نیاز استراتژیک هند و پاکستان به خط لوله صلح
دیپلماسی ایرانی: مذاکرات مربوط به خط لوله صلح که گاز ایران را به پاکستان و بعد به هند منتقل میکند مدتی است در حال انجام است، اما تاکنون به نتیجهای نرسیده است. دلیل اینکه مذاکرات به نتیجه نمیرسد چیست؟
این مسئله دلایل مختلفی دارد که یکی از مهمترین دلایل آن مزاحمتی است که امریکاییها در مسیر مذاکرات مربوط به خط لوله صلح ایجاد میکنند. امریکاییها به پاکستان و هند فشار میآورند که همکاری در عرصه انرژی را با ایران قطع یا محدود کنند. تصوراتی که امریکا از ایران به عنوان یک دشمن دارد به خصوص بعد از انقلاب اسلامی، امریکا را به این تفکر واداشته است که جمهوری اسلامیایران را از جنبههای مختلف تحت فشار قرار دهد.
یکی از مسائلی که امریکاییها تصور میکنند ایران در آن آسیب پذیر است حوزه انرژی است و یکی از راههایی که قصد دارند از طریق آن ایران را در عرصه انرژی محدود کنند، ممانعت از همکاری سایر کشورها با ایران است. لذا خط لوله صلح که ایران، پاکستان، هند و حتی ممکن است چین را به هم مرتبط کند، فضایی را برای ایران ایجاد میکند که آثار فشارها و تحریمهای ایالات متحده را کاهش دهد. بنابراین امریکا سعی دارد این گزینه را که آزادی عمل ایران را بالا میبرد، محدود کند و راهی هم که انتخاب کردهاند اعمال فشار اول بر هندوستان و بعد بر پاکستان جهت خودداری از مشارکت در این پروژه است.
ماه گذشته پاکستان یک قرارداد انتقال گاز با ایران امضا کرده است. آیا این قرارداد گامی به پیش برای خط لوله صلح به شمار میآید یا هند هنوز دلایلی برای عدم الحاق به این قرارداد دارد؟
مسئله هند و پاکستان تا حدی متفاوت است. پاکستان علاقه بیشتری نسبت به هند برای اجرای خط لوله صلح دارد. یکی از دلایل تمایل این است که پاکستان برای حفظ رشد اقتصادی خود به گاز طبیعی نیاز دارد. پاکستان برای تامین انرژی خود به گاز وابسته است و گاز تا 60 درصد کل سبد انرژی این کشور را تشکیل میدهد. علاوه بر این پاکستان از محل احداث خط لوله صلح درآمد هنگفتی بابت ترانزیت گاز دریافت میکند. یعنی سالانه حدود 600 میلیون دلار حق ترانزیت از این خط لوله کسب میکند که این مبلغ نزدیک به 700 میلیون دلاری است که اسلام آباد از واشنگتن به عنوان کمک اقتصادی دریافت میکند.
در مجموع رشد و حیات اقتصادی پاکستان به خط لوله صلح وابسته است و برآوردها نشان میدهد که طی 30 سال آینده پاکستان حدود 14 میلیارد دلار از این خط لوله درآمد کسب خواهد کرد که 8 میلیارد دلار آن حق ترانزیت، 1 میلیارد دلار بابت مالیات و 5 میلیارد دلار آن ذخیره سازی است. بنابراین برای پاکستان این خط لوله فوق العاده مهم است و به همین دلیل پاکستانیها اصرار بیشتری بر اجرای این خط لوله دارند. در مورد هند، با اینکه این خط لوله برای هند هم مزایای فراوانی دارد اما فشار ایالات متحده امریکا و نگرانی هند از اینکه خط لوله ای که از پاکستان میگذرد به منزله قرار دادن گلوگاه انرژی هند در اختیار پاکستان است- پاکستانی که رقیب و دشمن هند محسوب میشود- هند را از علاقه به احداث هر چه زودتر این خط لوله بازداشته است.
