چماق و هویج در ایران به کار نمیآید
دیپلماسی ایرانی: سیاست ترکها در قبال ایران در دو مساله ریشه دارد:
1. ترس از منتهی شدن سیاستهای اروپا و امریکا به جنگ
2. نیاز به برخورداری از تاثیر مثبت ایران در معادلات منطقهای
در مورد دلیل اول باید متذکر شویم که آنکارا همواره بر ناکافی بودن و ناکارآمدی تحریمها تاکید داشته است. در این باور سیاسی ترکیه تنها نیست. تجربه تحریمهای بینالمللی گذشته هم بر این باور صحه میگذارد. تحریمها در حقیقت ابزاری ضعیف برای رسیدن به نتایح مثبت و مستقیم هستند. در اغلب مواقع این تحریمها تبعاتی دارند که از کنترل ما خارج هستند. در برخی موارد هم تاثیرهایی خلاف میل ما خلق میکنند. یکی از این تاثیرات نامطلوب محبوب و مقتدر شدن دولتی است که ما به دنبال تضعیف آن هستیم.
روزنامه ترکیه ای زمان در ادامه گزارش خود در این خصوص مینویسد: اگر هدف ما تضعیف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تحت تاثیر قرار دادن بخشهای اقتصادی و صنعتی در ایران است، این تحریمها در نهایت منجر به محبوبتر شدن این نهاد و حاکمیت در ایران میشود. علاوه بر این در روزهای تحریم همواره بازار سیاه قاچاق کالاها در منطقه فعال میشوند. در نهایت چشم باز میکنیم و میبینیم که تحریمها نه تنها ایران را تضعیف نکرده است بلکه بر اقتدار این کشور هم افزوده است. به بیان کوتاهتر باید یادآوری کنیم که تحریمها همواره منجر به اتحاد میان شهروندانی میشوند که از این تحریمها بیشترین آسیب را میبینند. ترکیه نگران این مقوله است که با باز شدن پنجرههای تحریم، درها برای استقبال از دیپلماسی بسته شود. ترکها مخالف استراتژی چماق و هویچ در برابر ایران هستند. یک شهروند ایرانی در این خصوص به من گفت: سیاست هویج و چماق در حقیقت برای حیوانات است و نه برای ملتی که حداقل یک هزار سال بیش از امریکا قدمت تاریخی دارد.
آنکارا صفحه بعدی تحریمها را میبیند و از این عکسالعملها واهمه دارد. ترکها هنوز خاطره تلخ حوادث در عراق را از یاد نبردهاند. زمانی که پرچم دیپلماسی فرو میافتد، اسلحهها برای آغاز جنگ کوک میشوند.
در عامل دوم هم ترکها به دنبال تعامل با ایران هستند. غربیها در اغلب موارد این سیاست ترکیه را به گردش به سمت جهان اسلام تعبیر میکنند. تعبیری نادرست از دیپلماسی پویای ترکها برای کاهش از تنش. حقیقت این است که ترکها هیچ علاقه ای به پیوستن ایران به کلوب هستهای ندارند. نباید تنشهای تاریخی میان عثمانیها و صفویه را از یاد برد. این حقیقت دارد که مرز میان ترکیه و ایران از قدیمیترین مرزها است و رابطه میان دو کشور هم در چهارصد سال گذشته تنها ارامش را تجربه کرده است.
اما باید این تعبیرهای سطحی را کنار زد و به این نتیجه رسید که ترکهای اهل تسنن چندان هم با ایرانیهای شیعه همخوانی ندارند. در دنیای سیاست هم هر دو طرف از همین قانون تبعیت میکنند. حزب عدالت و توسعه حزبی سنی است که همان نگرانیهای کشورهای سنی در خاورمیانه را در چنته دارد. این کشور هم از ظهور ایران شیعه و قدرتمند واهمه دارد. به عنوان نمونه ترکها به هیچ وجه نمیخواهند شاهد افزایش نفوذ ایران بر عراق باشند. دقیقا به همین دلیل است که ترکها در دعواهای سیاسی عراق از ایاد علاوی حمایت میکنند. ترکها هم مانند بسیاری از کشورهای منطقه اعتقاد دارند که واشنگتن با حمله به عراق، این کشور را در طبق زرین گذاشته و به ایرانیها تحویل داد.
آنکارا از دست واشنگتن برای عدم برخورداری از درک صحیح از تحولات خاورمیانه هم خشمگن است: از دست دادن فرصت برقراری صلح میان اسرائیل و فلسطین در یک دهه گذشته تنها و تنها به سود سید حسن نصرالله و محمود احمدی نژاد تمام شده است!
این روزنامهنگار ترک در ادامه مینویسد: ایران و حزب الله در این برهه زمانی تنها موفق به ربودن قلب جهان اسلام شدند. در چنین شرایطی است که ترکیه تلاش میکند با نزدیکی به ایران در حقیقت این کشور را در کنترل خود نگاه دارد. این استراتژی ترکیه در تعامل با سوریه و نزدیکی به حماس موفق عمل کرد. حرکتهای اخیر ترکیه در مواجهه با ماجرای حمله به ناوگان آزادی رجب طیب اردوغان را به قهرمان اعراب تبدیل کرده است. ترکیه به دنبال تقویت مهرههای میانهرویی در تهران است که از گفتگو استقبال میکنند. تلاشهای آنکارا برای به حاشیه راندن چهرههای تندرو ایرانی از پرونده هستهای این کشور در چند ماه گذشته همواره از تیررس نگاه امریکاییها دور مانده است.
نظر شما :