مجله هفته/ نگاه خريدارانه به مطبوعات

۲۶ آذر ۱۳۸۹ | ۱۷:۱۳ کد : ۹۶۵۷ اخبار اصلی
در صفحه \\"نگاه خريدارانه به مطبوعات\\" که از جمعه‌ها پيش رويتان قرار مى‌دهيم، مقالات و يادداشت‌هايى که فقط و فقط خودمان و خودمان پسنديده‌ايم و دوست داريم گزيده‌هايى از آنها را بطور جدى يا با کمى ‌تعريض و شوخى به شما معرفى کنيم، عرضه مى‌کنيم. اميدواريم اين بخش با کمک دوستان مطبوعاتى ما رونق درخورى پيدا کند.
مجله هفته/ نگاه خريدارانه به مطبوعات

دیپلماسی ایرانی: در صفحه "نگاه خريدارانه به مطبوعات" که از جمعه‌ها پيش رويتان قرار مى‌دهيم، مقالات و يادداشت‌هايى که فقط و فقط خودمان و خودمان پسنديده‌ايم و دوست داريم گزيده‌هايى از آنها را بطور جدى يا با کمى ‌تعريض و شوخى به شما معرفى کنيم، عرضه مى‌کنيم. اميدواريم اين بخش با کمک دوستان مطبوعاتى ما رونق درخورى پيدا کند.

منابع غربى: با غنى سازى مشروط در ايران مشکلى نداريم

روز شنبه 20 آذر اکثر روزنامه‌هاى کشور به گمانه زنى درباره نتيجه مذاکرات ژنو پرداختند و هرکدام بازتابى شدند از خواسته‌هاى نظام در جريان مذاکرات. تهران امروز در مطلبى که مى‌توان آن را واقع بينانه‌تر از ساير يادداشت‌ها و نگاه‌ها تلقى کرد، به تناقض گويى‌هاى پس از مذاکره اشاره مى‌کند و نتيجه مى‌گيرد که با اين شکل اخبار و اطلاعاتى که از جلسه ژنو درز کرده، اصلا نتيجه‌اى نمى‌شود گرفت.

اين گزارش مى‌نويسد: روزنامه‌هاآرتص مدعى شد که بنا بر طرح مذکور در صورت موافقت ایران با پیشنهاد اروپا بازرسی‌هاى از قبل اعلام نشده جزو امور نظارتی آژانس بین المللی انرژی اتمی خواهد بود و در اين صورت غنى سازى در ايران قابل قبول است. به گزارش جهان، منبع مذکور مدعی شده ایران و گروه 5+1 مصمم هستند در اجلاس آتی خود که قرار است در استانبول ترکیه برگزار شود در خصوص این پیشنهاد اروپا مذاکره کنند. اين ادعا در حالى مطرح مى‌شود که توافق نهایی ژنو به گفته دکتر جليلى این است که دستور کار جلسه بعدی در استانبول «یافتن نقاط مشترک» و «گفتگو برای همکاری حول نقاط مشترک» خواهد بود. خبر متناقض ‌هاآرتص در شرايطى منتشر مى‌شود که پيش از نشست ژنو، هيلارى کلينتون در منامه بحرين خبر از حق ايران براى غنى سازى داد اما پس از نشست ژنو، رويترز به نقل از منابع آمريکايى از مخالفت 5+1 با غنى سازى خبر داد. حال اما خبر متناقض ديگرى منتشر مى‌شود مبنى بر اينکه غرب با غنى سازى مشروط در ايران موافق است. ظاهرا به دلیل فشار برخی گروه‌ها در غرب به ویژه صهیونیست‌ها، ضعف خانم اشتون و اختلافات داخلی کشورهای 5+1 در پایبندی آنها به توافق به عمل آمده تردیدهایی بروز کرده است که هر لحظه خبر متناقض جديدى را منتشر مى‌کنند.

کيهان از مذاکرات تمجيد کرد

در همين روز کيهان، تيتر ستون ياداداشت روز خود را گذاشته «دستاوردهاى راهبردى ژنو 3». کيهان که تا يک روز قبل از مذاکره ژنو، مخالف صددرصد هر نوع مذاکره هسته‌اى بود و اعتقاد داشت با قاتلين دانشمندان هسته‌اى نبايد مذاکره کرد و اساسا مذاکره با طرفى که اصل هسته‌اى شدن ما را نمى‌پذيرد، جاى سوال دارد و... روز شنبه خبر از موفقيت هيات ايرانى مى‌دهد و شروع مى‌کند به برشمردن دستاوردهاى مذاکره.

