مجله هفته/ نگاه خريدارانه به مطبوعات
دیپلماسی ایرانی: در صفحه "نگاه خريدارانه به مطبوعات" که از اين هفته جمعهها پيش رويتان قرار مىدهيم، مقالات و يادداشتهايى که فقط و فقط خودمان و خودمان پسنديدهايم و دوست داريم گزيدههايى از آنها را بطور جدى يا با کمى تعريض و شوخى به شما معرفى کنيم، عرضه مىکنيم. اميدواريم اين بخش با کمک دوستان مطبوعاتى ما رونق درخورى پيدا کند.
امريکا با ايران وارد مذاکره مىشود، به زودى زود
روز شنبه 13 آذر بر صفحه اول روزنامه شرق، تصوير درشت کيهان برزگر معاون امور بين الملل مرکز مطالعات خاورميانه، خواننده را به مطالعه مطلبى تحليلى از اين پژوهشگر سياسى درباره رابطه ايران و غرب دعوت مىکرد.
پژوهشگر ارشد سازمان مرکز تحقيقات و مطالعات استراتژيک مجمع تشخيص مصلحت نظام، در بخشى از صحبتهاى خود اين سوال را مطرح کرده که آيا امريکا مىتواند با ايدئولوژىهاى مختلفى که دولتهاى مختلف اين کشور اتخاذ مىکنند استراتژىهاى خود را در سياست خارجى عوض کند يا نه؟ و در پاسخ مىگويد اگر در نظر بگيريم که امريکا يک استراتژى اصلى دارد، اصولش اين است که منافعش در خاورميانه حفظ شود، جريان نفت را در دست داشته باشد و منافع اسراييل را نيز در نظر بگيرد. اين پارامترها باعث مىشود چارچوب مشخصى در سياست خارجى امريکا حفظ شود و با کمى اين ور و آن ور به مسير خودش ادامه دهد.
بنابراين اين چنين تفسير مىکند که ادعاهاى آنها براى تغيير در عرصه سياستهايشان در خاورميانه چندان با واقعيت تطبيق ندارد. او سياست خارجى امريکا را مانند يک ناو اقيانوس پيما مىداند که قدرت مانور زيادى ندارد. ممکن است کمى اين ور آن ور برود اما مسير اصلى همان است که بود. نمونه آن هم قولهاى اوباما براى برقرارى ارتباط با ايران، سوريه و... بود که ديديم اينطور نشد.
پرسشگر در جايى از برزگر مىپرسد که بالاخره سرنوشت مذاکرات ايران و امريکا چه مىشود؟ و ايشان پاسخ مىدهد که امريکا سرانجام مجبور مىشود با تهران مذاکره کند. اساساً منطق ورود به گفتگوهاى استراتژيک هم همين است. اين به آن معنا نيست که امريکا دوست ايران مىشود. منطق اين است که امريکا با ايران وارد گفتگو مىشود تا قدرت بلوک سازى ايران را کنترل کند و جريان از دستش خارج نشود. بسيارى از استراتژيستهاى امريکايى معتقدند ايران يک قدرت منطقهاى است و قدرتش هم بيشتر مىشود و امريکا بايد وارد يک گفتگو با ايران شود. او گريزى به آغاز رابطه چين و امريکا در نيمه دوم قرن بيستم مىزند و از آن به عنوان يک مدل تاريخى نام مىبرد: امريکايىها همين مسير را در مورد چين نيز طى کردند. امريکايىها سالها تلاش کردند چين را تضعيف کنند اما نتوانستند، پس گفتند زمانى که نمىشود کنارش زد با آن کنار مىآييم.
