مجله هفته/ يک خبرساز/ سايمون در سرزمين ما
دیپلماسی ایرانی: از بخشهايى که در روزهاى جمعه خواهيد خواند، صفحهاى است با عنوان يک خبرساز. ما نه از اين چهره طرفدارى مىکنيم و نه قصد تخريبش را داريم. تنها از باب ميل خودمان به يکى از خبرسازهاى هفته که فکر مىکنيم – مطمئن هم نيستيم – براى شما هم جذاب باشد مىپردازيم و اميدواريم مقبول بيفتد.
سايمون در سرزمين ما
اين سايمون بىادبى که امروز مىبينيم آن سايمون مودبى نيست که در بچگى مىشناختيم و برايمان نقاشى مىکشيد. آن "سايمون در سرزمين نقاشىها" کجا و اين سايمون در سرزمين ما کجا. حدود 15 ماه از ماموريت سايمون گس به عنوان سفير بريتانيا در ايران مىگذرد و اين دومين بار است که مىشود از گس به عنوان يک خبرساز بزرگ در فضاى سياسى ايران نام برد.
سايمون را خاطرتان هست؟ شخصيت کارتون محبوب "سايمون در سرزمين نقاشىها"؟ کارتونى که با خطهايى ساده اجرا شده بود و پسرکى با موهاى چترى، عينک گرد و فوق العاده باهوش، آرام، متين و مبادى آداب همه کارهاش بود. سايمون انگليسى بود. اهل لندن. و مثل اغلب پسربچههاى انگليسى پيراهن آستين کوتاه، کراوات و شلوارک به تن داشت. او شبها نقاشىهاى سادهاى روى تخته سياه اتاقش مىکشيد و صبح، خودش را در همان سرزمينى مىديد که نقاشى کرده بود. او واقعيت سازى مىکرد و واقعيتها را تغيير مىداد و آرزوهاى خود و بقيه مردم را به تنهايى برآورده مىکرد.
يکى از قسمتهاى اين کارتون "سايمون و رنگينکمان" نام داشت. داستان آن از اين قرار بود که سايمون فورا به سرزمين نقاشىها مىرود تا در آسمان يک چيزى بين ابر و خورشيد بکشد. چون ابر مىخواهد ببارد و خورشيد هم مجبور است تا هوا تاريک نشده توى آسمان سرزمين باقى بماند. صداى وحشتناکى که رعد و برق ايجاد کرده، براى مردم سرزمين، عجيب است و همه ترسيدهاند. بالاخره سايمون با موشک مخصوص سرزمين نقاشىها به آسمان مىرود و يک رنگينکمان بين خورشيد و ابر مىکشد تا باران بند بيايد. او يک انگليسى تمام عيار است و مىتواند به نقاشىهايش و آنچه در ذهن دارد جان ببخشد.
انگليسىها همه جا از شيوه سايمون کوچولو استفاده مىکنند. با همان آرامش و جديت، در عين بى سروصدايى با چند خط ساده به پيچيدهترين و سختترين کارها دست مىزنند، بدون اينکه کسى از راز و رمز نقاشىهاى جادويى شان سردربياورد. از تئورى توطئه حرف نمىزنيم. سخن از رفتارهاى خاص انگليسى، نحوه ظهور و بروزشان و از روان شناسى سياسى انگليسىهاست. اينها مثالهايى پيش پا افتاده هستند؛ همان گونه که يادداشت جنجالى آقاى سايمون گس سفير بريتانيا در تهران و همچنين تجمع اعتراضى گروهى از بسيجيان در مقابل دفتر کار ايشان سطحى به نظر مىرسد. هر دو اين اتفاقات سطح و پوستهاى از يک واقعيت بزرگترند.
روزى که سايمون گس به جاى جفرى آدامز براى تقديم استوارنامهاش نزد محمود احمدى نژاد رفت، فضاى سياسى داخلى ايران آن قدر التهاب داشت که حتى شرايط بين المللى غيرمرتبط با کشورمان را هم زير تاثير گرفته بود. آن روز 22 شهريور 1388 بود و وقتى گس به مقابل احمدى نژاد رسيد، باز هم انتظارش براى گشوده شدن خطوط چهره رييس دولت ايران ناتمام ماند و همچنان با صورتى اخم آلود روبهرو بود. رسانههاى حامى دولت از اين برخورد استقبال خوبى کردند و آن را از موضع عزت و اقتدار و تودهنى به استعمار پير ستودند. آن روزها انگليس متهم بود که آشوبهاى ايران را هدايت و حمايت مىکند و به اصطلاح پشت فتنه سبز ايستاده است.
آن روز سايمون گس با مشاهده ميزان نفرت احمدى نژاد از نماينده بريتانيا گفت که "دولت بريتانيا قصد دخالت در امور ايران را ندارد" البته قولى در اين زمينه نداد و احمدى نژاد هم به حرفش اعتماد نکرد و همان جا جوابش را داد: ملت ايران اساسا اجازه دخالت به بيگانه را نمىدهد.
چندى بعد سفير به موضعگيرى عليه سپاه پاسداران دست زد و اوضاع را براى خود وخيمتر کرد. جالب اينکه در همين اثنا خواهان ملاقات با تعدادى از علماى قم و بعد از آن سران حزب موتلفه اسلامى شد که شايد پاسخش را از قبل مىدانست. حزب موتلفه اسلامى در چرايى رد درخواست ملاقات سايمون گس نوشت: با توجه به مواضع خصمانه کشور انگليس عليه ملت ايران در حوادث پس از انتخابات به ويژه مواضع اخير سفير انگليس عليه سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و ارتباط آن سفارتخانه با عناصر فتنهگر سال گذشته از پاسخ به اين درخواست ملاقات معذوريم.