مهدى محمدى مى‌نويسد: اگر بخواهيم خلاصه کنيم، ايران در دور دوم اولا از موضع متهم پاى ميز ننشست و اين مسئله را روشن کرد که نگرانى‌هاى جهانى درباره رفتارهاى غرب در حوزه‌هاى مختلف بسيار جدى‌تر از ادعاهايى است که آنها عليه ايران مطرح مى‌کنند و ثانيا از موضع يک «قدرت آماده همکارى» با 1+5 سخن گفت که همان قدر که ظرفيت‌هايى براى حل مشکلات پيچيده دارد، از امکاناتى قدرتمند براى دفاع از خود و پاسخگويى به هرگونه تهديد نيز برخوردار است. به بيان ديگر، روشن کرد دقيقا همان حوزه‌هايى که بالقوه موضوع همکارى است، مى‌تواند موضوع مخاصماتى سخت و شديد هم باشد... اتفاق کليدى اما در دور سوم مذاکرات رخ داد. براى اينکه اهميت آنچه در اين دور رخ داد روشن شود لازم است اين موضوع را به ياد داشته باشيم که غربى‌ها قبل از آغاز مذاکرات مکررا و به صراحت گفته بودند که از ژنو 3 انتظارى ندارند جز اينکه در آن روى يک زمان و مکان براى مذاکرات بعدى توافق شود. معنى ديگر اين سخن آن بود که غرب پيشاپيش گفته بود حداکثر چيزى که در اين گفت‌وگوها در پى آن است يک توافق شکلى در باره دور بعدى گفتگوهاست و در مورد محتواى مذاکرات آينده يا آنچه اصطلاحا «دستور کار» خوانده مى‌شود توافقى صورت نخواهد گرفت. خروجى دور سوم مذاکرات دقيقا بر خلاف اين هدف اعلام شده غربى‌هاست. ما نمى‌دانيم درون مذاکرات چه گذشته ولى مى‌توان حدس زد که تيم ايران دستور کار اعلام شده خود را به طرف غربى قبولانده است.

ابعاد و چالش‌هاى راى دادگاه ترور حريرى

محمد مهدى مظاهرى در يادداشتى که روز شنبه 20 آذر در تهران امروز منتشر کرد، به ابعاد مختلف دادگاه ترور رفيق حريرى پرداخت و تعويق آن را مبهم و سوال برانگيز خواند.

او در بررسى روند تحولات پرونده ترور حريرى و نيز پيامدهاى اعلان راى نهايى دادگاه عنوان مى‌کند که به نظر مى‌رسد عربستان ضمن رايزنى‌هاى گسترده با گروه‌هاى لبنانى و نيز شخص سعد حريرى تلاش مى‌کند که با تلطيف راى نهايى دادگاه از متهم قرار گرفتن مستقيم سوريه جلوگيرى کند. همچنين حزب الله لبنان در راستاى تقويت خويش در داخل و حفظ پرستيژ سياسى در منطقه که بعد از شکست رژيم صهيونيستى در جنگ 33 روزه به دست آمده در تلاش است تا هنگام صدور راى نهايى دادگاه ترور رفيق حريرى، دادگاه شاهدان الزور را پيگيرى کند و از آن به عنوان حربه‌اى در برابر دادگاه ترور رفيق حريرى بهره ببرد.

او مى‌نويسد: خواست رهبران حزب‌الله لبنان اين است پرونده الزور را به مجلس عدل لبنان که عالى ترين نهاد قضايى است بسپرد و اين دادگاه مجبور شود تکليف دادگاه شاهدان الزور قبل از اعلان نظر دادگاه بين‌المللى ترور رفيق حريرى روشن شود. در همين راستا نمايش قدرت طرفداران حزب‌الله لبنان در بيروت آن هم به شکل نافرمانى مدنى و اعتراضات سازمان يافته دور از ذهن نيست.

ديگر اينکه به نظر مى‌رسد در کنار ايران، سوريه بازيگر اصلى تحولات داخلى لبنان است. روابط سوريه و حزب الله لبنان به دليل داشتن دشمن مشترک (اسرائيل) همواره ابعاد استراتژيک پيدا نموده ولى اين همکارى و اتحاد به مفهوم پشت پا زدن سوريه به متحدان ديرينه خود يعنى سنى‌ها نبايد قلمداد شود.

