وقتى ترکيه الگوى جهان اسلام مىشود
ديپلماسى ايرانى: از اتفاقات غريب دوران ماست که کار ما به جايى رسيده بايد ببينيم نگاه استراتژيک ترکيه چيست، آيا مىتوانيم همان را الگوى خودمان قرار دهيم تا بفهميم حداقل به کجا مىرويم؟
پرده اول: دو هفته پيش رجب طيب اردوغان، نخستوزير ترکيه به آتن رفت و از همتاى يونانىاش پرسيد: چرا نبايد در روابطمان با يکديگر تجديد نظر کنيم و به جاى رقابت در واليبال رقابتمان را در بسکتبال امتحان نکنيم؟ اردوغان درباره مشکلاتى سخن مىگفت که در روابط اين دو همسايه جارى است، منظورش از واليبال اين بود که دو طرف از حالت تدافعى استفاده از بازو براى دفاع دست بکشند و همان طور که در بسکتبال ميان دو رقيب تور و فاصلهاى نيست، رابطه برقرار کنند.
هدف از اين پيشنهاد کاهش تنشهاى نظامى ميان دو طرف که به جا مانده از دوران عثمانى تا کنون است، بود که تبديل به يک نمونه تطبيقى در اختلافهاى طولانى ميان دو همسايه در کتب درسى شده است. هدايت سياست به سمت "مشکلات صفر" (Zero Problem) يکى از سنگ بناهاى اصلى سياست خارجى حزب عدالت و توسعه يعنى حزب حاکم در ترکيه محسوب مىشود.
حال ترکيه و يونان نيز قصد دارند، اختلافهاى دريايى و هوايى و زمينى خود را که بارها تا کنون افزايش يافته حل و فصل کنند. يکى از دلايل اين افزايش اختلافها مانورهاى نظامى و دريايى بوده که هر کدام از دو طرف انجام مىدهند، موضوعى که باعث شده دو طرف هزينههاى بسيارى بر سر آن نيز بپردازند. حال اردوغان براى حل اين مشکلات مجموعهاى از پيشنهادها ارائه داده تا اختلافهاى دو طرف بر سر اين موضوع حل و فصل شود.
درباره اين که ترکيه چه پيشنهادهايى داده مجالى براى بحث نيست ولى فکر اساسى آن نشان مىدهد که هدف از ارائه آن ايجاد فضايى استراتژيک در محيط پيرامونى ترکيه است (اين دومين سفر اردوغان به ترکيه ظرف پنج ماه اخير محسوب مىشود). هدفى که از ارائه اين پيشنهادها دنبال مىشود اين است که ترکيه به عنوان يک کشور سازنده سياسى معرفى شود نه يک کشورى که يک طرف مشکلات است.
پرده دوم: در ماه اکتبر نشستهاى متعددى در ترکيه و پيرامون ترکيه برگزار شد که نشان از ديدگاه جهانى استراتژيک و اهدافى است که ترکيه تعقيب مىکند تا به اهداف بالاترى برسد. از جمله آنها مىتوان به موارد زير اشاره کرد:
*در استانبول چندى پيش کنفرانس کشورهاى آسياى ميانه ترکزبان برگزار شد که هدف از برگزارى آن ترسيم مرز جغرافيايى سياسى جامعه ترکزبان که از آن به "دنياى ترک" تعبير کردند، بود. اين منطقه شامل آسياى ميانه، قفقاز و بالکان مىشود که نزديک به 250 ميليون نفر با 11 ميليون کيلومتر مربع است. در اين کنفرانس دو کشور ازبکستان و تاجيکستان غايب بودند که عبدالله گل، رئيس جمهورى ترکيه براى آنها هم پيام داشت. او گفت: «ما کشورهاى دوست هستيم ولى امت واحد محسوب مىشويم.» بايد به نتايج اين کنفرانس که دستاوردهاى مهمى داشت نيز توجه ويژه کرد. اين کنفرانس در نهايت بر تعميق روابط فرهنگى (مقرر شد سه اکتبر هر سال روز زبان ترکى نامگذارى شود) تاکيد داشت. همچنين پروژههاى تازهاى براى تکميل پروژههاى مشترک اقتصادى نيز تعريف شد.
* کنفرانس ترکى – شوراى عالى همکارى خليج فارس در کويت برگزار شد که سومين نشست استراتژيک دو طرف ظرف شش سال گذشته محسوب مىشود. ترکيه اين نشست را به مثابه سهيم بودنش در تقويت امنيت خليج فارس تعبير مىکند و در همين چارچوب معتقد است که با ايجاد اطمينان در کشورهاى اين منطقه عمق استراتژيک خود را تقويت مىبخشد. در اين نشست چندين توافقنامه و تفاهمنامه بازرگانى امضا شد که مىتواند براى استفاده در مصالح مشترک و گذر از انديشههاى سنتى که در دو دهه گذشته بر روابط دو طرف سايه انداخته بود، موثر باشد. همزمان تدابيرى اتخاذ شد که بر اساس آن رواديد ميان ترکيه و پنج کشور سوريه، لبنان، اردن، عراق و ليبى نيز لغو شد. اين حرکت نشان مىدهد ترکيه به دنبال گشودن دروازههاى شرقى خود است بدون اين که کشورهاى ديگر احساس خطرى از اين رابطه کنند.
