استاکس نت، ويکى ليکس و ترور دانشمندان کار موساد بود؟
رژيم صهيونيستى و نبرد ايدئولوژيک با تهران
دیپلماسی ایرانی: موج هيجانى که ويکى ليکس در ميان سياستمدارن بينالمللى به راه انداخت و تعبير و تفسيرها از چرايى و چيستى اين جريان همچنان ادامه دارد. با گذشت زمان گويا نگاههاى احساسى به اين افشاگرى جاى خود را به کنار هم چيدن منطقى تکههاى اين پازل و نتيجه گيرى سياسى مىدهد. کم نبودند نشريات و رسانههاى مطرح بينالمللى که از ابتداى آغاز اين روند، نشانه نرفتن اسرائيل در اين جريان را مشکوک خواندند و بسيارى حتى پا را از اين گمانهزنىها فراتر نهادند و ويکى ليکس را پروژه اى اسرائيلى خواندند. روزنامه اسرائيلى هاآرتص در تازه ترين تحليل خود ادعا مىکند که ويکى ليکس در حقيقت ابزار جديد اسرائيل يا بهتر بگوئيم موساد براى مبارزه با ايران است. ابزارى که اين روزنامه اسرائيلى از آن به عنوان اسلحه ايدئولوژيک تل آويو در قبال تهران ياد مىکند و مىنويسد: اين افشاگرىها نشان داد که مشاجره ميان ايران و اسرائيلى چيرى بيش از تسليحات هستهاى است که اسرائيلىها ادعا مىکنند در اختيار ايران است. اين جنگ در حقيقت نبردى کاملا ايدئولوژيک است. تاريخ هم به ما اثبات کرده است که اين قبيل نبردها تنها زمانى به پايان مىرسد که يکى از طرفين با سر به زمين خورده باشد. زمانى که مير داگان هشت سال ژيش به رياست سازمان اطلاعاتى اسرائيل موساد منصوب شد، صدام حسين در عراق حکومت مىکرد، ياسر عرفات در مقر خود در رام الله محبوس بود و محمود عباس که اين روزها رياست تشکيلات خودگردان فلسطين را عهده دار است در دانشگاهى در ايران تحصيل مىکرد. در آن زمان اسرائيل گرفتار مبارزه با بمبگذارىهاى انتحارى زنجيرهاى بود. اقتصاد اسرائيل رو به سقوط بود و البته از ارزشهاى ملى هم براى اسرائيلىها تقريبا چيزى باقى نمانده بود. آريل شارون آن روزها جامه نخست وزير را در اسرائيل بر تن داشت و با رئيس تازه منصوب موساد هم از روزهاى حضور در ارتش آشنايى داشت. شارون از آنجا داگان را به رياست موساد رساند که به خوبى به علاقه اى که وى به بازىهاى اطلاعاتى داشت مشرف بود. شارون بارها به مناسبتهاى متفاوت تاکيد کرده بود که رئيس تازه منصوب موساد آنچنان نفرتى از اعراب دارد که به صراحت تاکيد مىکند که بايد سر از تن عرب جماعت کنده شود.
در طول سالهاى رياست بر موساد، داگان دست به ريسکهاى پرخطر زد و به شيوهاى معجزه آسا مخالفان سياسى در اسرائيل را با خود همراه کرد. اين همان چيزى بود که شارون از داگان مىخواست. البته داگان ماموريت اصلى ديگرى هم داشت: متوقف کردن برنامه هستهاى ايران. داگان از همان روزها هم تاکيد کرده بود که محقق کردن اين مطالبه تقريبا غيرممکن است. در اسناد ويکى ليکس ادعا شده است که داگان در سال 2005 ميلادى در گفتگو با مقامهاى کاخ سفيد در اين خصوص گفته بود : ايران براى هستهاى شدن عزم خود را جزم کرده است و در اين مسير هيچ چيز و هيچ کس نمىتواند جلوى اين کشور را بگيرد.
