درسهای نظری از دادههاى ویکی لیکس
ديپلماسى ايرانى: فرایند جهانی شدن به تدریج فراوردهها و محصولاتی خواهد داشت که به طور طبیعی بر روند نظامهای حاکم بر جهان نیز تاثیر می گذارد. این محصولات طیف متنوعی از آسیبها تا مزایا را برای نظامهای سیاسی در برخواهد داشت که مهمترين و معروفترین آن کمرنگ شدن قدرت و انحصار سیستم دولت – کشور در مقابل گسترش شبکه جهانی اطلاعات، در کنار اهمیت یافتن مرزهای ملی از سوی مخالفانش است که تعبیری متناقضنما دارد.
پدیده ویکی لیکس به عنوان ابزار نشر اطلاعات، بحثهای جنجالی زیادی را در مرزشکنی و ساختار شکنی در حوزه قدت دولت – کشور برانگیخته است و لذا اگر به انقلاب اطلاعاتی، جامعه شبکهای و قدرت بسط یابنده و پیش رونده رسانهها باور داشته باشیم، پدیده نشر در ویکی لیکس طبیعیترین فرایندی است که میتوان از هر منظری آن را بررسی کرد و لذا فرضها، نظرها و ارزیابی مختلف و متنوعی در این پدیده از خوشبینانهترین تا بدبینانهترین را فارغ از نگاه خرد به مباحث مطروحه خواهم نوشت:
1- نشر اخبار و اطلاعات در ویکی لیکس نتیجه طبیعی و فرایند جامعه شبکهای عصر اطلاعات است که از سوی معتقدان به جامعه باز و آزاد اطلاعاتی و علاقمندان و نخبگان به شفاف سازی در جهان بسط و گسترش مییابد که بهترین تعبیر آن محرمانهزدایی از سیستمهای سیاسی است. لذا نتیجه اقدامات ویکی لیکس بینظمی سیاسی و اجتماعی نیست؛ جهان مدرن باید به شفاف سازی عادت کند.
2- مناظرات و مباحثه بین طرفداران دموکراسیهای پیشرفتهای چون کشورهای اسکاندیناوی – که ویکی لیکس زاده آنجاست- و حامیان نظام دولت- کشور، حدود3 دهه است که بین محافل مختلف در جریان است که مرز بین دادههای حکومتی و رسمی را از دادههای مطبوعاتی تفکیک کند و از طبقه بندی اسناد تعریفی جدید ارائه دهد و تناقضات ساختاری با مفهوم منافع ملی را مرتفع نماید.
3- اطلاعات ویکی لیکس با هر انگیزهای که نشر یافته است، ذات واقعی نماینده هژمون غالب یعنی ایالات متحده را به نمایش میگذارد که چگونه متکبرانه و با تفرعن به عنوان سوژه دانای کل و با خصوصیتی مرکز محور به تمام دنیا مینگرد، به داوری مینشیند و درباره همگان اظهارنظر میکند. بنابراین نقطه محوری این اطلاعات فضای رئالیستی حاکم بر آن است.
4- ویکی لیکس طبیعیترین ساختارهای محرمانه دیپلماسی رایج در جهان را آشکار ساخته است که ساختاری جدید و پیچیده ندارد، تنها ماهیت باطنی فاعل و مفعول را در مبادلات دیپلماتیک و نگرشها نسبت به یکدیگر را آشکار میسازد. کاربرد واژه طبقه بندی اسناد از محرمانه تا سری در ساختارهای وزارت خارجه کشورها این نتیجه را دارد که مذاکرات دیپلماتیک و نظردهی دیپلماتها به هرحال خارج از روال طبیعی است و دسترسی عمومی معمولا به آنها وجود ندارد. از این منظر است که رسانهها معمولا مشتاق داشتن این گونه نگرشهای طبقه بندی شده دولتها هستند.