حالا اين انگليسى آداب دان در ايران متهم به بىادبى شده است. مىگويند ادب سفير بودن ندارد. چرا؟ چون هنوز بر سر مواضع سابق خود مانده و در ادامه مسيرى که دولت متبوعش پى مىگيرد، حرکت مىکند. ابتدا معاون وزير خارجه بريتانيا درباره ادامه بازداشت يک وکيل در ايران و وخامت حال جسمانى او بيانيه داد و دو روز بعد، سايمون گس براى اينکه از قافله عقب نماند و نگويند و ننويسند که از حوزه استحفاظىاش بىخبر است، يادداشتى در سايت سفارت انگليس به بهانه روز جهانى حقوق بشر منتشر کرد و به نواختن ايران به دليل حبس کردن مخالفان از جمله نسرين ستوده پرداخت.
يکى از مهمترين بخشهاى يادداشت گس آنجا بود که نوشت: "تردیدی نیست که بخشی از وظیفه دیپلماتها ایجاد ارتباط بین کشورهاست در جایی که بشود چنین ارتباطی ایجاد کرد و دیپلماتها در انتقاد از وضعیت کشوری که به مأموریت فرستاده شدهاند باید جانب احتیاط را رعایت کنند. اما در عین حال یکی دیگر از وظایف دیپلماتها توضیح و تشریح دیدگاههای دولتی است که برای آن کار میکنند برای عموم. در مسئله حقوق بشر، تفکرات ایران و بریتانیا بسیار متفاوت از یکدیگر است. برای مثال، به عقیده ما اصولی را که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و همچنین در کنوانسیون بینالمللی حقوق سیاسی و مدنی ذکر شده و مورد تکریم قرار گرفتهاند، نمیشود بنا به فرهنگ تفسیر و تعبیر کرد. اینها آزادیهای اساسی هستند که شأن و مقام هریک از ما را به عنوان یک فرد تبیین میکنند. دولت بریتانیا به فعالیتهای خود برای جلب توجه عمومی به موارد حاکی از عدم بهرهمندی مردم از این آزادیها، ادامه خواهد داد."
و اين جمله آخر نشان مىدهد که سايمون گس خيال کوتاه آمدن ندارد و همچنان بنا دارد ضمن رعايت احتياط، ديدگاههاى دولت خود را در زمينه حقوق بشر و آزادىهاى اساسى براى کشور ميزبان تشريح و تبيين کند. از اين کلمات بوى خوشى به مشام نمىرسد. اين عبارات روزى روى سايت قرار گرفت که خيابان جمهورى و محدوده سفارت انگليس به دليل حمايت اين کشور از ترور دانشمندان هستهاى در اختيار دانشجويان انقلابى بود. البته روى تابلوها و در خبرها چيزى از موضع گيرى دو روز قبل معاون وزير خارجه بريتانيا در مورد بازداشت نسرين ستوده و همچنين نارضايتىهاى پنهان ايران از مذاکرات ژنو و فضاسازىهاى پس از آن نيامده بود. اما اگر سايمون گس همچنان قصد دارد يک تنه به جنگ روانى با ايران مشغول شود و کمک حالى هم در اين امر نداشته باشد، بعيد است بتواند به نتايج دلخواه که همانا اعمال فشار سياسى و تحميل فشارهاى روانى بر دولت است دست يابد.
يادداشت سايمون، بلافاصله موجب برآشفته شدن ريیس کميسیون امنیت ملی و برخى ديگر از نمايندگان مجلس شد که درواقع اين واکنشها را هم مىتوان بر مبناى انجام وظيفه يا يک پاتک محسوب کرد. حالا بار ديگر موضوع طرح کاهش روابط ديپلماتيک با دولت بريتانيا بر سر زبان مجلسىها افتاده است؛ موضوعى که بيشتر در عرصه روانى انجام مىشود و بعيد است به عمل درآيد. اقدام گس بسيار فراتر از يک اقدام شخصى از جنس مطالب توييتر و فيس بوک است. مىشود بويى از مذاکرات پيش روى استانبول را از همين امروز استشمام کرد. اگر مىبينيد علاءالدين بروجردى بىاحتياطى کرده و در بخشى از واکنش خود به آقاى سفير توصیه کرده چشمان خود را باز کند و ببیند در جمهوری اسلامی ایران مخالفان - حتی کسانی که در راس فتنه بودند و هستند - چگونه علیه دولت و سیاستهای نظام موضعگیری میکنند و در زندان هم نیستند، تنها ناشى از اين است که سايمون گس موضوعى حقوق بشرى را باز کرده و مستقيما سراغ اصل قضيه نرفته است.
مىخواهيم بگوييم تجمعى هم که در مقابل سفارتخانه اين کشور برگزار شد تنها در ظاهر عنوان اعتراض به ترورها را بر خود داشت و در بطن بايد انگيزههايى فراتر از آن را جستجو کرد. هميشه فاصله اين دست تجمعات با رويداد مورد اعتراض بسيار کمتر از دو هفته بوده است. اين اولين تجمع بسيجيان جلوى سفارت بود که با فاصلهاى زياد نسبت به سوژه (ترورها) انجام مىشد. در اين دو هفته، نشست ايران و غرب در ژنو برگزار شد و اگر نتوان رگههايى از اعتراض به حواشى مذاکره ايران و غرب و حاشيه سازىهاى در دست انجام براى مذاکره استانبول را در فحواى اين جنگهاى روانى يافت، دست کم حدسهايى در اين باره معقول به نظر مىرسد.
نظر شما :