تهران- ریاض همسایگانی گاه دوست، گاه رقیب
دیپلماسی ایرانی: خلیج فارس از چند دهه پیش تاکنون به دو بخش شیعه نشین و اهل تسنن تقسیم شده است. در تمام این سالها نام دو کشور بیش از همه به گوش خورده است: ایران و عراق. دو کشوری که چه به انصاف و چه به اغراق رقیب سیاسی و مذهبی هم خوانده شدهاند. البته در طول این سالها همواره قدرت یکی وزنه توازن دیگری بوده است. حذف صدام حسین به دنبال حمله ایالات متحده به عراق در سال 2003 میلادی، معادلات قدرت در منطقه را بر هم زد. از همان روزهای سال 2003 میلادی، فصلی جدید در معادلات منطقهای گشوده شد. این بار قرعه به نام عربستان سعودی افتاد که با جایگزینی عراق در مقابل ایران قد علم کند. این روزها همگان تهران – ریاض را دو قطب این تقسیم قدرت میدانند.
آسیا تایمز گزارش جامع خود در باب رقیب شناسی سیاسی در منطقه خلیج فارس را با پاراگراف بالا آغاز میکند و در ادامه مینویسد:
در طول این سالیان هر دو کشور تمام همت خود را به استخدام گرفتند تا بر حجم همکاریهای دوجانبه بیفزایند و همکاریها را رونقی جدی ببخشند، با این همه هیچکس نمیتواند ذات رقابت نهفته در رابطه این دو کشور همسایه را کتمان کند. در یک دهه گذشته، لبنان، فلسطین اشغالی، افغانستان و یمن تبدیل به صحنه شطرنجی برای معادلات فی مابین عربستان و ایران شدند.
در چند ماه اخیر درج اخباری مبنی بر همکاری مخفیانه ریاض با تل آویو برای حمله به ایران، تهران نیز بیش از پیش متوجه تحریکات ضدایرانی عربستانیها شده و این کشور را به دخالت در ربودن دانشمند هستهای خود متهم کرد.
رابطه ایران با عربستان سعودی رابطهای عاشقانه نیست. تو میتوانی کسی را برای دوست داشتن انتخاب کنی، اما نمیتوانی همسایهات را انتخاب کنی. همین مساله است که گاه خصومت ورزیها و گاه دوستیهایی را توجیه میکند که دو کشور در یک قرن گذشته با هم تجربه کردهاند. عربستان در اختیار وهابیون است و ایران را شیعیان تشکیل دادهاند، با وجود این اختلاف مذهبی دو کشور همواره تلاش کردهاند در تاریخ جدید فصلی نو از دوستی و همکاری را تجربه کنند.
سابقه رابطه دیپلماتیک میان این دو کشور به 1928 باز میگردد. البته تنها در سالهای 1966 و 1968 بود که رضاشاه از ایران و ملک فیصل از عربستان سعودی در پایتختهای هم حاضر شدند. در طول این سالها همواره میان خصومتها و دوستیها توازن برقرار بوده است. هر چند ریاض گاه با عربی خواندن خلیج فارس شیطنتهایی کرده و برای مدتی رابطه را در تنش فروبرده است. با این همه در زمان سلطنت خاندان پهلوی، ایران به "پلیس منطقه" شهرت یافته بود. این مساله نیز در دو حقیقت ریشه داشت: نخست آنکه تهران در مسیر مدرن سازی ارتش خود قرار گرفته بود و مساله دیگر هم این که ایالات متحده تهران را اصلیترین شریک استراتژیک خود قرار داده بود. در ان زمان هم ایران از این فرصتها کمال استفاده را کرد و تبدیل به اهرم قدرتی جدی در منطقه شد.
از همان روزها بود که خشم عربستان سعودی از ایران سیر صعودی خود را طی کرد. ریاض چشم نداشت قدرتمند تر شدن ایران را ببیند. تا نوبت به انقلاب ایران رسید و ماهیت مذهبی این انقلاب خاری شد در چشمان عربستان سعودی و همراهانش در جهان عرب که از افزایش نفوذ ایران بر معادلات منطقه ای و این بار با شعارهای مذهبی واهمه داشتند. انقلاب ایران به گونه ای مدیریت شد که رهبران دیکتاتور جهان عرب را به وحشت انداخت. در اینچنین فضایی بود که خاندان سعود از حمله صدام حسین به ایران در سال 1980 حمایت کردند. همین مساله منجر به بروز نخستین تنشها میان ایران پس از انقلاب و عربستان سعودی شد.
