دموکراسی در این موضوع خلاصه نمی شود
بازگشت بی نظیر بوتو به پاکستان را چگونه ارزیابی می کنید؟
با یک مقدمه یک ساله که به شکل مذاکرات و رفت و آمدهای نمایندگان طرفین و احیاناً بعضی نظارت ها و دخالت های خارجی در جهت تشویق این مذاکرات بود همان طور که انتظار می رفت خانم بی نظیر بوتو به پاکستان بازگشت تا فعالیت های سیاسیش را در داخل کشور ادامه دهد.
به این دلیل که خانم بی نظیر بوتو علی رغم تبعید خود خواسته اش فعالیت هایش را به عنوان رهبر حزب مردم در خارج از کشور ادامه می داد.
حزب مردم چند دهه است که در صحنه سیاسی پاکستان حضور دارد و خانواده بوتو، چه پدر بی نظیر که در دوران ژنرال ضیاء الحق به دار آویخته شد، چه برادرانش جزو رهبران رده یک حزب مردم فعالیت داشته اند.
در این روزها فصلی جدید در فعالیت های خانم بی نظیر بوتو و حزب مردم آغاز می شود. باید انتظار داشت که در صحنه سیاسی پاکستان تحولاتی داشته باشیم. از این جنبه باید گفت علی رغم اینکه این تحول در ساعت های اول خونین گزارش شده اما تحولی مثبت است. نمایندگان یکی از احزاب مهم کشور می توانند در روند سیاسی مشارکت حضوری پیدا کنند.
در مسیر بازگشت بی نظیر بوتو دو بمب منفجر شده است. هدف این دو بمب هم بی نظیر بوتو اعلام شده. چند لحظه قبل از انفجار بمب های بی نظیر از ماشینش پیاده شده و به اتاق ضد گلوله رفته است. بعد از اتفاقات کراچی بی نظیر بوتو در مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرده برای برقراری دموکراسی در پاکستان می ماند و به مبارزه ادامه می دهد. احتمال آن است که ایشان را برای مبارزه برای استقرار دموکراسی و.... هدف قرارداده باشند؟
به نظرم دموکراسی را نتوان در خانم بی نظیر بوتو و حزب مردم جمع کرد. پاکستان احزاب دیگری هم دارد. قطعاً احزاب، فعالیتشان وتلاششان برای رسیدن به قدرت بخشی از روند دموکراتیک برای هر کشوری محسوب می شود که حزب مردم هم مستثنی از آن نیست.
همانطور که عرض کردم بازگشت عملی وعلمی حزب مردم به صحنه انتخابات و بازگشت رهبر این حزب -خانم بی نظیر بوتو- به صحنه سیاسی یک گام به جلو محسوب می شود اما تمام دموکراسی در این خلاصه نمی شود.
به هر تقدیر پاکستان در تاریخ کوتاه 60 ساله اش درگیری و برخورد احزاب را داشته و این اتفاق هم فصلی از آن است. اما آنچه که درحال حاضر با عنوان دموکراسی مطرح می شود طبیعتاً شعار سیاسی حزب است.
بدیهی است که حزب مردم که خودش را بخشی از دموکراسی می بیند بازگشت به دموکراسی را هدف خود اعلام کند و جزو شعارهایش قرار بدهد که مطلوبیت ومقبولیت داخلی و بین المللی دارد.
پرویز مشرف اعلام کرده این بمب گذاری کار بخشی از اطلاعات ارتش پاکستان است. بی نظیر بوتو هم اعلام کرده کار طرفداران ضیاء الحق بوده. شما با این دو نظر موافقید؟
فراموش نکنیم که رابطه ژنرال ضیاء الحق، حزب مردم و خانم بی نظیر بوتو در این داستان تعریف می شود که رسیدن ضیاء الحق همراه بود با دستگیری، محاکمه و اعدام پدر خانم بی نظیربوتو یعنی ذوالفقار علی بوتو.
طبیعتاً یک پدرکشتگی سیاسی بین این دو جریان به وجود آمد. این یک وجه فضیه است. وجه دوم قضیه این است که در زمان ضیاء الحق بخش بزرگی از نیروهای مسلمان در پاکستان به پشتیبانی بخشی از محافل خارجی توانستند رشد زیادی بکنند.
مدارس دینی در پاکستان در زمان ضیاء الحق رشد زیادی از نظر کمی داشتند. این یک بخش از جریان است که به ضیاء الحق باز می گردد. ولی از همان زمان تا امروزهم این مطالب مطرح است که در داخل ارتش پاکستان وبه خصوص اطلاعات ارتش پاکستان محافل و چهره هایی هستند که بشدت قدرتمندند و بر اساس باورها و اعتقادات خود جریانات تندرو افراطی را حمایت می کنند.
از اینها در دهه 90 میلادی در صحنه افغانستان، ایجاد طالبان و پشتیبانی آنها نام برده شده و در دهه جاری میلادی هم از همان ها به عنوان پشتیبان های جریان افراطی درایالت سرحد پاکستان فعالیت می کنند نام برده شده است.
