دوستی برزیل با ایران مورد اعتماد است؟
دیپلماسی ایرانی: امضای قطعنامه 1929 علیه ایران توسط برزیل و همچنین درخواست لولا داسیلوا، رئیس جمهور این کشور مبنی بر تمایل برزیل به اعطای پناهندگی به یک زن که بر اساس قوانین ایران مجرم شناخته شده است، تردیدهای زیادی درباره ثبات این کشور در دوستی با ایران مطرح شده است.
آنچه درباره سیاست کشورها در قبال هم در عرصه روابط بینالملل نباید از نظر دور داشت این است که هر کشوری در رابطه با کشورهای دیگر به دنبال تامین منافع ملی خود است و برزیل هم از این قاعده مستثنی نیست. برزیل از ابتدای ورود به پرونده هستهای ایران به دنبال ارتقای نقش خود به عنوان قدرتی متوسط در صحنه بینالمللی بوده است. از نظر مسائل داخلی هم برزیل دلیل خوبی برای ورود به پرونده هستهای ایران داشت. این کشور برای حل موانع غنیسازی در برزیل و همچنین خوراک تبلیغاتی برای مردم این کشور مبنی بر حمایت از کشوری که میخواهد از انرژی هستهای استفاده صلحآمیز کند، وارد پرونده هستهای ایران شد.
امضای قطعنامه 1929 علیه ایران توسط برزیلی که میخواهد به ارتقای نقش خود در صحنه بینالمللی بپردازد، نشانهای بود از احترام به تصمیمات شورای امنیت به عنوان مرجع حل و فصل اختلافات بینالمللی. گرچه برزیل مخالفت خود را با صدور این قطعنامه اعلام کرده بود و با رای منفی به قطعنامه 1929 تشدید تحریمها علیه ایران را راه حل مسئله هستهای ایران ندانسته بود اما با امضای نهایی این قطعنامه این پیام را به کشورهای قدرتمند و تاثیرگذار فرستاد که این کشور ساختار کنونی نظام بینالملل را پذیرفته است و در چارچوب همین ساختار به دنبال ارتقای نقش و قدرت برزیل در جهان است.
اما درباره درخواست لولا داسیلوا رئیس جمهور برزیل از ایران برای اعطای پناهندگی به خانمی که در ایران مجرم شناخته شده است، منصور معظمی، سفیر سابق ایران در برزیل به دیپلماسی ایرانی گفت: «طرح این درخواست از سوی برزیل جدا از مباحث حقوقی دو مطلب را دنبال میکند. مطلب اول این است که با توجه به نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری برزیل و گرم شدن تنور انتخابات در این کشور، لولا با طرح این موضوع خواسته است که ژستی انتخاباتی بگیرد و بتواند در مقابل رقیب سرسختش، خود را در عرصه داخلی مطرح کند. نکته دوم حساسیت برزیل روی مسائل حقوق بشر است. طرح مسائل حقوق بشری برای برزیل هم برد داخلی دارد و هم برد بینالمللی.»
رویه برزیل از ابتدای ورود به موضوع هسته ایران کاملا نشان داده است که این کشور منافع ملی را ستاره راهنمای سیاست خارجی خود میداند. ورود به مسئله هستهای و همراهی این کشور با ایران نه به خاطر دوستی با ایران بلکه به دلیل این بوده است که منافع ملی و اهداف برزیل در این مقطع زمانی از این طریق قابل تحقق است. برزیل هم مانند دیگر کشورهای پیرو نظریه واقعگرایی در سیاست خارجی به این اصل معتقد است که کشورها دوستان و دشمنان دائمی ندارند، تنها عامل دائمی در سیاست خارجی کشورها منافع ملی است. برزیل هم مانند روسیه و چین تا زمانی با ایران همراهی خواهد کرد که منافع ملی این کشور در این همراهی تامین شود.
رویکرد سیاست خارجی برزیل، باید ایران را متوجه امکان چرخش سیاست خارجی این کشور در قبال ایران کند و جمهوری اسلامی ایران باید با توجه به احتمال این بیثباتی در روابط با برزیل سیاست خود را به نحوی سامان دهد که در انتهای کار از اعتماد خود به این کشور پشیمان نشود و بتواند اهداف مورد نظر خود را به انجام برساند.
نظر شما :