وقتى اوباما دست به دامن آیت الله سیستانی مىشود
دیپلماسی ایرانی: باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده در نامهای به آیتالله سید علی سیستانی، در نجف اشرف از او خواسته در تشکیل حکومت دخالت کرده و به بحران موجود در عراق پایان دهد.
این خبر را مجله فارن پالسی روز جمعه 15 مرداد منتشر کرد. خبری که به گفته این مجله، منبع آن نزدیکان آیت الله سیستانی در قم هستند.
روزنامه الشرق الاوسط، این خبر را به دقت پیگیری کرده و توانسته تایید آن را از اعضای ائتلاف ملی بگیرد. نامه اوباما را نیز یکی از اعضای شیعی ائتلاف ملی تسلیم آیت الله سیستانی کرده است.
ظاهرا بعد از سفر جو بایدن به عراق که دومین سفر او طی پنج ماه گذشته محسوب میشد و با هدف تسریع در تشکیل حکومت با نقشه امریکا انجام شد و در آخر هم ناکام ماند، بایدن از اوباما میخواهد که نامهای به مرجع عالی شیعی عراق بنویسد و از او بخواهد که در تشکیل حکومت عراق و حل اختلافها میان جریانهای سیاسی دخالت کند.
به رغم این که عراق پروسه سیاسی را به صورت دموکراتیک و با توجه به تحرکات سیاسی جریانها و احزاب فعال در این کشور طی میکند، با این حال جریانهای سیاسی و حتی مراقبان بینالمللی و در این جا ایالات متحده امریکا چارهای نمیبینند که کار را با ریش سفیدی حل کنند و از فردی که بیشترین احترام را در عراق دارد و عراقیها بیشترین حرف شنوی را از او دارند بخواهند که دخالت کند و برای تشکیل دولت فعال شود. حتی اگر این تقاضا مغایر با اصول سکولاریسم امریکا و جهان غرب باشد.
با توجه به گذشت تقریبا یک ماه از زمان نوشتن این نامه به نظر میرسد آیت الله سیستانی چندان اعتنایی به تقاضای اوباما نکرده است. چرا که در این مدت هیچ دخالتی در این زمینه نکرده و همچنان کشمکشهای سیاسی عراق را در دستان بازیگران سیاسی آن رها کرده است. گرچه منابع آگاه به دیپلماسی ایرانی، خبر دادند که مرجعیت شیعی و آیت الله سیستانی به رهبران سیاسی ائتلافهای اصلی هشدار داده است که اگر بحران تشکیل حکومت را پایان ندهند، مرجعیت چارهای نمیبیند که برای رعایت حال شهروندان عراقی که از محنت شدید و ضعف دستگاه اداری کشور رنج میبرند، وارد عمل شود.
این نخستین بار نیست که امریکاییها دست به دامن آیت الله سیستانی میشوند. پیش از این نیز بارها امریکاییها و فرستادگان سازمان ملل برای حل مشکل بحران عراق دست به دامن مرجعیت شیعی نجف شده بودند.
در سال 2003 اگر آیت الله سیستانی دخالت نکرده بود، قانون اساسیای نوشته میشد که میتوانست عراق فعلی را غرق به جنگ داخلی بکشاند.
باز هم در همان سال حضور آیت الله سیستانی و نقش موثر او در خواباندن فتنه شیعه کشی که جریانهای افراطی در نجف اشرف رقم زده بودند و کار به جایی رسیده بود که ارتش عراق به فرماندهی ایاد علاوی به سمتی میرفت که نجف را به ویرانهای تبدیل کند، باعث شد تا جلوی فاجعهای بزرگ در عراق گرفته شود.
در سال 2004 دخالت آیت الله سیستانی باعث شد تا ابراهیم جعفری به توصیه ایشان از پست نخستوزیری کنار رود. و باز هم در همان سال حضور هوشمندانه مرجعیت نجف در فاجعه تروریستی سامرا باعث شد تا عراق از یک جنگ داخلی حتمی میان شیعیان و سنیها نجات یابد.