پيشنهاد پخش کردن خرماى ژنو
اين تيتر را عينا از ستون يادداشت روز کيهان در 13 آذر نقل مىکنيم. نويسنده مطلب کسى نيست جز حسين شريعتمداري. او در اين مطلب ابتدا حرف و نتيجه موردنظرش را از کل مقاله مىگويد و بعد استدلالهايش را يک به يک شرح مىدهد. شايد نگران از اينکه حجم زياد مطلبش مانع از مطالعه آن تا انتها شود و بنابراين لب مطلب را در همان چند سطر اول بيرون مىريزد:
شريعتمدارى مىپرسد «براى چه به ژنو مىرويم»؟ و «قرار است در مذاکره با کشورهاى 1+5 چه روى ميز بگذاريم و چه سوغاتى براى مردم کشورمان بياوريم»؟ اين تئوريسين سياسى اصولگرا سفر روز سه شنبه 16آذرماه 89-7 دسامبر 2010- گروه مذاکره کننده هستهاى ايران را در پايتخت سوييس عبث و بى نتيجه توصيف کرده است.
شريعتمدارى بيش از هر چيز به موضع دست بالاى غربىها و تمرکز آنها بر موضوع لغو غنى سازى در ايران و ترور دانشمندان هستهاى کشورمان ارجاع مىدهد.
او مىنويسد: اکنون جاى پاسخ به اين پرسش جدى و منطقى است که تيم مذاکره کننده هستهاى جمهورى اسلامى ايران در ژنو دنبال چه مىگردد؟ و براساس کدام توضيح قابل قبولى قرار است در اين نشست شرکت کرده و با قاتلان دانشمندان هستهاى کشورمان دور يک ميز به مذاکره بنشيند؟! بايد پرسيد مذاکره با حريفى که پيشاپيش، هدف اصلى و نهايى خود از مذاکره را توقف کامل فعاليت هستهاى جمهورى اسلامى ايران اعلام کرده و به اعتراف- تلويحى نزديک به تصريح- براى رسيدن به اين مقصود از ترور دانشمندان هستهاى کشورمان نيز امتناع نکرده و نمىکند، با چه انگيزه و براى رسيدن به کدام «توافق»! صورت مىپذيرد.
با اين وصف روزنامه کيهان به عنوان بخشى مهم از جريان اصولگرايان حامىدولت به حمله به سياستهاى کلانى دست مىزند که تصميم گيرى درباره آنها تنها در يد رييس جمهور و دستگاه ديپلماسى نيست. شايد چنين رويکردى با هدف اختيار کردن موضع دست بالا و طلبکارانه از سوى ايران در مذاکرات اتخاذ شده باشد؛ وگرنه به قول حسين شريعتمدارى "در حالى که غربىها نقطه شروع و پايان مذاکره را توقف کامل فعاليت هستهاى کشورمان مىداند، تيم محترم مذاکره کننده جمهورى اسلامىايران قرار است در ژنو روى کدام نقطه تمرکز کرده و براى رسيدن به چه توافقى، چانه زنى کند؟"
او پيشنهاد کرده است مذاکره با 1+5 را که از ابتدا نيز بيرون از بستر قانونى بوده است، ترک کنيم و به جاى حضور در ژنو، خرماى ختم مذاکره را پخش کرده و يقين داشته باشيم که به قول حضرت امام(ره) آمريکا هيچ غلطى نمىتواند بکند.
از دشداشه تا کراوات
روزنامه تهران امروز در 13 آذر يادداشتى به قلم آرش راهبر - ورزشى نويس – منتشر کرد که سراسر آن اعتراض به تصميم فيفا مبنى بر اعطاى ميزبانى جام جهانى 2022 به کشور قطر بود. نويسنده آن قدر شاکى است که به پوشش شيخ محمد بن خليفه آل ثانى در مراسم قرعه کشى ميزبانى جام جهانى هم خرده مىگيرد و کت و شلوار و کراوات او را که به جاى دشداشه هميشگى نشسته بود، دستمايه اعتراض قرار مىدهد.