دیپلماسی عمومی غرب در قبال ایران

روزنامه همشهرى هم روز شنبه مقاله‌اى به قلم شعیب بهمن منتشر کرد و در آن از نفوذ ديپلماسى عمومى ‌غرب در کشورهايى چون ايران سخن گفت.

در اين مقاله آمده است: با توجه به این نکته که در میان شهروندان کشورهای توسعه ‌نیافته‌، میزان نارضایتی‌های سیاسی‌، اجتماعی و اقتصادی بیش از شهروندان کشورهای توسعه‌یافته است‌، بنابراین آنها به طرق ساده‌تری در معرض نفوذ دیپلماسی عمومی قرار می‌گیرند‌. در این بین با وجود آنکه جمهوری اسلامی ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، همراه با توجه به دیپلماسی عمومی، ارتباط با سایر ملت‌ها را سرلوحه برنامه‌های خویش قرار داده، با این حال آماج انواع تبلیغات و تلاش کشور‌های غربی جهت اجرای دیپلماسی عمومی نیز بوده است. در میان کشور‌های غربی باید به دو تقسیم‌بندی و رویکرد (رويکرد اروپا و رويکرد امريکا) در قبال جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد.

او توضيحاتى درباره دو رويکرد برشمرده ارائه مى‌دهد و در نهايت به اين نتيجه مى‌رسد که هر دو رويکرد تقريبا مشابه يکديگرند. در ديپلماسى عمومى‌ امريکايى و اروپايى، کشورها با جهانی اعلام کردن ارزش‌های خود که عمدتاً در محورهایی چون رژیم‌ها، نهادها و حقوق بشر معنا می‌یابند، سعی دارند تا بر افکار و اندیشه‌های شهروندان ایرانی تأثیر گذاشته و آنان را مجذوب فرهنگ‌های خود کنند.

و اينک يک جريان خزنده ديگر

سرمقاله روزنامه آفرينش در 21 آذر به موضوع مادى‌گرايى و شيوع آن در فرهنگ ايرانى‌ها توجه کرده و آن را جريانى                                                     خزنده ناميده است: در سال‌هاى گذشته مادى گرايى همواره به عناوين جريانى خزنده در کشور ما رو به رشد بوده است به طورى که آمار‌هاى مختلفى از پيامدهاى نگاه يک‌جانبه به غرب و روند توسعه و پيشرفت آن منتشر شده است. به عنوان مثال کشور ما اينک يکى از پرمصرف ترين کشورهاست در حالى که مفهومى ‌همچون کار و تلاش چندان جايگاه نهادينه شده‌اى در آن نيافته است در اين بين غرق شدن اکثريت در به دست آوردن ماديات بيشتر و بيشترين هستند.

اين سرمقاله مى‌افزايد: صرف در ماديات و لذت جويى‌ها و روى گردانى عملى از اخلاقيات و... از تهديداتى است که آينده کشور را مورد هدف قرار داده است. در اين حال هر چند بخش اعظمى‌ از مشکلات و ناهنجارى‌هاى اخلاقى و فرهنگى جامعه نتيجه عملکرد ضعيف و سوء و عدم تبيين صحيح جايگاه مفاهيمى ‌همانند اخلاق و رفاه و توسعه مديريت بخش‌هاى فرهنگى و تربيتى و اعتقادى و اقتصادى جامعه است که خود باعث برداشت‌هاى صرفا مادى‌گرايانه و تقليدى از مفهوم توسعه و پيشرفت در بين بخشى از شهروندان از مفهوم رشد و ترقى شده است.

نگارنده يادداشت فوق مى‌تواند اميدوار باشد که با اجراى هدفمندى يارانه‌ها و کاهش قدرت خريد و ساير برنامه‌هاى در دست انجام، اين مادى گرايى رو به کاهش گذارده و از الگوى غربى به سمت يک الگوى ايرانى حرکت کند.

تنگناى اسراييل و ماموريت ذلت بار برخى عرب‌ها

"حلقه تنگ محاصره" عنوان يادداشت روز روزنامه کيهان در 22 آذر است. اين روزنامه به تحليل وضعيت دشوار اسراييلى‌ها پرداخته و فشارهاى بين المللى براى دست کشيدن از شهرک سازى‌ها و نيز آتش سوزى جنگل‌هاى حيفا را از نشانه‌هاى قرار گرفتن دولت اسراييل در حلقه تنگ محاصره برشمرده است.