گاهی اوقات در خود رسانه های پاکستان به وسیله محافل سیاسی پاکستان مطرح می شود که بخشی از مسئولین یا مقامات دستگاه های اطلاعاتی ویژه در داخل ارتش پیوندهایی با این محافل افراطی دارند. بدیهی است که در این واقعه اولین نگاه به سمت این جریان ها باز می گردد.
به هر تقدیر در پاکستان یک مجموعه جریانات پیچیده ای داریم که کاملاً با مسائل افراطی درهم آمیخته و جدا کردن آنها زمان و کار دارد. امیدوارم در این دولت یا دولت بعدی به نحو معقولی با این قضیه برخورد شود.
اهل نظر می گویند بین اطلاعات ارتش پاکستان و پرویز مشرف اختلافات بیشماری وجود دارد و مشرف بر ارتش نظارت و کنترلی ندارد. آنها می گویند ارتش سبب ساز بمب گذاری های کراچی بوده است.
ارتش فقط به کار حرفه ای نظامی گری و دفاع از کشور می پردازد و از مجموع تحولات سیاسی، اعتقادی، دینی و فرهنگی جامعه برکنار است. اگر این گونه نیست تاثیراتش درجه دوم است.
در صحنه پاکستان این چنین نیست. در صحنه پاکستان مجموعه ارتش درحقیقت همراه با تحولات مختلف فرهنگی، سیاسی اجتماعی جامعه حرکت می کند. ارتش آینه تمام نمای جامعه پاکستان است. اگر اینگونه به مسئله نگاه کنیم باید بگوییم ارتش پاکستان یک پارچه نیست.همان طورکه جامعه پاکستان یکپارچه نیست.
درجامعه پاکستان دو قشر وجود دارند. افرادی با تحصیلات غربی که دید وسیعی دارند. انسان های هم وجود دارند که خیلی بسته فکر می کنند.
در ارتش پاکستان افرادی هستند که بشدت انقیاد مذهبی واعتقادی دارند و گاهی اوقات هم رنگ و بوی تندروی را به خود می گیرد و در همان زمان کسانی را داریم که نسبت به مسائل اعتقادی جامعه خودشان بی توجه هستند.
بنابراین اگر بخواهیم بگوییم کل ارتش پاکستان زیرنظر و تحت کنترل مشرف است قطعاً نظر اشتباهی است. این موضوع شامل دستگاه اطلاعاتی قدرتمند پاکستان – ISI - که در صحنه سیاسی پاکستان به شدت فعال است می شود.
در قضایای افغانستان، کشمیر و منطقه در حقیقت دستگاه اطلاعاتی پاکستان به عنوان یک واحد سیاسی قوی عمل می کند نه صرفاً یک دستگاه اطلاعاتی که مأموریت جمع آوری دارد و تحلیل های خود را به سیاسیون واگذار می کند تا آنها تصمیم بگیرند.
در مجموع چند دهه گذشته این دستگاه در صحنه سیاسی پاکستان در ارتباط با همسایگان به شدت فعال بوده است. حتی می توانم بگویم که کم از دستگاه وزارت خارجه نداشته است. درحقیقت ما ارتش پاکستان را اگر یک طیف ببینیم در آن صورت این احتمال را باید بدهیم که بخشی از این نیروها گرایشاتی داشته باشد که با بخش دیگر تنازع داشته باشد. طبیعتاً درصحنه سیاسی هر کدام از این بخش ها به دنبال متحدین خود می گردند و رفتار خود را دارند.
تـأثیر بـازگشـت بی نـظیر بـوتـو و انفجارهای کراچی را در کشورهای منطقه چگونه تحلیل می کنید؟
انفجارها را من در راستای انتحارهای کل منطقه می بینم. اما در رابطه با بازگشت خانم بی نظیر بوتو تصور می کنم که بازگشت دموکراسی به پاکستان حتماً ضروری است ولی این را به عنوان شرط لازم می بینم نه شرط کافی.
شرایط دیگری هم باید در آن کشور فراهم شود. در پاکستان به نظر می رسد مسئولان سیاسی نظامی به قضیه افراطی گری باید نگاه دیگری داشته باشند و تجدید نظر بکنند. برخورد های تند در مقابل برخوردهای تند افراطیون نمی تواند کارساز باشد. باید علل اصلی رفتارهای تندروانه شناسایی شود.
آن چه که غربی ها به معنای تروریسم در منطقه تفسیر می کنند با آن چه که در این منطقه می گذرد دو موضوع است.
تحلیل اوضاع و احوال توسط خود نیروهای بومی باید طراحی و برنامه ریزی شود و نباید اجازه داد دولت های خارجی درآن دخالت بکنند. باید افراد سیاسی و آگاه منطقه و پاکستان بتوانند قضایا را بررسی بکنند. پاکستان به نام اسلام متولد شده و نمی تواند از اسلام جدا شود.
نظر شما :