* چهاردهمين کنفرانس بازرگانان کشورهاى اسلامى که در آن 3200 بازرگان از کشورهاى مختلف دنيا حضور داشتند در استانبول برگزار شد. همچنين 32 وزير به عنوان نمايندگان کشورهايشان در اين کنفرانس شرکت کردند. همچنين رئيسجمهورى ترکيه و نخستوزير اين کشور نيز در اين جلسه حاضر بودند. در حاشيه کنفرانس نيز نشست ديگرى با حضور 300 بازرگان فلسطينى برگزار شد. حرکتى که نشان از حضور قدرتمند اقتصادى ترکيه در جهان اسلام دارد و يکى از مهمترين ارکان استراتژيک ترکيه محسوب مىشود. اين استراتژى نشان مىدهد که تبادل مصالح سنگ بناى روابط ترکيه با جهان عربى و اسلامى است. در تاييد اين ديدگاه مىتوان به افزايش چهار برابرى روابط اقتصادى ترکيه با جهان اسلام از سال 2002 تا کنون اشاره کرد که به رقمى بيش از 50 ميليارد دلار رسيده که فقط 20 ميليارد دلار آن با کشورهاى عضو شوراى همکارى خليج فارس بوده است.
* در ميانههاى ماه گذشته ميلادى ترکيه موضع دقيقى را اتخاذ کرد. پيمان آتلانتيک شمالى ناتو از ترکيه به عنوان يک کشور عضو خواست که در استقرار سپر دفاع موشکى در خاک خود اقدام کند. سپر دفاع موشکى پروژه امنيتىاى است که ايالات متحده طراح آن است و قصد دارد تا سال 2015 آن را عملى کند. ترکيه در برابر اين پيشنهاد موضع گرفت و گفت که به اعتقاد آن ايران به عنوان يک دشمن که بايد مراقبش بود، محسوب نمىشود. در حالى که قرار است در 19 و 20 نوامبر ناتو در نشست خود در ليسبون اين موضوع را به طور رسمى با ترکيه در ميان بگذارد، ترکيه گفته است که آن چه برايش مهم است تامين امنيت سراسر خاکش است و فقط مرزهاى نزديک به ايران را ملاک قرار نمىدهد. برخى از تحليلگران اين موضع ترکيه را نوعى سرپيچى از هيمنه امريکا بر منطقه دانستهاند.
پرده سوم: در اين ميان دو اتفاق مهم ديگر نيز براى ترکيه رخ داده است. آن دو عبارتند از:
· مجلس امنيت ملى ترکيه که عالىترين نهاد مشورتى در اين کشور محسوب مىشود اصلاحات اساسىاى را در تعريف مخاطرات داخلى و خارجى اين کشور ارائه داده و آن را بزرگترين و شاملترين سند امنيت ملى ترکيه از زمان جنگ سرد تا کنون توصيف کرده است. اين سند ديدگاه استراتژيک ترکيه را در برابر پروندههاى مختلف داخلى و خارجى براى نظام حاکم در اين کشور تعريف مىکند.
بر اساس تعريف اين سند گروههاى دينى از گزينه تهديد داخلى خارج شده و تنها اگر فعاليتشان رجعت به گذشته تعبير شود يا تهمت سياسى داشته باشند تحت پيگرد قانونى قرار خواهند گرفت. اصلاحاتى که در اين تعريف ارائه شده به احزاب چپگراى انقلابى و کردهاى جدايى طلب و گروههاى دينى افراطى بسنده مىکند. در اين سند به جريانهاى دينى حق داده شده که به فعاليتهاى دينى خود آزادانه بپردازند.
از سوى ديگر اين سند هر گونه تلاش نظامى که باعث به خطر افتادن امنيت ملى کشور شود را کودتا تعريف کرده است. بر اساس اين بند موقعيت دولت براى محاکمه نظاميان متهم به کودتا عليه دولت تقويت خواهد شد.
بر سر تهديد خارجى نيز اين سند ايران، روسيه و سوريه را از گزينه دشمن خارج کرد و روسيه و سوريه را به مرتبه کشورهايى که بايد همکارىهاى نزديک به آنها بسيار بالا رود، ارتقا داد. بر اساس اين سند ديگر هر چيزى که نشان از جنگ سرد باشد، پايان يافته تلقى خواهد شد. از ديگر اصلاحات اين سند تهديد امنيت ملى قلمداد شدن سلاح هستهاى اسرائيل است. همچنين لازم دانسته شده که برنامه هستهاى ايران به طور دقيق زير ذرهبين قرار بگيرد و تاکيد شده که رسيدن ايران به سلاح هستهاى مىتواند توازن استراتژيک منطقه را به مخاطره بيندازد.
