دلیل جنگ لفظی با روسیه چیست؟
دیپلماسی ایرانی: با پیروزی انقلاب اسلامیمقابله با آمریکا به یکی از اصول سیاست خارجی ایران تبدیل شد. هرچند سیاست خارجی جمهوری اسلامیدر طول حیاتش گردشها و گرایشهایی داشته است اما این اصل جزو اصول ثابت مانده است. به دلیل وجود این مقابله ایران همواره به دنبال متحدینی دیگر در عرصه جهانی بوده است. یارگیری در بازیهای جهانی و در مقابل آمریکا یکی از اصول ثابت سیاست خارجی جمهوری اسلامیشناخته میشود. در دوران جنگ سرد ایران به دنبال یارگیری از کشورهای عدم تعهد بر آمد. در دوران سازندگی و اصلاحات نگاه ایران به یافتن همپیمانهایی از اروپا و استفاده از اهرم اروپا در مقابل ایالات متحده بود.
در این دوران رابطه ایران و اروپا خصوصا با کشورهای کلیدی اتحادیه اروپا نظیر فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا گسترش یافت. سفر رسمی رئیس جمهور کشورمان به فرانسه، آلمان، ایتالیا و از نمونه گسترش روابط ایران و اروپا در این زمان شناخته میشد. پس از پایان دوران اصلاحات و روی کار آمدن دولت نهم، به نظر میرسید که این دولت با شعار«نگاه به شرق» یا سیاست «چرخش به شرق» به دنبال جایگزینی کشورهایی چون روسیه، چین و هند به جای اروپا در سیاست خارجی ایران بود. گسترش روابط تجاری و سیاسی ایران با این کشورها به خصوص روسیه مثال بارزی از این استراتژی به شمار میآید.
هرچند انتقادات زیادی به این استراتژی وارد بود اما با این حال این منطقی به نظر میرسید که ایران با یک استراتژی در سیاست خارجی خود در صحنه جهانی رفتار میکند. اما به نظر میرسد در چند ماه گذشته و به خصوص پس از تصویب قطعنامه 1929 برخی از رفتارها و گفتارهای مقامات جمهوری اسلامی تناقض آشکاری با این استراتژی دارند. از ابتدای روی کار آمدن دولت نهم و در پیش گرفتن این استراتژی این بحث مطرح بود که توان « شرق» برای مقابله با «غرب» محدود است و نمیتوان انتظار کار خارقالعادهای از این کشورها داشت با این حال این کشورها به عنوان متحدان ایران میتوانند حداقلی از حمایت را در عرصه جهانی برای ایران به همراه داشته باشند.
افزایش جنگ لفظی میان مقامات ایران و روسیه این سوال را ایجاد میکند که آیا دولت در استراتژی خود تغییری داده است؟ آیا استراتژی نگاه به شرق جای خود را به استراتژی دیگری داده است؟ این که روسیه و چین به قطعنامه تحریمها علیه ایران رای مثبت دادند چیز غیرقابل انتظاری نبود که منجر به تغییر استراتژی ایران شود. روسیه و چین میتوانند تصویب قطعنامه بر علیه ایران را به تعویق بیندازند یا از شدت و حدت آن بکاهند اما از وزن کافی در نظام جهانی برخوردار نیستند که مانع از تصویب قطعنامه در شورای امنیت شوند. به این جهت برخی گفتارها در مورد روسیه و این که برای روسیه خط و نشان بکشیم که یا «با ما» هستند یا « با آنها» چندان نمیتواند قابل قبول باشد.
تشدید جنگ لفظی میان ایران و روسیه در شرایط کنونی بدترین اتفاق ممکن است. این امر نه تنها سودی برای ایران نخواهند داشت بلکه با پیوستن روسیه به غرب پازل اجماع جامعه جهانی تکمیل خواهد شد و برای ایران هیچ مانعی در برابر فشارهای جهانی باقی نخواهد ماند.
هرچند این غیرمنطقی به نظر میرسد اما ممکن است کسانی به دنبال جایگزینی ترکیه و برزیل به جای روسیه و چین در سیاست خارجی جمهوری اسلامی باشند. همانگونه که علی لاریجانی، رئیس مجلس، نیز روز گذشته گفته بود بیانیه تهران هیچ جنبه استراتژیکی نمیتواند برای ایران داشته باشد و صرفا یک رفتار تاکتیکی از سوی ایران تلقی میشود. ناگفته پیداست که ترکیه و برزیل فاقد وزن جدی در نظام جهانی هستند که بخواهند به عنوان متحدان استراتژیک ایران مطرح باشند.
به این جهت به نظر میرسد که با وجود رای مثبت روسیه و چین به قطعنامه تحریمها علیه ایران، ایران در چارچوب استراتژی سیاست خارجی خود همچنان به همراهی این کشورها در صحنه بینالمللی نیاز دارد. چنانچه انتقادهای دوجانبه ایران و روسیه به همراهی روسیه با غرب بینجامد قطعنامههای بعدی با سهولت بیشتر و با گستردگی و شدت افزونتر تصویب خواهند شد. ایران در بحث هستهای و به خصوص در راه اندازی نیروگاه بوشهر همچنان نیازمند روسیه است. سرمایهگذاریهای روسیه در حوزه نفتی ایران و حجم بالای تجارت میان ایران و روسیه از نکات دیگری هستند که موجب میشود در انتقاد از روسیه بیشتر دقت شود.
در مجموع باید گفت به همان میزان که شرایط ایران شرایط حساس و مهمی شده است به همان میزان نیز مقامات و مسئولین باید در رفتار و گفتار خویش دقت کنند و مسئولانهتر و آگاهانهتر به مباحث مهم سیاست خارجی بپردازند. باید دانست که رفتارهای ما واکنشهای بینالمللی جدی در پی خواهد داشت و در شرایطی که ما به دوستان بیشتری نیاز داریم تا به مقابله با چالشها بپردازیم دشمن تراشی بدترین کار ممکن میتواند باشد.
نظر شما :