نويسنده به يک سؤال جدى که ذهن يهوديان ساکن فلسطين اشغالى را به خود مشغول کرده، اشاره مى‌کند و مى‌نويسد: آيا رژيمى ‌که قادر به دفاع از جنگل‌ها نيست مى‌تواند در روز حادثه از جان شهروندان دفاع کند؟ هزينه اين حادثه- بر اساس برآورد‌ هاآرتص- تا سال‌ها قابل جبران نيست چرا که حالا يهودى‌ها دريافته اند که «اسرائيل» فقط نگران حفظ دولت خود است.

کاهش قدرت رژيم صهيونيستى در حوزه امنيت منطقه‌اى، بدگمانى‌ها عليه اين رژيم در عرصه‌هاى داخلى و بين المللى و سرآخر بيانيه کشورهاى عضو اتحاديه اروپا و نگرتانى آنها از خراب‌تر شدن اوضاع در منطقه، از ديگر مشخصه‌هايى است که از اسراييل در تنگنا خبر مى‌دهند. اين مقاله مى‌افزايد: بيانيه 26 مقام سابق اروپايى که اکثر آنان در گذشته چشم‌هاى خود را بر روى جنايات اسراييل بسته بودند بيانگر وخامت حال اسراييل در عرصه بين المللى است اين بيانيه به ضميمه بيانيه اتحاديه اروپا و به همراه امضاى 165 کشور پاى قطعنامه سازمان ملل به خوبى نشان مى‌دهد که اوضاع به ضرر اسراييل تغيير کرده است. آيا رژيم تل‌آويو مى‌تواند چشم را بر روى حقيقت ببندد و آيا چشم بستن، حقيقت را دگرگون مى‌کند؟

و در پايان کنايه‌اى روانه برخى چهره‌هاى عرب مى‌کند: "متأسفانه در اين شرايط که بايد دوره طلايى فعاليت سازمان‌هاى اسلامى‌و عربى باشد شاهد رکود فعاليت اتحاديه عرب و سازمان کنفرانس اسلامى‌ هستيم و تأسف بارتر اينکه پادشاه اردن در اجلاس امنيتى منامه قطع مذاکرات ميان طرف‌هاى اسرائيلى و فلسطينى را مهم‌ترين مشکل معرفى کرده و از همه مى‌خواهد همه توان خود را براى احياى اين مذاکرات به کار ببرند... نبايد ترديد کرد که برخى از کشورهاى عربى اين مأموريت ذلت بار را قبول کرده و در صددند تا وضعيت را براى اقدامات رژيم صهيونيستى هموار کنند."

اين قدر نگوييد يک کاسه‌اى زير نيم کاسه است

صادق زيباکلام روز يکشنبه 21 آذر در روزنامه شرق، از ارتباط دادن ويکى ليکس به فرضيه‌هاى توطئه گونه و بر اساس سنت فکرى "کار کار انگليسى است" به شدت انتقاد کرده و واقع بينى در اين ماجرا را به نخبگان و کارشناسان سياسى توصيه کرده است.

او به انبوه مطالبى اشاره دارد که به قول وى نخبگان ما در خصوص ويکى‌ليکس گفته‌ و نوشته‌اند؛ جايى که اساساً معلوم نيست که مقامات امريکايى درباره اين پديده چه گفته‌اند و چه اظهارنظرهايى داشته‌اند. به جاى همه اينها يکسرى فرضيه‌هاى توطئه وجود دارد که صهيونيست‌ها و اسراييلى‌ها چه هدفى از اين کار داشته‌اند، وزارت خارجه امريکا چه قصد و غرضى از اين کار داشته، جمهورى‌خواهان يا دموکرات‌ها در وزارت خارجه چگونه خواسته‌اند به يکديگر ضربه بزنند، چگونه خواسته‌اند ايران‌هراسى را رواج بدهند، چگونه خواسته‌اند با انتشار اين اسناد ميان ايران و اعراب اختلاف بيندازند، چگونه افشاگرى ويکى‌ليکس بخشى از جنگ نرم امريکا عليه ايران است و مواردى از اين دست.