در 1981 عربستان سعودی برای کاستن از حجم نفوذ ایران اقدام به تاسیس شورای همکاری خلیج فارس کرد. اعضای این شورا را اعراب تشکیل میدادند و هدف نیز یک چیز بود: نگاه داشن ایران در ساحل و در حقیقت در انزوا منطقه ای.
در جریان هشت سال جنگ میان ایران و عراق ، عربستان برای تامین نیازهای مالی عراق در جنگ با تهران، اقدام به بالابردن حجم تولید نفت خود کرد. این حرکت به نوعی برای شکستن قیمت نفت و آزار دادن ایران در بعد اقتصادی در روزهای سخت جنگ هم بود. بیل فیسک از کارشناسان انگلیسی مسائل خاورمیانه میزان ککهای مالی عربستان سعودی به عراق در نبرد با ایران را بیش از 25 میلیارد دلار تخمین میزند. ایرانیها نمیتوانند فراموش کنند که عربستان سعودی با کمکهای مالی خود به عراق جان بیش از نیم میلیون ایرانی را گرفت. حتی اگر این خاطرات از ذهن سیاستمداران هم پاک شود، افکار عمومیایران نمیتواند هشت سال ظلمیرا که بر این کشور روا رفت، فراموش کند. در سال 1987 بود که شلیک نهایی به رابطه میان ریاض – ایران همه چیز را تحت شعاع قرار داد. در جریان حج، پلیس عربستان سعوی به جمعی از حجاج معترض حمله کرده و مرگ 275 ایرانی را رقم زد. در پاسخ به این حمله وحشیانه، ایرانیها به سفارت عربستان در تهران حمله کردند و خواهان برچیده شدن خاندان سلطنتی در عربستان سعودی شدند.
جنگ عراق که به پایان رسید فصلی جدید در رابطه میان ایران و جهان عرب گشوده شد. اندک اندک پویایی در دستگاه دیپلماسی ایران جان گرفت. در آن زمان در ایران هاشمی رفسنجانی بر مسند ریاست جمهوری نشسته بود. وی تمام تلاش خود را برای عادی سازی رابطه با ریاض به کار گرفت. در نهایت در سال 1991 بود که رابطه ریاض – تهران به نوعی در مسیر عادی خود قرار گرفت. در دهه نود ایرانیها شاهد نوعی افزایش همکاری در رابطه میان خود با ریاض بودند. در 1997 انتخاب محمد خاتمی در جامه مرد اصلاحات در ایران بر حجم روابط سیاسی و اقتصادی با عربستان سعودی افزود. در 1997 بود که علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت ایران به عربستان سعودی سفر کرد. دهه نود، فصل رونق روابط میان دو کشور بود.
سقوط عراق و تغییر معادلات بازی
با وجود قدمت تنش در روابط شیعه و سنی در منطقه، پس از صدام حسین رابطه میان دو کشور به نوعی سیر صعودی خود را طی کرد. در همین برهه زمانی بود که داغ شدن بحث پرونده هستهای ایران و حذف صدام حسین، معادلات منطقه را دچار بازچینشی جدی کرد. در همین برهه زمانی اندک اندک پردهها کنار رفت و ایران و عربستان سعودی رویاروی هم قرار گرفتند در جامه دو رقیب دیپلماتیک. طالبان در افغانستان از دور خراج شد و بعثیها در عراق خانه نشین شدند تا ریاض و تهران بازیگردانانی باشند که معادلات جدید منطقهای را در دست میگیرند.