آرش راهبر همچو يک تحليلگر حوزه ديپلماسى مىنويسد: کارشناسان حوزه ديپلماسى و بين الملل خوب مىدانند که در قطر و امارات سالهاست که دو کشور ابرقدرت و استعمارگر جهان يعنى آمريکا و انگلستان هستند که اداره امور جارى را در دست دارند و به قول معروف اعراب سپيدپوش تمامى امور اجرايى را به صورت کنترات به آنها هديه کردهاند. در امارات اين شرکتهاى انگليسى هستند که در اکثر پروژههاى عمرانى و اجرايى به عنوان طراح و مجرى حضور دارند و در قطر نيز بسيارى از تکنسينهاى اصلى شبکه خبرى جهانى «الجزيره» آمريکايى هستند. در واقع امير قطر و وليعهد جوان نيز با پوشيدن کت و شلوار و اداى سخنرانى به زبان انگليسى نشان دادند که در نهايت برگزارى اين مسابقات باز هم در اختيار جماعت عرب نخواهد بود و خارجىها مسئول اصلى استفاده از بودجه کلان شيخ براى ساختن ورزشگاههاى فوق مدرن و برگزارى مسابقات خواهند بود.
انتقادهاى اين دوست ورزشى نويس ما به همين جا ختم نمىشود. او از اساس راه اندازى تلويزيون «الجزيره» و خطوط هوايى «قطر ايرويز» را هم کار خارجىها مىخواند و حتى اصرار دارد که قطرىها در برگزارى بازىهاى آسيايى دوحه در سال 2006 نيز عموما تماشاگر بودند.
نويسنده ميزبانى جام جهانى 2022 را هديه تازهاى به قطرىها مىداند که گشاده دستانه پول کلان ناشى از استخراج و فرآورى گاز را براى به دست آوردن موقعيت برجستهتر در منطقه خاورميانه و خليج فارس، خرج مىکنند و براى طراحى استاديومهاى فوق مدرن با خنک کردن محيط تا 25 درجه، سراغ تمام استوديوهاى طراحى و پيمانکاران آمريکايى و اروپايى رفتهاند. بايد به راهبر بگوييم که بله دوست عزيز، پول کلان ناشى از استخراج و فراورى گاز را مىتوان اين جورى هم خرج کرد و ميزبانى جام جهانى و اعتبار و ژست و تفاخر خريد و قطر ايرويز و الجزيره راه انداخت و هزار جور تاثير بر جهان اطراف گذاشت و مىتوان جور ديگر هم خرج کرد.
سياست و رياکارى سازمان يافته
اين عنوان سرمقاله روزنامه شرق در روز 14 آذر به قلم حسين سليمى است. او در اين يادداشت به تاثيرگذارى اسناد ويکى ليکس و افشاى سيماى رياکارانه سياست در عرصه بين الملل پرداخته است. اين استاد دانشگاه با اشاره به کتاب "حاکميت؛ رياکارى سازمان يافته" استفن کراسنر نظريه پرداز معروف روابط بين الملل مىنويسد: در اين کتاب او با استدلالى گسترده و شواهدى کثير نشان مىدهد که چگونه در جهان جديد، دولتهاى داراى حاکميت به سامانى سياسى بدل شدهاند که نوعى رياکارى سازمان يافته و گريزناپذير را در جهان نو بنياد گذاشته اند. در اين دنياى تازه همگان به خصوص اهل سياست مىآموزند که چگونه سخنى بگويند که به آن اعتقاد ندارند، رفتارى بکنند که خلاف اعتقاد آنهاست و در عين حال سخن از پايبندى به آن اعتقاد بگويند، چگونه تعهداتى بدهند که انجام شدنى نيست، با کسانى دست بدهند که در قفا براى آنها شمشير بستهاند، به کسانى اخم کنند که در پس پرده با آنها در حال بده بستان هستند. همين امر چهرهاى از سياست و روابط بين الملل ارائه کرده است که بعضاً آن را با فضيلت بيگانه مىدانند و براى اهل اخلاق مهمترين راه گريز از سياست است... انتشار اسناد محرمانه وزارت امور خارجه امريکا توسط سايت اينترنتى ويکى ليکس – که انعکاس وسيعى نيز در مطبوعات و محافل سياسى جهان داشته است – چهره پنهان سياست در جهان ما را به خوبى آشکار ساخت. اسناد منتشرشده ويکى ليکس نشان داد که واقعيت سياست بين الملل با آنچه در ويترين رسانهها و تابلوى ديپلماسى ارائه مىشود به غايت متفاوت است.