· دکتر احمد داوود اوغلو هفته گذشته کتاب مهندسى سياست خارجى خود را براى دولت حزب عدالت و توسعه منتشر کرد (که مرکز مطالعات جزيره نيز آن را به عربى منتشر ساخت). کتاب وى "عمق استراتژيک" نام دارد که در حقيقت درباره موقعيت ترکيه و نقشش در عرصه بينالمللى سخن مىگويد. کتاب او در حقيقت نگاهى تازه به جمهورى دوم ترکيه (بعد از کماليسم) دارد و تا کنون 50 نسخه از آن به زبانهاى مختلف منتشر شده است.
از نکات محورىاى که در اين کتاب به آن اشاره شده، اين است که تاريخ و جغرافيا دو عنصر اساسى و ثابت براى بناى استراتژى است و تنها چيزى که متغير محسوب مىشود تعاريف حول آنها است. در نگاه او ترکيه پس از حکومت عثمانى و در طول سالهاى جنگ سرد توجه به محيط پيرامونىاش را به دلايل مختلف از دست داد. در آن موقع آسان نبود که ترکيهاى که عضو ناتو است با سوريهاى که همپيمان پيمان ورشو است يا عراق و گرجستان و بلغارستانى که از اعضاى پيمان ورشو محسوب مىشوند، رابطه نزديک داشته باشند.
به اعتقاد وى هيچ تغييرى در موقعيت استراتژيک ترکيه پيش نخواهد آمد اگر اين کشور در جهان اسلام، قفقاز، ارمنستان، ايران و همچنين اروپا به فکر تعميق استراتژى خود نباشد. ترکيه همچنين تنها زمانى مىتواند بر روى همکارىهاى جغرافيايى با همسايگانش حساب کند که به بهبود خاطره تاريخى با آنها نيز بپردازد. به اين معنا که امور به سمت بهبود وضعيت طبيعىاش حرکت کند نه بر خلاف آن چه دادههاى کنونى ارائه مىدهند.
از مهمترين بندهايى که در کتاب داوود اوغلو به چشم مىخورد اين است که او معتقد است روابط ترکيه با اسرائيل دستاوردهاى قابل توجهى در بر نداشته است و حتى اين روابط تاثيرات سلبى بر ترکيه داشته به گونهاى که نقش آن را از يک بازيگر اساسى در منطقه دور کرد به خصوص که هيچ نقشى در پروسه صلح نيز نداشته است. به اعتقاد اوغلو رابطه با ايران بيشترين اهميت را دارد و حتى مىتوان گفت از اهداف جوهرى ترکيه بايد به حساب آيد به گونهاى که بايد دو طرف همواره با يکديگر در تعاون نزديک و هماهنگى کامل باشند.
پرده چهارم: آن چه از کتاب داوود اوغلو و حرکت سياسىاى که ترکيه پيش گرفته، برداشت مىشود، اين است که چارچوب مفهومى و يک برنامه واحد در ترکيه حاکم شده که نشان مىدهد ارادهاى وجود دارد که مىخواهد ضمن حفظ مصالح کشور در رتبه نخست، سياست تطبيق تاريخى و جغرافيايى را نيز مد نظر داشته باشد.
چنين تصورى اکنون در کشورى مثل مصر وجود ندارد. امرى که هر کسى را به تحير مىاندازد که پس ابعاد استراتژيک مصر تا به کجا است. آينده سياسى مصر بسيار مبهم و حتى مىتوان گفت متمايل به درگيرى طائفهاى است. به خصوص اين که مواضعش چه در بعد عربى و چه در بعد آفريقايى مبهم است.
در حالى که ترکيه ميان فعاليت دينى مسالمتآميز با فعاليت دينى خشونتآميز فرق قائل است چنين چيزى را به هيچ وجه در مصر نمىبينيم و به همين ميزان نيز اين موضع در قبال جدايىطلبان سودانى نيز شاهديم. اين ابهام در رابطه قضاياى فلسطين يا سوريه و کمى بيشتر ايران نيز شاهديم.
در حالى که پيمان استراتژيک با دشمن استراتژيک خودمان داريم و بر خلاف انتظار مقامات مصرى اسرائيل براى مردم مصر نه يک دوست بلکه بيشتر يک دشمن محسوب مىشود، آيا درست است که اسرائيل را از سوريه به خود نزديکتر بدانيم و آيا صحيح است تهديد ايران براى جهان عرب و کشورهاى حاشيه خليج فارس را بيشتر از اسرائيل بدانيم؟
نويسنده: فهمى هويدى
منبع: الجزيره
نظر شما :