اختلافات هند و پاکستان چقدر بر نپیوستن هند به این طرح تاثیرگذار است؟
همان طور که میدانید چند گزینه برای انتقال گاز ایران به هند مطرح بود: انتقال از راه دریا یعنی لوله گذاری بر بستر دریا، انتقال به وسیله تانکرهای ال ان جی یعنی گاز مایع و دیگری انتقال از طریق زمین. گزینه زمین مقرون به صرفه ترین گزینهها بود که از عسلویه ایران شروع میشود، پاکستان را درمینوردد و وارد هندوستان میشود. با توجه به اینکه هند و پاکستان بر سر کشمیر اختلاف دارند، هندیها نگران این هستند که در صورتی که این اختلافات در یک شرایط زمانی تشدید شود، پاکستان از این خط لوله به عنوان ابزاری برای فشار به هند استفاده کند و گاز را به روی هندوستان ببندد و هندوستان را در یک موقعیت انفعالی قرار دهد.
هند در پی کسب تضمینی برای این مسئله است که چگونه خط لولهای که از خاک پاکستان بگذرد، میتواند راه امنی برای انتقال گاز به هندوستان باشد. این موضوع باید برای هندیها حل شود. البته این یک نگرش امنیت-محور و سلبی به موضوع است. اگر ما با یک نگرش ایجابی و مثبت به خط لوله نگاه کنیم، پی خواهیم برد که خط لوله میتواند به جای تشدید تضادها و ایجاد اصطکاکهای جدید، به کاهش تنش و زمینه سازی برای حل بحرانها، از جمله بحران کشمیر کمک کند.
امروز هند اعلام کرده است که در مذاکرات جدیدی که در تهران برای انتقال گاز ایران از طریق پاکستان به هند انجام خواهد شد شرکت خواهد کرد و ابراز امیدواری کرده که این مذاکرات به نتیجه برسد. این مذاکرات چقدر میتواند مثمر ثمر باشد؟
برای هندوستان کشیده شدن خط لوله صلح فوق العاده مهم است و مهمترین دلیل آن این است که رشد اقتصادی هند به انرژی جدید نیاز دارد و منابع انرژی داخل هند کفاف این رشد اقتصادی را نمیدهد، مضافا اینکه نفت و گازی که هندوستان از دیگر کشورها وارد میکند نمیتواند به اندازه واردات گاز از ایران برای دهلی نو مهم باشد. بنابراین هندیها علاقمند به کشیده شدن این خط لوله هستند منتهی به نظر میرسد در تفکرات استراتژیک هند تغییراتی به وجود آمده است. یکی از این تغییرات این است که هندیها همکاری و همراهی با ایالات متحده در تحولات بینالمللی و در حوزه همکاریهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی را در اولویت قرار دادهاند و لذا در این مسیر شاید اگر قرار باشد بین ایران و امریکا دست به انتخاب بزنند، امریکا را انتخاب کنند، به هر حال مسئله امریکا برای هندوستان دارای اهمیت است و البته تهدیداتی را هم متوجه هندوستان میکند.
تهدیدات این انتخاب به این دلیل است که امریکاییها هندوستان را وادار به تصمیماتی میکنند که مغایر با منافع استراتژیک این کشور است. در حقیقت هندیها در حال حاضر نگرش خود به خط لوله صلح را بر اساس تفکرات مکتب رئالیسم نئوکلاسیک تجزیه و تحلیل میکنند. در مکتب رئالیسم نئوکلاسیک هم ساختار نظام بینالملل اهمیت دارد -که در اینجا منظور ایالات متحده امریکاست- و هم نیازها و ساختار داخلی اهمیت دارد- یعنی نیازهای اقتصادی هند. لذا هندوستان با اینکه تمایل دارد با ایالات متحده دارای تعاملات مثبت باشد، در عین حال انتظار دارد که ایالات متحده مصالح و منافع استراتژیک هند را هم در نظر بگیرد. مصالح و منافع استراتژیک هند این است که ایالات متحده نمیتواند تامین کننده نیاز انرژی هند باشد، هند خواه ناخواه به منابع انرژی خاورمیانه از جمله ایران نیاز دارد و لذا در این مسیر باید آزاد باشد که انتخاب کند. اگر این تفکر بر سیاستمداران هند حاکم باشد به نظر میرسد به رغم فشارهایی که ایالات متحده بر هند وارد میکند، دیر یا زود هندوستان به سمت همکاری در عرصههای انرژی با ایران حرکت کند.
نظر شما :