوشتارهای بیپایه و اساس خود ادعا میکند که ایران امروز برای جهان خطرناکتر از افریقا جنوبی است! ایرانیها به دنبال بلند قدتر شدن در عرصه کشورهای عربی نیستند بلکه میخواهند خود را در مقام قیاس با ایالات متحده قرار دهند. تنها در شرایطی میتوان به گزینه نظامی علیه ایران دست برد که تهران ابتدا دست به اسلحه شود که این امر نیز بسیار بعید است.
نظر شما :