/ویژه نامه گفت و گوی تمدن ها/

افروغ: اگر گفت و گوی ادیان مطرح می‌شد، موفق‌تر بود

۲۹ شهریور ۱۳۸۹ | ۲۱:۰۸ کد : ۸۷۰۸ اخبار اصلی
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تا چه حد و اندازه باید تابع تغییر روسای جمهور باشد؟ فکر می‌کنم ما یک مشکل ساختاری داریم و به همین خاطر طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها هم به دوران خاتمی محدود شد. در حالی که در جمهوری اسلامی سیاست خارجی باید ساختار ثابتی داشته باشد.
افروغ: اگر گفت و گوی ادیان مطرح می‌شد، موفق‌تر بود

دیپلماسی ایرانی: یک استاد جامعه شناسی دانشگاه معتقد است، جمهوری اسلامی ایران در سطح بین‌المللی طرح روشنی برای گفت‌وگو ندارد و اصولا گفت‌وگو را کنار گذاشته است.

عماد افروغ در گفت و گو با "دیپلماسی ایرانی"در پاسخ به سووالی درباره وجهه‌ای که کشورمان به دلیل ارائه پیشنهاد گفت‌وگوی تمدن‌ها در عرصه بین‌المللی کسب کرد، اظهار داشت: نمی‌توان منکر این شد که پیشنهاد گفت‌وگو برای ایران وجهه دیپلماتیک و سیاسی آ‏فرید، اما اینکه این طرح مبتنی بر چه مبانی نظری بود و چه نسبتی با نظریه پایان تاریخ فوکویاما، نبرد تمدن‌های هانتینگتون و عقلانیت ارتباطی هابر ماس داشت، بحث دیگری است و اینکه اصولا این طرح چه تئوری داشته و آیا آن را در مقابل نظریه نبرد تمدن‌ها پیش برده اند یا در دام آن افتاده اند، مشخص نیست.

وی با اشاره به تالیف کتابی در این زمینه‏ پس از طرح پیشنهاد افزود: به طراحان این طرح می‌گفتم که اگر گفت‌وگو را مطرح می‌کنید با عقل مفاهمه‌ای هابرماس تعریف نکنید، زیرا عقل مطلوب ما در ساحتی فرازمانی و فرامکانی است و بنابراین گفت‌وگو به عنوان ”ابزار“و نه هدف، باید در نظر گرفته شود. لذا نظریه گفت‌وگوی تمدن‌ها از این نظر نارسایی تئوریک داشت.

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: در این طرح همچنین مفهوم تمدن هم نامشخص است. زیرا در مورد  تمدن تعاریف گوناگونی وجود دارد و لذا اگر پیشنهاد گفت‌وگوی فرهنگ‌ها یا ادیان مطرح می شد، نرم‌افزانه‌تر و موفق تر بود.

افروغ تصریح کرد: علی‌رغم وجهه دیپلماتیکی که این طرح برای کشورمان آفرید به دلیل همین ابهامات موفقیت چندانی نیافت زیرا در غیر این صورت بهتر می‌توانستیم این پیشنهاد را پیش ببریم. اما قطع نظر از این مسائل یکی از ضرورت‌های دنیای امروز گفت‌وگوی ادیان است‎، به خصوص با توجه به حوادث اخیر در جهان که بعضی‌ها تلاش می‌کنند سیاست‌های سلطه طلبانه و غیر انسانی خود را با روکش دینی دنبال کنند، لذا گفت‌وگوی دینی بهترین راه مواجهه با  طرح تقابل دینی است.

این استاد دانشگاه در پاسخ به سئوال دیگری در مورد لزوم پیگیری طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها در دوره زمانی فعلی اظهار داشت: امروز با توجه به آن بن‌بست‌ها در نظریه گفت‌وگوی تمدن‌ها،باید موضوع ”گفت‌وگو“ را دنبال کرد زیرا امروز هم در دنیا بحث گفت‌وگو و تعامل فرهنگی مطرح است . اما به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی ایران در سطح بین‌المللی طرح روشنی برای گفت‌وگو ندارد و اصولا گفت‌وگو را کنار گذاشته است و قابلیت‌های گفت‌وگویی انقلاب اسلامی را هم به کار نمی‌گیرد.

وی با بیان اینکه بحث گفت‌وگو با توجه به اهدافش یک ضرورت است، توصیه کرد: نباید این‌گونه باشد که دیگران فکر کنند که ما به دنبال مصاف سخت با آنها هستیم، بخصوص اینکه ما امکان مصاف نرم را داریم ولی از آن استفاده نمی‌کنیم.

افروغ گفت: خاتمی می‌خواست گفت‌وگوی تمدن‌ها یا فرهنگ‌ها را در مقابل نظریه برخورد تمدن‌های هانتینگتون مطرح کند اما به ظرایف آن توجه نکرد.

وی در پاسخ به سئوال دیگری در مورد عدم پیگیری این پیشنهاد توسط مسئولین فعلی کشور تصریح کرد: من یک سووال دارم و آن اینکه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تا چه حد و اندازه باید تابع تغییر روسای جمهور باشد؟ فکر می‌کنم ما یک مشکل ساختاری داریم و به همین خاطر طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها هم به دوران خاتمی محدود شد. در حالی که در جمهوری اسلامی سیاست خارجی باید ساختار ثابتی داشته باشد.

این استاد دانشگاه در ادامه در مورد ضرورت پیگیری طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها یادآور شد: اگر در این نظریه به مبانی توجه می‌شد، می‌توانست موفق‌تر شود. اما به این مساله بی‌توجهی شد و ابعاد تئوریک آن و اینکه آیا گفت‌وگو ابزار است یا هدف، مشخص نشد.

افروغ تاکید کرد: اگر مساله گفت‌وگو به گفتمان تبدیل شود مغایر با اهداف انقلاب اسلامی و دین اسلام است .شاید به ظاهر گفت و گو با نسبیت گرایی و عقل مفاهمه ای بوی تساهل و تسامح بدهد اما خشونت نتیجه آن است، زیرا نتیجه ای جز تقلیل حقایق به باورها و ارزش ها نخواهد داشت وشما همان قدر بر حق هستید که رقیب شما و متقابلا شما همان قدر بر باطلید که رقیب شما که طبعا حاصل آن نیهیلیسم و تبعات آن بوده و خواهد بود.

وی در پاسخ به سئوال دیگری مبنی بر اینکه چرا با توجه به تاکید بر دیپلماسی عمومی در دولت فعلی آن زمان پیشنهاد گفت‌وگوی تمدن ها مورد توجه قرار نگرفت؟ با بیان اینکه با برخوردهای باری به هر جهت مخالف هستم، اظهار داشت: برخی افراد هنگام اقتضای منافع خودشان موافق دیپلماسی عمومی می‌شوند، اما گاهی اوقات مخالف آن هستند در حالی که این مساله باید منضبط باشد و از آن غافل نشوند زیرا باید به دیپلماسی عمومی جهت داد، تا نتیجه خود را در دیپلماسی رسمی نشان دهد.

وی ادامه داد: اگر به طور مثال ما به تحریک احساسات ملت‌ها می‌پردازیم باید این فرصت را تبدیل به اتحادیه‌ها و پل‌های ارتباطی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کنیم.

افروغ گفت: این‌گونه نباشد که اگر ما از دیپلماسی عمومی استفاده کنیم خوب باشد، ولی برای رقیب‌مان بد مذموم تلقی شود.


نظر شما :