5- طبیعت و نوع مذاکرات دیپلماتیک بیشتر منطبق بر کسب اطلاعات خصوصی و نگاه روانشناسی فردی و تبیین و ارزیابی از هر یک از تصمیم گیرندگان اجرایی کشورهای هدف است، لذا مرزهای آن قاعدتا از مجاری دیپلماسی تشریفاتی و رسمی و مودبانه فراتر خواهد رفت، ارکان حقوق بین الملل را نقض میکند و از خدمات ساختارهای سرویسهای اطلاعاتی و وابستگان نظامی نیز بهره میگیرد.
6- نشر اسناد در ویکی لیکس علیرغم ژست سیاسی مخالف مقامات ایالات متحده مطلوب و آرمان نهایی آمریکاییها در ترسیم نقشههای جدید جهان مانند اتحاد دو کره، وجود ترورسیم در آمریکای لاتین، استمرار و گسترش یابندگی و اختلاف افروزی بین اعراب و ایران، ناتوانی انگلیس در برقراری امنیت در افغانستان، افشاگریهای جدید در حوزه نهادهای بین المللی بانکی و مالی و سایر قضایاست و از این منظر است که متحدان استراتژیک ایالات متحده مانند اسراییل در نشر اطلاعات مغفول میمانند و یا نقصهای ساختاری و ضعفهای سازمانهای عهدهدار دیپلماسی آن کشور مکتوم میماند.
7- ویکی لیکس مبادله در درون جامعه شبکهای است که نخبگان سیاسی، رهبران جهان و عناصر دارای دسترسی به شبکههای اطلاعات را درگیر ساخته است و بر میلیونها انسان محروم از شبکه – که دغدغه اولین نیازهای معیشتی و زیستی را دارند- کمترین تاثیری نخواهد داشت لذا ویکی لیکس پدیده رقابت درون شبکههای اطلاعات سرمایهداری هژمون غالب است و البته در جهت تضاد سرمایه داری حرکت نمیکند و جهتگیری آن منطبق با تمایلات سرمایه داری در جهت دهی به طرحهای جدید برای گسترش انباشت سرمایه از طریق تاثیر گذاری از جامعه مجازی است، مقابلهای نرم افزارانه که بر خلاف اقدامات نظامی ویژه عصر اطلاعاتی جاری است. موضوعی که در دکترینهای جدید امنیت ملی این کشورها به صراحت گفته شده است.
لذا در مجموع واکنشهای سیاستمداران و مطبوعات نیز طیف متنوعی از حمایت و اشتیاق فراوان تا انکار و بیارزش بودن مطالب را شامل میشود، به گونهای که برخی از مطبوعات مانند لوموند، گاردین و نیویورک تایمز بیشترین اشتیاق را از نشر این اطلاعات از خود نشان دادهاند، اما در این بازی مبهم و دوگانه و نقش نامشخص و غیر شفاف اهداف مدیران ویکی لیکس عکس العمل ما چه باید باشد؟
به نظر میرسد شایستهترین واکنش در قبال نشر این گونه اطلاعات پذیرش آن به عنوان نوعی تحلیل فردی و خام و غیر قابل ارزیابی – و نه بیشتر– از سوی نمایندگان سازمانهای دیپلماسی ایالات متحده در گفتوگو و مذاکرات عمومی و خصوصی دوجانبه و چند جانبه از سوی منابع مختلف دانست که باید مانند سایر تحلیلهای دیپلماتیک عادی و ساده در دستگاههای بوروکراتیک مورد توجه دستگاههای تصمیم ساز سیاست خارجی قرارگیرد و هرگونه واکنش شتابزده یا خارج از ساختار منافع ملی نسبت به برخی واقعیتهایی که گاهی آن را در عملکرد دوگانه دیگران میبینیم، بدون شک مطلوب نقشه ترسیمی هژمون غالب در حکمرانی دههای آیندهاش خواهد بود.
نظر شما :