آیا آمریکا به ایران حمله می‌کند؟

۱۷ مرداد ۱۳۸۹ | ۲۰:۱۸ کد : ۸۳۰۷ اخبار اصلی
آمريکايى‌ها مايلند واکنش ايران به تحريم‌ها لحن تهاجمى به خود بگيرد و آنان، رفتار ايران ...
آیا آمریکا به ایران حمله می‌کند؟

دیپلماسی ایرانی: محمود صدری در سرمقاله دنیای اقتصاد می‌نویسد: «از چندى پيش که يک مقام نظامى آمريکا از احتمال حمله به ايران سخن گفت، اين پرسش پيش آمده است که آيا آمريکا به ايران حمله خواهد کرد؟»

او در پاسخ به این سوال می‌نویسد: « گروهى با شبيه‌سازى وقايع عراق در سال‌هاى 1990 و 2003 با احتياط به اين پرسش پاسخ مثبت مى‌دهند. اين دسته از تحليلگران يا افراد عادى به جز اين شبيه‌سازى قرينه ديگرى در دست ندارند. فارغ از اينکه رهبران آمريکا اين روزها در چه انديشه‌اى به سر مى‌برند، تمسک به تجارب تاريخى براى نشان دادن احتمال حمله به ايران، قانع‌کننده نيست.»

نویسنده ضمن نادرست دانستن مقایسه ایران و عراق به تفاوت‌های این دو می‌پردازد و می‌نویسد: «رژيم بعثى عراق، در سال 1990 به کويت حمله کرده بود و عمل آن از نظر برخى تفاسير حقوق بين‌الملل از مصاديق تهديد امنيت و صلح جهانى به شمار مى‌رفت و اين تفسير مى‌توانست دستاويزى براى آمريکا باشد.»

 صدری در این مقاله شکست عراق از آمریکا را امری قابل تصور در آن زمان ذکر می‌کند و به اهداف آمریکا از این جنگ می‌پردازد و می‌نویسد: « آمريکا اميدوار بود بتواند در عراق يک رژيم الگو، مشابه رژيم‌هاى آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانى دوم، شکل دهد و با اين کار غبطه مردمان ديگر کشورهاى خاورميانه از جمله ايرانيان را برانگيزد. اين انتظار تاکنون برآورده نشده است.»

 

او همچنین تفاوت در نظام‌های سیاسی را از دیگر تفاوت‌های ایران و عراق می‌داند و می‌نویسد: «نظام‌هاى بسيار بسته عراق بعثى و افغانستان طالبانى، اميد هرگونه اصلاحى را از بين برده بود و اين نااميدى ابزار نيرومندى بود که آمريکا و متحدان جهانى و منطقه‌اى‌اش با اتکا به آن به عراق و افغانستان تاختند.»

سرمقاله دنیای اقتصاد اضافه کرده: «تقدير رژيم‌هاى طالبان و صدام، سرنگونى بود و کسى ياراى تغيير اين سرنوشت را نداشت.اما وضع ايران، در فضاى بين‌المللى کنونى اينگونه نيست.»

این سرمقاله در ذکر این تفاوت‌ها می‌نویسد: « نظام سياسى ايران، به ‌رغم برخى دشوارى‌ها و مصائب سياسى و اقتصادى، قدرت شگرفى براى بازآفرينى و بازآرايى دارد.

ايران، در عرصه بين‌المللى سال دشوارى مانند 1375 را پشت سرگذاشته است. در آن سال ايران و برخى کشورهاى اروپايى تا مرز قطع رابطه سياسى هم پيش رفتند، اما اين بحران پشت سر گذاشته شد.

در حوزه داخلى نيز، سطح قاعده نظام سياسى ايران چنان گسترده و بازيگران فعال و غيرفعال آن چنان بسيارند که انتخاب‌هايى پرشمار پيش روى کشور است.»

سپس نویسنده به ارزیابی تهدید نظامی‌ می‌پردازد و می‌نویسد: «اکنون مساله اصلى ايران براساس پيام‌هايى که از آن سوى مرزها مى‌رسد تهديد نظامى نيست، بلکه دريافت نادرست از پيام‌هاى بين‌المللى است. آمريکايى‌ها براى تشديد فشار بر ايران به تصوير تهاجمى و تحريک شده ايران و ارسال پيام‌هايى با همين مضمون از طرف ايران نياز دارند.»

این سرمقاله چنین نتیجه می‌گیرد: «پيام قطعنامه چهارم شوراى امنيت اين نبوده و نيست که جامعه جهانى خواستار برخورد نظامى با ايران است. حتى تحريم‌هاى اضافى آمريکا و اروپا هم به خودى خود حامل چنين پيامى نيست، اما مى‌توان گفت آمريکايى‌ها مايلند واکنش ايران به تحريم‌ها و ديگر رفتارهاى بين‌المللى، لحن پرخاشگرانه و تهاجمى به خود بگيرد و آنان، رفتار ايران را دستاويز رجوع به اصل 51 منشور ملل متحد کنند. فعلا دست آمريکايى‌ها در اين زمينه خالى است و چه خوب است که ديپلماسى ايران اين دست را همچنان خالى نگه‌دارد.»


نظر شما :