غرب را جدى نگرفتيم
نمىشود گفت در اين چند روزى که شماره هفتم مجله مهرنامه منتشر شده، همه آن را خوانده ايم. اگر بيخود بياييم به به و چه چه کنيم دروغمان از همين خط اول مىزند بيرون و کسى هم که پاى حرف دروغ نمىنشيند. ولى در مهرنامه تازه منتشر شده با دو مطلب خيلى خواندنى مواجه شديم که تصميم گرفتيم در اين صفحه نشانىاش را به شما هم بدهيم. "امت به جاى ملت" براى دنبال کنندگان مباحث ديپلماتيک، مقاله مهم و عميقى خواهد بود. حميد احمدى استاديار علوم سياسى دانشگاه تهران در اين مقاله به راه دشوار دولت – ملت سازى در عراق پرداخته و ريشههاى مشکلات و موانع اجتماعى و تاريخى تشکيل دولت – ملت را در اين کشور تحليل کرده است. فدراليسم، ائتلاف سازى، داشتن تاريخ مشترک، تکثر قومى، هويت و منفعت محورى از جمله خطوطى است که در اين مقاله با مصداق و مستندات پى گرفته شده و چشم انداز ملت سازى در عراق را بررسى کرده است.
دومين مطلبى که در مهرنامه اين شماره صفحاتى را به خود اختصاص داده، يک گفتگوى پرمحتوا با کامران فانى، خشايار ديهيمى و امير فريار درباره تاريخ و روند ترجمه در ايران است. ديدگاههاى متفاوت فانى و ديهيمى اين مصاحبه را جذاب تر کرده است. در شرايطى که ديهيمى تلاش مىکند بگويد رودررويى ابتدايى ايرانىها با متون غربى – در عصر مشروطه – از سر شيفتگى و توجه به ظواهر تمدن غرب بوده و اين هم امرى بديهى به نظر مىرسد، کامران فانى هم استدلال خودش را دارد و مىگويد: ما اصولا غرب را جدى نگرفتيم و حتى چيزهاى جدى آنها را هم جدى نگرفتيم. ما غرب را به صورت رمانتيک و در خلال داستانها و رمانهاى تاريخى شناختيم. به اين فکر نکرديم که غرب را چه کسانى ساختهاند. ما ايرانىها زمينه فلسفى داشتيم ولذا مىتوانستيم به صورت جدى با فلاسفه غرب آشنا شويم که چنين نکرديم. در حوزه نجوم و رياضيات هم که زمينه داشتيم کتابى ترجمه نکرديم. مساله اين است که نوع آشنايى ما با غرب درست نبود.
اين تحريمهاى مسخره بىاثر
جام جم 14 آذر مطلبى کوتاه از محمد صفرى داشت که در آستانه نشست ژنو به تحقير غربىها و سياستهاى نخ نما شده آنها از جمله تحريمها مىپرداخت.
به گفته صفرى، تحريمها آنگونه که غرب تصور داشت بر ايران تاثير نداشته است و مسئولان کشورمان بارها تاکيد کردهاند که تمهيدات لازم را براى مقابله با تحريمها در نظر گرفته اند. نکته مهم، دريافتهاى اجتماعى از اين تحريمهاست که نشان مىدهد مردم نيز تحريمها را احساس نکردهاند.
ايرانستان در صورت بندى جديد جهان
روزنامه همشهرى دوشنبه 15 آذر مطلبى خواندنى با عنوان "مرزهاى جديد جهان تغيير يافته" نوشته جوئل کاتکین استاد ممتاز دانشگاه چپمن در اورنج کانتی کالیفرنیا و محقق مؤسسه لیگاتوم در لندن (ترجمه رضا خطيبى) منتشر کرد که در آن به دسته بندىهاى جديدى در عرصه بين الملل پرداخته شده است.
