خانواده آل سعود آماده تغییرات جدی می شود
در حال حاضر ملک عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه کشور در نیویورک به سر میبرد. عبدالله 86 ساله مشغول درمان بیماری کمر دردش است. مقامات رسمی میگویند که پادشاه از درد ستون فقرات رنج میبرد و تا کنون دو بار عمل جراحی انجام داده است ولی برخی منابع خبری میگویند که پادشاه احتمالا سرطان خون دارد و تلاش میشود تا جزئیات بیماریاش از رسانهها مخفی بماند.
نگرانی از وضعیت عربستان زمانی افزایش یافته که سلطان بن عبدالعزیز، برادر پادشاه نیز سرطان دارد و این باعث شده تا بیشتر زمان خود را در مغرب و ایالات متحده بگذراند. در عربستان بر عکس بسیاری از کشورهای سلطنتی جهان حکومت از برادر به برادر منتقل میشود.
این روزها بیشتر شاهزادگان به عربستان بازگشتهاند. نه برای این که فکری برای آینده کشور دارند، خیر برعکس با بازگشت آنها جنگ قدرت در عربستان شدت بیشتری به خود گرفته است. در عربستان همه کسانی که به نوعی خون عبدالعزیز در رگهایشان جاری است، مدعی قدرتند. عربستان از معدود کشورهای دنیاست که نهاد مردمی ندارد و حتی از آن بدتر نهاد تصمیمگیری یا یک مجموعهای که برای لحظات حساس کشور بتواند تصمیمگیری کند وجود ندارد. پادشاه در سال 2008 و پس از آن که مسجل شد سلطان بن عبدالعزیز نیز بیمار است و بیماریاش قابل درمان نیست و نمیتوان بر پادشاهی او حساب کرد و از سوی دیگر جنگهای شاهزادگان برای نشستن به جای او بالا گرفته، تصمیم به تشکیل شورای سیاستهای عالی سلطنتی گرفت ولی چون در این کشور بنیادگرای عربی با وجود هر نهادی به شدت مخالفت میشود، عبدالله بن عبدالعزیز هر کاری کرد نتوانست یک نهاد کوچکی که کشور را در مواقع بحرانی نجات دهد، تشکیل دهد. همه امرای عربستان با تشکیل این نهاد مخالفت کردند و پادشاه چارهای ندید جز این که از خیر آن فعلا بگذارد و اکنون هم دو سال است که به سراغ آن نرفته و به ناچار او نیز به شیوه سنتی جانشین خود را انتخاب میکند.
در این جا بد نیست به ویژگیهای سیاسی این بزگترین شبه جزیره عربی جهان نگاه بیشتری بیندازیم. عربستان سعودی، تنها کشور دنیا است که در انتهای نام کشور پسوند خاندان سلطنتیای که بر آن حکومت میکنند (سعود)، آمده است. موضوعی که انتقاد بسیاری از محافل حقوق بشری و نهادهای مدنی را به دنبال داشته و آن را توهین به ملت عربستان میدانند. به اعتقاد آنها هیچ فردی نمیتواند ادعا کند که یک کشور ملک پدری اوست در حالی که در عربستان چنین کسانی وجود دارند، خاندان آل سعود. این کشور در سال 2004 تحت فشارهای ایالات متحده دوران جورج بوش که گسترش دموکراسی و دفاع از حقوق بشر را در دستور کار خود قرار داده بود، پذیرفت که یک مجلس منحصر به فرد تشکیل دهد. منحصر به فرد از این بابت که نیمی از نمایندگان را شخص پادشاه تعیین میکرد و نیم دیگر را نیز پادشاه به مردم معرفی میکرد که به آنها رای دهند. معمولا رقابتی وجود ندارد چون تعددی برای نامزدها برای رسیدن به کرسیها معمولا وجود ندارد. تعداد مشخصی کرسی وجود دارد و مدعیان آن نیز مشخصند و مردم چه در انتخابات شرکت کنند چه نکنند آن افراد به مجلس راه مییابند.
عربستان جزء معدود کشورهای دنیاست که نخستوزیر همان شخص پادشاه است و معاونین او نیز جزء پنج چهره قدرتمند کشور محسوب میشوند. تمام ارکان قدرت از استانداریها و شهرداریها گرفته تا عالیترین مقام کشور بین شاهزادگان تقسیم میشود. به عبارت دیگر همه مقامهای کشور به نوعی از نوادگان سعود موسس عربستان سعودی و پایهگذار سلطنت آل سعود در این کشور هستند.
عربستان همچنین تنها کشور عربی است که مذهب در ارکان دولت و حکومت نفوذ بسیار دارد. آن هم از نوع افراطی و رادیکالیسم آن موسوم به وهابیت که در تمام ارکان حکومت دیده میشود. نفوذ این اندیشه حتی در میان شاهزادگان باعث شده اندیشههای رادیکالیسم و بسته، نهاد حکومت را کامل در اختیار داشته باشد و در برابر هر گونه تغییری به شدت مقاومت شود. هنگامی که عبدالله تصمیم به اصلاح در روند اجتماعی عربستان گرفت مثلا آزادیهای اجتماعی از قبیل اجازه دادن به زنها برای انجام داد و ستدهای بازرگانی، حضور زنان در ناوگان دریایی، اجازه رانندگی به زنان و اجازه به اقلیتهای شیعه برای انجام آزادانه مناسک و مراسمشان داد، بسیاری از محافظهکاران و سنتگرایان افراطی ناراحت شدند به گونهای که پادشاه را "شاه رافدین" یعنی پادشاه شیعیان لقب دادند تا اعتراض خود را به آزادیهای اجتماعی او نشان دهند.
اکنون همین تفکر بسته و کاملا خانوادگی که دست و پای تمام نهادهای عربستان را بسته کار دست دولتمردان داده است. جنگ قدرتی در پشت پرده در گرفته که به دلیل عدم پایبندی به هیچ قانون و نهادی عربستان را حتی تا مرز یک جنگ طایفهای تمام عیار برده است. گفته میشود، به محض بازگشت پادشاه از سفر ایالات متحده موجی از تغییرات در این کشور آغاز خواهد شد. البته تا حدودی سایه این تغییرات را از هم اکنون میتوان دید. ترکی بن فیصل دیگر رسما کار خود را در وزارت امور خارجه عربستان آغاز کرده و سعود الفیصل کمتر در مجامع بینالمللی دیده میشود. امیر نایف نیز رسمت خود را برای ریاست بر کرسی ولیعهدی عربستان آماده کرده است. وزرای کشور و امنیت نیز به زودی تغییر خواهند کرد. عربستان در آستانه تغییری سنگین است. البته این تغییر اگر مسالمتآمیز باشد و پادشاه به ترتیبی که در رسانهها گفته میشود جانشینان خود را انتخاب کند، میتواند قدمی رو به عقب باشد چرا که انتخاب نایف که شانس او برای پست ولیعهدی از همه بیشتر است فردی بسیار محافظهکار محسوب میشود و نهادهای محافظهکار عربستان به شرط رجعت به گذشته حاضر به حمایت از او شدهاند. اگر هم بنا باشد رقابتها ادامه داشته باشد آن موقع باید انتظار تحولات عظیمی در عربستان باشیم که ابعاد و گستردگی آن به هیچ وجه قابل پیشبینی نیست.
نظر شما :