دوستى زيرکانه امير قطر با اوباما و احمدى نژاد

۰۵ مهر ۱۳۸۹ | ۱۹:۰۶ کد : ۸۸۰۰ اخبار اصلی
ايران مى‌تواند در چشم بر هم زدنى اوضاع در قطر را بر هم بريزد. البته احتمال حمله تهران به قطر بسيار دور از ذهن است. اما قطر به منابع گارى که در شمال قرار دارد سخت نيازمند است و تهران مى تواند به راحتى اين منابع را در اختيار خود بگيرد.
دوستى زيرکانه امير قطر با اوباما و احمدى نژاد

دیپلماسی ایرانی: ايران به دنبال متحدان جديد در خاورميانه است. متحدانى که تهران بتواند در برابر زياده‌خواهى‌هاى واشنگتن آنها را علم کند. آتلانتيک در تازه‌ترين گزارش خود از اوضاع حاکم بر منطقه مى‌نويسد:

پنجمين روز از ماه سپتامبر بود که شيخ حامد بن خليفه آل ثانى امير قطر در دوحه ميزبان محمود احمدى نژاد رئيس جمهورى ايران شد. اين ديدار نشان دهنده دوست‌يابى جديد و البته جدى ايرانى‌ها در منطقه بود. گفته مى‌شود که از زمان حضور محمود احمدى ن‍ژاد بر مسند قدرت در تهران، رابطه ميان ايران – قطر روزهاى اوج خود را تجربه کرده است. ظاهرا شيخ خليفه با رئيس‌جمهورى ايران رابطه حسنه بسيار خوبى دارد. البته فرد ديگرى هم در اين ميان وجود دارد که دوستى‌اش با امير قطر زبانزد خاص و عام است: باراک اوباما، چهل و چهارمين رئيس‌جمهورى ايالات متحده.

فرماندهى مرکزى آمريکا از سال 1996 تا‌کنون حضور استراتژيک در دوحه دارد. در حال حاضر هم امريکايى‌ها يک پايگاه نظامى در اين کشور ساخته‌اند. پايگاهى که در حقيقت نقش اساسى در جنگ‌هاى ايالات متحده در منطقه از سال 2000 تا‌کنون بازى کرده است. در نشست جهان اسلام در دوحه که در ماه فوريه برگزار شد، باراک اوباما در پيامى قطر را کشورى خواند که در آن کشورها دور هم جمع مى‌شوند تا تجربيات هم در حوزه‌هاى آموزش، پزشکى و تکنولو‍ژى را به اشتراک بگذارند.

اکنون پرسش اينجاست که امير قطر چگونه مى‌تواند ايران و آمريکا را در جامه دو رقيب کاملا متضاد در يمين و يسار خود نگاه دارد؟ چگونه وى مى‌تواند اعتماد هر دو اين افراد را در دست داشته باشد. چرا قطر بايد براى حفظ دوستى با هر دو اين کشور و برقرارى توازن ميان اين دوستى‌ها تلاش کند؟

شايد حميد رئيس تيم تحقيقاتى بروکينگز در دوحه قطر در گفتگو با ديپلمات در اين خصوص مى‌گويد: کسى نبايد از نقش قطر و تلاشش براى حفظ اين دوستى‌ها تعجب کند. استراتژى که قطر در پيش گرفته در حقيقت تا‌کنون جواب داده است. شايد اين دوستى در نگاه اول عجيب به نظر برسد اما با نگاهى عميق‌تر مى‌بينيم که اينگونه نيست.

نگاهى به جغرافياى سياسى منطقه براى ما روشن مى‌کند که چرا امير قطر براى حفظ اين دوستى تلاش مى‌کند. چرا خود را به اب و اتش مى‌زند تا هر دوی اين کشورها را نزد خود نگاه دارد و چرا در اين امر تا اين اندازه موفق عمل کرده است.

از منظر جغرافيايى خليج فارس ايران را به غرب متصل مى‌کند. اما قطر بيش از هر کشور ديگرى در حاشيه خليج فارس به تهران نزديک است. عربستان سعودى که ايران را دشمن مى‌داند و البته امارات متحده عربى هم تا پيش از تحريم‌ها رابطه قابل توجيهى با تهران داشت. البته ادعاى مالکيت ايران بر سه جزيره در اختيار چندان دوستى سياسى براى دو کشور باقى نگذاشته است.

ديويد روبرت از اساتيد علوم سياسى دانشگاه قطر در اين خصوص مى‌گويد: اگر شما جاى قطر باشيد، به شرايط سياسى حاکم بر وراى مرزهاى خود نگاهى مى‌اندازيد و به اين نتيجه مى‌رسيد که هر زمان که تهران توانسته است بر کشورهاى کوچک عربى سلطه پيدا کند، اين کار را انجام داده است. اين ذهنيت مى تواند بر رابطه حسنه ميان دو کشور تاثير گذار باشد.