او اين پرسش تلخ و گزنده را پيش مى‌کشد که در تبيين و تحليل کدام رويداد بين‌المللى ما به دنبال تئورى‌هاى اين‌گونه نرفته‌ايم؟ آيا حتى يک واقعه و تحول بين‌المللى از ظهور طالبان گرفته تا حمله عراق به کويت تا 11 سپتامبر، تا حمله امريکا به عراق و... را مى‌توان يافت که در تبيين و تحليل آن ما به جز رويکرد و تحليل‌هاى اينچنين، تحليل و تبيين ديگرى توانسته‌ايم ارائه دهيم؟ آيا ما ظهور القاعده و طالبان و 11 سپتامبر را هم به خود امريکايى‌ها نسبت نمى‌دهيم؟ آيا غير از آن بود که ما حمله عراق به کويت و اشغال آن کشور را به دستور امريکا نمى‌پنداشتيم؟ آيا ما حمله امريکا به عراق را آغاز طرح خاورميانه بزرگ نمى‌پنداشتيم؟ آيا کم گفتيم و نوشتيم که امريکايى‌ها براى دستيابى به منابع نفت و گاز آن کشور به عراق حمله کردند؟ ... طرفه آنکه در مواردى که آن تحول خيلى به سود و نفع امريکايى‌ها تمام نمى‌شود، مى‌گوييم امريکايى‌ها در اهداف‌شان و در آن طرح ناکام ماندند. به عبارت ديگر در آن تحولات هم سرنخ همچنان دست خود امريکايى‌ها و صهيونيست‌هاست منتها موفق نمى‌شوند و شکست مى‌خورند.  

به اعتقاد وى، نکته تاسف انگيز آنجاست که مبلغ و مبشر تئورى‌هاى توطئه شمارى از تحصيلکرده‌ها و متخصصان‌ جامعه هستند: تئورى‌هاى توطئه‌اى که در خصوص ويکى‌ليکس برشمرديم نه توسط مشتى افراد سطحى و کم‌دانش توليد شده‌اند بلکه رواج آنان از جانب افراد متخصص و صاحب‌نظرانى بود که بعضاً متخصص و کارشناس روابط بين‌الملل، استاد دانشگاه، صاحب‌نظر، مدير موسسه يوروسويک لندن، نويسنده و... بودند. اين هم حکايت غم‌انگيزى است که رويکرد تئورى‌هاى توطئه در جامعه ما حد و مرز اجتماعى ندارد.

عزل وزير خارجه در حال ماموريت خارجى معنى ندارد

از هر روزنامه‌اى انتظار انتقاد از محمود احمدى نژاد بابت برکنارى منوچهر متکى مى‌رفت اما از کيهان و قلم حسين شريعتمدارى نمى‌رفت. او روز سه شنبه 23 آذرماه در مطلبى کوتاه اما اعتراض آلود به عزل متکى اشاره کرده و اگرچه آن را امرى قانونى و در حيطه اختيارات رييس دولت برشمرده، اما انجام آن را در حالى که فرد برکنار شده در ماموريت رسمى‌ به سر مى‌برد سوال برانگيز و توهم آفرين خوانده است: در هيچ رساله‌اى به رييس جمهور محترم توصيه نشده است که مثلا «مستحب است وزير امور خارجه در آستانه تاسوعا و عاشوراى حسينى(ع) عزل شود و تاخير در برکنارى او تا پايان تاسوعا و عاشورا، کراهت داشته و خلاف احتياط است»!

او مى‌نويسد: عزل آقاى منوچهر متکى در حالى که وى به عنوان وزير امور خارجه در ماموريت رسمى ‌خارج از کشور به سر مى‌برد، اين توهم را در اذهان عمومى ‌و طرف‌هاى خارجى پديد مى‌آورد که کدام ضرورت و مسئله فورى و فوتى در کار بوده است که آقاى دکتر احمدى نژاد حتى درنگ يک روزه يا چند ساعته براى عزل وزير خارجه کابينه خويش را هم جايز ندانسته و نه فقط حکم عزل او را صادر کرده است بلکه لازم ديده خبر مربوط به صدور اين حکم را بلافاصله در اختيار رسانه‌ها نيز قرار دهد! چرا...؟! در عرف شناخته شده سياسى، عزل يک وزير در حال ماموريت- آن هم ماموريت خارجى وزير خارجه- علاوه بر آن که نشانه بروز ناگهانى اخلال در سياست خارجى يک کشور تلقى مى‌شود، اهانت آشکار به شخصيت وزير عزل شده نيز هست و اين تلقى را - چه بخواهيم و چه نخواهيم- در پى خواهد داشت که يکى از رخدادهاى اخير سياست خارجى کشور- روى واژه اخير تاکيد مى‌شود- رضايت رييس جمهور را به دنبال نداشته است! و اما، چرا يکى از رخدادهاى اخير؟! پاسخ روشن است، زيرا چنانچه نارضايتى مورد اشاره مربوط به گذشته و چرخه عمومى ‌سياست خارجى کشور باشد، عزل وزير خارجه در حال ماموريت خارجى معنى ندارد!


نظر شما :