ويکى ليکس نشان مىدهد که خصومت ميان اسرائيل و ايران صرفا با پرونده هستهاى اين کشور حل نخواهد شد. اين دعوا در حقيقت تقابلى ايدئولوژيک است. اين قبيل مشاجرات هم تنها با زمين خوردن يکى از طرفين حل و فصل مىشود. درست مانند اتفاقى که ميان استالين و هيتلر، ميان کمونيسم روسى و استعمارگرى آمريکايى رخ داد. رئيسجمهورى ايران محمود احمدى نژاد تاکنون بارها سقوط اسرائيل را پيش بينى کرده است. رهبران اين رژيم البته در ملاعام محافظه کارى بيشترى را تجربه مىکنند. اما در محافل خصوصى آنها همين سخنان احمدى نژاد را در خصوص تهران تکرار مىکنند. در دسامبر سال 2007 ميلادى، داگان استراتژى را براى فروپاشى دولت ايران مطرح کرد. وى در اين خصوص گفت: تل آويو و واشنگتن دست در دست هم مىتوانند رژيم را در ايران تغيير دهند. ما حتى مىتوانيم برنامه هستهاى اين کشور را هم به تعويق بيندازيم. ايران مىتواند تبديل به عضو نرمالى از جامعه بينالمللى شود!
داگان را همه به عنوان نظامى پوشى مىشناسند که از زور نظامى اندک آميخته با ترفندهاى سياسى بسيار براى از پا در آوردن دشمن استفاده مىکند. وى تاکنون بارها طرحهايى را داده است براى ايجاد آشوب و نارضايتى از رژيم ميان قشر جوان ايرانى و شوراندن آنها براى اعتصابى جدي.
رئيس موساد در روزهاى نخست وزيرى ايهود اولمرت به بالاترين حد از اختيارات در موساد دست يافت. پيشبينىهاى موساد در جريان جنگ دوم لبنان درست از کار درآمد که البته دولت اولمرت پيشنهادهاى وى را رد کرد و تاريخ به وى آموخت که بايد به داگان اطمينان مىکرد.
بر اساس اسناد موجود اين داگان بود که اطلاعات محرمانه در خصوص تاسيسات هستهاى سوريه را در اختيار دولت اولمرت قرار داد و مسير را براى بمباران اين منطقه در سوريه مهيا کرد. چند ماه پس از اين تاريخ بود که عماد مغنيه از رهبران مقاومت حزبالله لبنان در دمشق ترور شد. اين قبيل عملياتهاى موفقيت اميز از داگان چهرهاى ملى در اسرائيل ساخت. برخى حتى ادعا مىکنند که حرکتهاى مارپيچ داگان بود که در نهايت منجر به تعويق در برنامه هستهاى ايران شد. با اين همه داگان هر آنچه که انجام داد نتوانست توازن استراتژيک را برقرار کند. ايران همچنان و با وجود موانعى که وجود داشت قوى و قوى تر شد. استراتژى داگان براى استفاده حداقلى از قدرت نظامى، رشد اقتصادى را براى اسرائيل به همراه داشت و البته اين رژيم را مورد پسند ميانه روهاى عرب هم کرد.البته اين موفقيتها در حد و اندازه اى نبود که منجر به موفقيت کامل اسرائيل در منطقه شود.
حضور بنيامين نتانياهو در قدرت در حقيقت زنگهاى خطر را براى قدرت طلبىهاى داگان به صدا در آورد. البته ايهود باراک هم چندان با سياستهاى داگان موافق نبود. بر اساس افشاگرىهاى ويکى ليکس، ايهود باراک و بىبى هر دو اعتقاد داشتند که عملياتهاى نظامى کوچک کارساز نيستند و تنها عاملى که مىتواند برنامه هستهاى ايران را متوقف کند، گزينه نظامى است. آنها استدلال مىکردند که ما تاسيسات هستهاى سوريه را در چشم بر هم زدنى با بمباران از ميان برداشتيم و در اين ماجرا ديپلماسى و جنگ نرم هم به کار ما نيامد.
بر اساس اسناد ويکى ليکس، دولت بنيامين نتانياهو خانه تکانى در سيستم امنيتى خود را تابستان گذشته آغاز کرد و در نهايت هم داگان را خانه نشين کرد. ترور محمود المبحوح از سران حماس در دوبى بر اخرين سال حضور داگان در موساد سايه انداخت. پس از ان هم ماجراى کرم اينترنتى استاکس نت به وجود امد که بسيارى موساد را پشت سر آن مىدانند. ويروس اينترنتى که غربىها ادعا مىکنند برنامه هستهاى ايران را براى مدتى مختل کرد. مرک دانشمندان هستهاى ايران که آخرين مورد آن هم ده روز پيش در تهران رخ داد، انگشت اتهام را به سمت موساد نشانه رفته است.
هاآرتص در پايان مىنويسد: اگر گمان کنيم که داگان در ترور دانشمند هستهاى ايران دست داشته است پس بايد اعتراف کنيم که موساد همچنان قدرتمند است! و رسوايى دوبى بر توانايى اين نهاد اطلاعاتى تاثيرى نگذاشته است.
نظر شما :