به عنوان نمونه، اين نويسنده کشورهايى را تحت عنوان مستقلها دسته بندى کرده است که شامل برزيل، فرانسه، سوييس، هند، کره جنوبى و ژاپن مىشود. "شهر- دولتها" شامل شهرها و دولتهايى مىشود که در کلاس کشور طبقه بندى مىشوند. لندن پایتخت پول و رسانه شمرده مىشود؛ هرچند لندن را می توان شهری با کلاس جهانی در کشوری درجه دو دانست. پاریس که یک چهارم کل تولید ناخالص ملی فرانسه را در خود دارد و شهری است که مقر بسیاری از شرکتهای جهانی فرانسه به حساب مىآيد. نويسنده درباره سنگاپور هم نوشته است: در جهانی که بیش از پیش تحت تأثیر آسیا قرار میگیرد، قرارداشتن در محل تلاقی دو اقیانوس آرام و هند میتواند بهترین موقعیت برای شهر- دولتی مانند سنگاپور باشد. داستان سنگاپور به عنوان یکی از بنادر بزرگ جهان و سطح بالای درآمد و تحصیلات در آن، داستان موفقیت شگرف یک شهر است.
از اين منظر "شرق وحشی" به کشورهاى افغانستان، آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، پاکستان و تاجیکستان اطلاق شده و "ایرانستان" نيز عنوانى است که براى بحرین، نوار غزه، ایران، عراق، لبنان و سوریه انتخاب شده است. بعد از ايرانستان، عربستان را نام برده که شامل مصر، اردن، کویت، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و یمن مىشود.
اين مقاله با توضيح و تشريح درباره چگونگى اين صورت بندى بين المللى و منطقهاى همراه است و علاقه مندان مىتوانند در سايت همشهرى آنلاين آن را بيابند.
حمایت از انقلاب مخملی در مصر
سعدالله زارعی در کیهان 16 آذر مطلبى نوشته با عنوان "آيا مصر در دست مبارک مىماند؟" که در ستون مهم يادداشت روز جا گرفته و بر موضوعى چون واقعه تاريخى 16 آذر ترجيح داده شده است.
زارعى به شدت به حسنى مبارک مىتازد و انتخابات پارلمانى مصر را فرمايشى و بلکه نمايشى مىخواند و پيش بينى مىکند که اين روند به خشونتهاى خيابانى و درگيرىهاى مخالفين با دولت منجر شود و به زودى به سقوط حاکميت سنتى در مصر منجر شود.
نويسنده کيهان عدم حضور احزاب مخالف را در انتخابات اخير مصر يک رسوايى خوانده و از دستگيرى هزار و چهارصد عضو اخوان المسلمين دو ماه قبل از روز رأى گيرى و جلوگيرى از انجام تبليغات انتخاباتى اين جريان سياسى به عنوان نقطهاى سياه ياد کرده است.
وى مشروعيت اين انتخابات را زيرسوال برده و نوشته است: انتخابات مجلس در مصر به خودى خود اهميت ندارد چرا که رييس جمهور به عنوان رييس قوه مجريه مستقيماً اداره کشور را در اختيار دارد و نقش مجلس بسيار محدود است... اين انتخابات نشان داد که سيستم سياسى مصر در برابر مخالفانش ناتوان است و ديرى نخواهد پاييد که در موج مخالفتهاى سياسى غرق شود. از منظر سياسى جريان ديرپاى اخوان مترصد فرصت است تا از طريق معرفى کانديداى خود و يا ائتلاف با کانديدايى که مىتواند «حلقه وصل به آينده» تلقى شود قدرت را بدست بگيرد. اما انتقال قدرت در رژيمى که پيوندهاى مستحکمى با خارج از مرزهاى خود دارد و علىرغم فقدان مقبوليت داخلى مىتواند با دست باز مخالفانش را سرکوب کند، پيچيدگى خاص خود را دارد.