در این میان قدرت گرفتن ایران در چند دهه گذشته به شدت اعراب را از تکرار تاریخ و تسلط پارسیان ترسانده است. با تغییر قدرت در ایران و جایگزینی محمد خاتمی با محمود احمدی نژاد، تحلیلگران مسائل خاورمیانه نوعی چرخش در مواضع تهران در حوزه دیپلماسی را پیشبینی کردند. بسیاری احمدی نژاد را با جورج بوش امریکایی مقایسه کردند که در دستگاه دیپلماسی نوعی از نئومحافظه کاری را به راه خواهد انداخت. تحلیلگران اصرار دارند که حمایت ایران از حزب الله لبنان و حماس فلسطین به نوعی تبدیل به اهرمی برای بالا بردن نفوذ سیاسی ایران در منطقه شده است.
آسیا تایمز در ادامه به نوعی تحلیل شخصی از رابطه میان ایران با لبنان میپردازند و مینویسد: لبنان تبدیل به صحنه کارزار سیاسی و البته آرام میان ایران و عربستان سعودی شده است. اعراب در این سالها نتوانستند هندسه مد نظر محمود احمد نژاد در دستگاه دیپلماسی را حل کنند و دقیقا به همین دلیل است که بسیاری ایران را به تلاش برای قدرت افروزی متهم میکنند.
در یک دهه گذشته ایران و عربستان سعودی در حوزههای بسیاری با هم رقابت کردهاند: از نوسان در تولید نفت در اوپک تا برگزیدن شریک استراتژیک برای خود. در مجمع کشورهای اسلامی، ایران برای دفع کردن رفتارهای خنثی اعراب در برابر اسرائیل و ایالات متحده موضعی سختگیرانهتر میگیرد.
با این همه شکی نیست که عراق همچنان، تبدیل به صحنه رقابت میان ایران و عربستان شده است. حزب الله لبنان و شیعیان در عراق خار چشم خاندان سعود هستند. البته تنش در یمن و شورش شیعیان این کشور هم به نوعی عربستان سعودی را نسبت به ایران بدبین کرده است. محمود احمدی نژاد پس از حمله ارتش عربستان به یمن به شدت از عملکرد این کشور انتقاد کرده و تاکید کرد که ریاض باید نقش برادر بزرگتر را در یمن ایفا کند.
از انقلاب اسلامی تاکنون ایران همواره از موضع بزدلانه اعراب در مناقشه فلسطین و اسرائیل ناراضی بوده است. توافقنامه صلح میان اسرائیل و مصر در سال 1979 به شدت مورد نقد ایران قرار گرفت. توافقنامه صلح اردن با رژیم اسرائیل در 1994 نیز از تیررس نگاه منتقدانه ایرانیها دور نماند. طرح صلحی که عربستان در سال 2002 نیز مطرح کرد و بر اساس آن طرح عادی سازی رابطه با اسرایل را مطرح کرد خشم ایرانیها را برانگیخت.
با وجود شیطنتهای عربستان سعودی در سی سال گذشته برای آزرده خاطر کردن ایران، ایرانیها امروز از یادآوری خاطرات انقدر آزرده نمیشوند که از تماشای ادامه این شیطنتها. عربستان از سوی تهران به دخالت در ربودن دانشمند هستهای ایران متهم شده است. رسانههای بینالمللی از همکاری مخفیانه ریاض با تل آویو در حمله به تاسیسات هستهای ایران خبر میدهند.
وزیر امور خارجه عربستان سعودی در دیدار با هیلاری کلینتون همتای امریکایی خود به صراحت تاکید میکند که باید برای خطر هستهای ایران راهکاری سریعتر اندیشید چرا که ایران همسایه عربستان است و این یعنی تهدیدی جدی برای امنیت ریاض. پس از تصویب تحریمها در شورای امنیت سازمان ملل بود که خبر رسید ریاض بخشی از حریم هوایی خود را برای استفاده اسرائیل در راستای حمله به ایران در اختیار این رژیم قرار داده است. عربستان برای بالا بردن کارآیی تحریمها پا را از بازی در پشت صحنه هم فراتر نهاده و به چین پیشنهاد میدهد که میتواند برای تامین نفت مورد نیاز خود به ریاض فکر کند و در تحریمهای سوختی ایران دست جامعه جهانی را در دست بگیرد.
عربستان و ایران در یک دهه گذشته نوعی از بالا و پایینهای سیاسی را تجربه کردهاند که بر اساس آن اکنون دو طرف تنها باید به احترام گذاشتن به هم بسنده کنند.
منبع: آسیا تایمز
نظر شما :