حال نیز پس از آن که تمرین دموکراسی عراقیها برای تشکیل حکومت پنج ماه طول کشید و هنوز به هیچ نتیجهای نرسیده است و عراقیها همچنان تمرین میکنند، امریکاییها مجبور شدهاند، فارغ از مطالبات سیاسی خود و طرح و نقشههایی که برای تشکیل حکومت عراق کشیدهاند، دست به دامن آیت الله سیستانی شوند تا شاید ایشان بتواند بحران پیش آمده را حل و فصل کند.
این بار امریکاییها عجله دارند. چرا که افزایش خشونت در عراق در این برهه زمانی میتواند به حیثیت و آبرویی آنها به شدت لطمه وارد کند و این مسئله تا زمانی که دولت و حکومتی جدید در عراق تشکیل نشود، حل و فصل نخواهد شد. کم نیستند کسانی که میگویند، این بود سوغات امریکاییها به عراق. کشوری که هنوز نتوانسته آب و برق خود را تامین کند، در تب تنشهای سیاسی میسوزد و نام آن را دموکراسی میگذارند!
از سویی امریکاییها میخواهند از عراق خارج شوند. این خروج تنها زمانی برای آنها آسان خواهد بود که حکومتی مقتدر در عراق شکل گرفته باشد. به رغم تمایل پنتاگون اوباما به هیچ عنوان مایل نیست زمان آغاز عقبنشینی را لحظهای به تعویق بیندازد. از این رو بسیار نگرانند که دولت در عراق تشکیل نشود و زمان خروج آنها از این کشور رسیده باشد. آنها از این نگرانند که خروجشان از عراق خلائی امنیتی ایجاد کند و منافع امریکا را در عراق تحت تاثیر قرار دهد. خصوصا در آن زمان در بوق و کرنا کردن شکست امریکا آسانتر خواهد بود و این برای امریکاییها به خصوص افکار عمومی این کشور که منتظر اعلام پیروزی ارتش امریکا در عراق است به هیچ وجه قابل قبول نیست.
هر گاه از عراقیها بپرسید که چرا تشکیل دولت این قدر طول کشیده، پاسخ خواهند داد که این اتفاق در همه جا دنیا میافتد ما باید اختلافاتمان را پای میز مذاکرات حل و فصل کنیم تا حکومت جدید در عراق تشکیل شود. آنها این مذاکرات را که بیش از آن که مذاکره باشد، کشمکش سیاسی است به رقابت سیاسی تعبیر میکنند و این گونه توجیه میکنند که در حال تمرین دموکراسی هستند. گویا قرار نیست وقت تمرین به پایان برسد و زمان مسابقه آغاز شود.
عراقیها هنوز نیازمند یک ریشسفیدند که بتواند آنها را به خودشان بیاورد و بهشان بفهماند که آقایان وقت تمرین تمام شده الآن وقت عمل است. کشور در شبه تعطیلی به سر میبرد. کارمندهای دولت بلاتکلیفند. موسسات اقتصادی و سیاسی کشور در وضعیت بسیار بد و نابهسامانی به سر میبرند. وضعیت خدماترسانی به مردم در حد صفر است و خشم مردم از این همه تاخیر و عدم احساس مسئولیت روز به روز افزایش مییابد. در چنین فضایی ظاهرا چارهای جز دخالت آیت الله سیستانی برای حل بحران نیست. ریش سفیدی که همه عراقیها از شیعه و سنی به او معتقدند و او را حلال مشکلات عراق میدانند. جمهوریخواهان امریکا و اکنون هم دموکراتها هم به این باور رسیدهاند. به همین سبب است که اوباما چارهای جز این نمیبیند که به آیت الله سیستانی نامه بنویسد و علیرغم میل باطنیاش از او بخواهد که در روند تشکیل دولت دخالت کند. شاید آیت الله سیستانی بتواند هم به داد عراق و هم به داد امریکا برسد.
نظر شما :