نسرین داوری جو هم در همين روز در تهران امروز، مصر را آبستن حوادث احتمالا خشونت آمیز در آینده نزدیک مىداند. او مىنويسد: در چنين شرايطى با توجه به بسته شدن فضاى انتخابات و حاکم گشتن رويههاى پليسى در برخورد مخالفين عدهای از تحلیلگران معتقدند ممکن است که برخى از ردههاى رهبرى و ميانهاى اخوان المسلمين به حرکت راديکال و حتى برخورد نظامى روى بياورند. تجربه نشان داده است به رغم فشارهاى سياسى و محدوديتهاى اجتماعى جنبش اخوان المسلمين مىتواند در يک فرصت تاريخى بار ديگر با بازسازى خويش به اعاده حيثيت بپردازند. بنابراين مصر در آينده آبستن تحولات عميق سياسى و اجتماعى خواهد بود ممکن است با نزديکى البرادعى و اخوانىها و حتى برخى احزاب ليبرال شاهد گذار از نظام پوسيده و يکدست حاکميت فعلى به جامعه باز با رويههاى دموکراتیک تری در مصر باشيم.
حقوق هستهاى قابل مذاکره نيست
از ديگر مطبوعاتى که جريان مخالفت با مذاکرات ژنو و يا دست کم هدايت اين مذاکرات را به سمت ديگرى غير از تصميم غربىها ترسيم مىکردند مىتوان به روزنامه رسالت اشاره کرد. حشمت الله فلاحت پيشه در 17 آذر براى اين روزنامه نوشت: آنچه پس از سه دور مذاکره آقاى جليلى و طرفهاى 1+5 اعلام شد، توافق طرفين مبنى بر همکارى و توافق بر سر تداوم مذاکرات بود. آنچه در فاصله دو ماهه تا مذاکرات بعدى تحت عنوان تحليل رفتارى طرفين مهم ارزيابى مىشود، اين است که 1+5 در اين فاصله چه مواضع و تدابيرى را در دستور کار قرار خواهد داد.
او سپس اين سوال را پيش مىکشد که چگونه همکارى با جمعى قابل توجيه است که بانيان اصلى قطعنامههاى ضد ايرانى هستند؟ اگر آنها بپذيرند که حقوق هستهاى جمهورى اسلامى ايران قابل مذاکره نيست، بايد قطعنامههاى ضد ايرانى، از جمله قطعنامه 1929 تحتالشعاع ابتکار ديپلماتيک «ژنو» و سپس «استانبول»، محل مذاکرات آينده قرار گيرد نه اينکه از قطعنامه به عنوان اهرم فشارى جهت تضعيف جايگاه ايران در ميز مذاکره استفاده بشود.
مذاکرات ژنو نخستين گام مثبت
جريده اصولگراى ديگر کشورمان روزنامه سياست روز است که برخلاف رسالت و کيهان با ديدى مثبت به مذاکرات اين هفته سعيد جليلى و گروه 5+1 نگاه کرده است. «نخستين گام مثبت»عنوان سرمقاله سياست روز در 17 آذر به قلم قاسم غفورى است که در آن مىخوانيد: گروه 1+5 پس از 14 ماه فرار از مذاکره، سرانجام به ميز گفتگو با جمهورى اسلامى ايران بازگشت... هرچند که محافل رسانهاى و سياسى غرب در آستانه اين مذاکرات فضاسازىهاى منفى بسيارى براى تحت الشعاع قرار دادن اين مذاکرات صورت دادند اما مواضع نمايندگان ايران در ژنو، استقامت و پايدارى ايران بر مواضع اصولى خويش در دستيابى به حقوق هستهاى ملت ايران را بارديگر مورد تاکيد قرار داد که تاثير بسيارى بر عقب نشينى اين گروه از مواضع خصمانه گذشته داشت.
نظر شما :