علاوه بر منافع امنيتى و سياسى، دولتمردان قطر مى‌دانند که بايد رهبران کشورهايى را که به آنها نياز دارند در کنار خود نگاه دارند. خطوط تامين کننده گاز قطر در شمال اين کشور قرار دارند و شمال هم در تيررس ايران. اگر درگيرى ميان واشنگتن – تهران رخ دهد، دوحه در ميانه دو دوست گرفتار خواهد شد. ايران مى‌تواند در چشم بر هم زدنى اوضاع در قطر را بر هم بريزد. البته احتمال حمله تهران به قطر بسيار دور از ذهن است. اما قطر به منابع گارى که در شمال قرار دارد سخت نيازمند است و تهران مى تواند به راحتى اين منابع را در اختيار خود بگيرد.

رابطه قطر – ايران بسيار نمايشى است. تهران به همان اندازه به دوحه نياز دارد که دوحه به تهران. احمدى نژاد تمام تلاش خود را به کار مى‌گيرد تا ديگران تصور نکنند که ايران در منطقه دچار نوعى انزوا شده است. در شرايطى که تهران در منطقه براى خود دوستانى دست و پا کرده باشد، غربى‌ها کمتر به گزينه نظامى فکر مى‌کنند. در شرايطى هم که ايالات متحده به ايران حمله کند، قطر مى‌تواند نقش دوست ثروتمندى را ايفا کند که به تهران کمک‌هاى بشردوستانه اعزام خواهد کرد.

ثروت در اختيار قطر هم در معادلات خارجى اين کشور نقش چشمگيرى را بازى مى‌کند. در ماه سپتامبر، قطر از سوى نهادهاى آمارگيرى بين المللى ثروتمندترين کشور منطقه اعلام شد. بر خلاف مصر و اردن، قطر متحد منطقه‌اى ايالات متحده است اما براى تامين خود به کمک‌هاى مالى اين کشور نيازى ندارد. اين استقلال مالى به اين معنا است که قطر مى‌تواند در تصميم‌گيرى‌هاى سياسى مستقل عمل کند و در دنياى سياست و اقتصاد منطقه‌اى هم ريسک کند. قطر از اردن و مصر هم باثبات‌تر است. همگان امير قطر را مردى دموکرات مى‌دانند. از اين کشور اصلا صداى سرکوب آزادى خواهان به گوش نمى‌‌رسد.

احمدى نژاد زمانى که به قطر سفر مى‌کند پا به کشور دوست و متحدى مى‌گذارد که سربازان آمريکايى در آن رژه مى‌روند، با اين همه تا‌کنون اختلافى ميان اين دو تناقض محض رخ نداده است.

نخستين دليل آن است که کشورهاى حاشيه خليج فارس به گمان امريکا بايد به نوعى از استقلال مالى و توانايى دفاع از خود دست يابند. نه تنها امير قطر که بسيارى از رهبران کشورهاى خاورميانه همواره از خود اين سوال را مى‌پرسند که ما تا چه اندازه مى‌توانيم به امريکا تکيه کنيم؟

دومين نکته اين است که حمايت قطر از حضور نظامى امريکا در منطقه نشان دهنده دوستى استراتژيک ميان دو کشور است. در اينچنين شرايطى واشنگتن به امير قطر اميدوار است.

امريکايى‌ها اعتقاد دارند که قطر در کمپ سياسى آنها است و بدين ترتيب آنها مى‌توانند براى مصالحه با ايران با اين کشور وارد مذاکره شوند. واشنگتن بر اهميت استراتژيک ايران واقف است و به همين دليل چندان از برقرارى رابطه با تهران بيزار نيست. اکنون پرسش اين است که در شرايطى که ايالات متحده به ايران حمله کند، قطر چگونه مى‌خواهد اين توازن را حفظ کند؟ آيا قطر امريکايى‌‌ها را از کشورش بيرون مى‌راند؟ آيا قطر کنار دست جمهورى اسلامى ايران مى‌ماند؟ و يا نه با ايستادن در کنار امريکايى‌ها، ايران را تنها رها مى‌کند؟

بسيارى از تحليل‌گران اعتقاد دارند که قطر با هرگونه حمله نظامى به ايران مخالف است و هيچ‌گونه حمايت نظامى از واشنگتن نخواهد کرد. اما آغاز اين جنگ مى‌تواند منجر به افزايش محبوبيت قطر در منطقه شود. قطر مى‌تواند نقش ميانجى را به خوبى بازى کند.


نظر شما :