موفق الربيعى: ايران و سوريه به عراق مرگ صادر مى کنند
ديپلماسى ابرانى: موفق الربیعی، مشاور پیشین امنیت ملی عراق و عضو مطرح ائتلاف ملی این کشور به رهبری سید عمار حکیم، رئیس مجلس اعلای اسلامی شیعیان عراق، اذعان کرد که هم پیمانی آنها با ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری المالکی به بنبستی تاریک رسیده است.
این شخصیت سیاسی عراقی در گفت و گویی مفصل با روزنامه فرامنطقه ای الشرق الاوسط به ارزیابی عملکرد دولت عراق پرداخت و به کارگیری مشتی دزد و راهزن و بی سواد را از جمله علل ناکامی دولت دانست.
وی با بیان این که اسرار بسیاری در دل دارد، گفت که همه آنها را مکتوب کرده است و رویدادهای روزانه را می نویسد و روزی پس از آن که از قطار دموکراسی عراق مسیر درست خود را پیدا کند و پارلمانی قانونی شکل بگیرد و چرخش قدرت به راحتی صورت گیرد، آنها را منتشر خواهد کرد. در زیر متن گفت و گو را می خوانیم:
شما عهده دار یکی از مهمترین مناصب حکومتی در عراق بودید و بی تردید از اسرار زیادی مطلع هستید، آیا قصد مکتوب کردن خاطرات خود را ندارید؟
بله، اسرار بسیاری وجود دارد. هفت سال گذشته لبریز از اسرار بوده است و آنچه امروز همه میدانند، کمتر از نیمی از آن است. من همه چیز را مینویسم و رویدادهای روزانه را مکتوب میکنم. تنها مشکلی که من دارم و امیدوارم مردم آن را درک کنند این است که من با دو نقش یا دو شخصیت روبهرو بودم. شخصیت اول شخصیت کاری من بود که به ایفای وظایفم میپرداخت و شخصیت دوم برآمده از نظرهای شخصی من بود که در بسیاری اوقات، مخالف با نظر نخست وزیر بود. من زمانی این مسئولیت را به عهده گرفتم که پل بریمر حاکم عراق بود و شورای رهبری عراق مرا برگزید و سپس دوران ایاد علاوی رسید و پس از آن ابراهیم جعفری تا نوری المالکی که هر یک با دیگر متفاوت بود و من وظیفه داشتم علیرغم مخالفتم با بسیاری از سیاستهای آنها از دولت نخست وزیری که با او همکاری می کردم، حمایت کنم.
این خاطرات را چه وقت منتشر خواهید کرد؟
زمانی که مطمئن شوم که قطار دموکراسی عراق راه درست خود را پیدا کرده است و به سمت درستی در حرکت است. زمانی که پارلمانی قانونی و چرخش قدرت داشته باشیم. وجود چرخش قدرت بسیار با اهمیت است.
به نظر شما این امر چه زمانی رخ خواهد داد؟
به نظرم به دو یا سه دوره مجلس نیازمندیم.
آیا این اسرار مربوط به امنیت عراق است یا روابط عراق با کشورهای همسایه یا کشورهای جهان و یا همه این موارد؟
این اسرار مربوط به وضعیت امنیتی عراق و رویکرد نخست وزیران مختلفی که یکی پس از دیگری بر سر کار آمدند با این مساله است از بریمر گرفته تا علاوی و جعفری و مالکی و به این که جنگ داخلی چگونه آغاز شد و چگونه آن را پشت سر گذاشتیم. این اسرار همچنین مربوط است به ایجاد نیروهای مسلح و دستگاه امنیتی و اطلاعاتی و به عبارتی سازمان اطلاعات و نیز از یک سو به دستگاه امنیتی منطقه و نقش کشورهای منطقه در گسترش خشونت در عراق و نیز در یاری رسانی به ما برای فرو نشاندن آتش فتنه در کشورمان و روابط اطلاعاتی ما با این کشورها و از سوی دیگر به روابط ما با امریکا و انگلیس و پیمان ناتو. همچنین اسراری وجود دارد راجع به دور اول و دوم درگیری های نجف و همچنین فلوجه و برخورد مردم با آنها...
جنگ داخلی در دوران کدام نخست وزیر آغاز شد؟
جنگ داخلی در اواخر دولت جعفری و اوایل دولت مالکی و به عبارتی در اوایل 2006 تا پاییز 2007 رخ داد.
به نظر شما بزرگ ترین ناکامی ها و کوتاهی های دولت عراق چه بود؟
بزرگ ترین ناکامی ما این بود که نتوانستیم به توافق ملی دست یابیم. برخی سیاستمداران آن را به آدامسی تشبیه کردند که با آن مدتی خود را مشغول میکنیم و مدتی نیز دیگران را سرگرم میکنیم و سپس آن را بیرون میاندازیم. این امر حقیقت دارد. ما شجاعت کافی برای گذار به ساحل مقابل را نداشتیم و از این رو، دشمن ـ اگر بتوان چنین گفت ـ یا شریک یا رقیب خود را با خود همراه میکردیم تا شریک آرزوی ما باشد.
کدام یک از رقبا یا شرکایتان بودند که نتوانستید آنها را با خود همراه کنید؟
گروهی وجود داشتند با هویتی شکل گرفته که از ابتدای تاسیس دولت عراق در سال 1920 زمام امور را در دست داشتند تا سال 2003. این گروه از ویژگیهای سیاسی، مذهبی، اقتصادی و مدنی خاصی برخوردار بودند و طبقهای سیاسی و اقتصادی را شکل میدادند. اما ناگهان همه چیز چرخید و این گروه قدرت و ثروت خود را از دست دادند و این گروه که شریک میهن ما بودند سلاح برداشتند. اما چرا باید سلاح به دست بگیرند؟ چون ما آنها را به طور کامل از قدرت و ثروت کنار زدیم و زندگی و وجودشان را از آنها گرفتیم، برای نمونه یک افسر عالی رتبه ارتش عراق که از لحاظ امتیازات مادی و معنوی در عراق به منزله یک شاه بود را به خیابان انداختیم و تمام امتیازاتش را لغو کردیم. این کار بسیار بزرگی است. بنابراین، باید توافق ملی را برای همراه ساختن سایرین تحقق میبخشیدیم. موضوع مهم دیگر این است که ما در برپایی دولت، نهادها و مؤسسات شکست خوردیم و در عوض امارتی برپا کردیم که ویژگی آن سلطه داشتن است و سلطه داشتن به معنای تحمیل قانون و چماق است بر خلافکار، از این رو دارای مردان سلطه و امارت شدیم نه مردان دولت. به عبارت دیگر، پشت فرمان عجله نشستیم و دیگران را صرفا مسافرانی پنداشتیم که هر که را خواستیم سوار می کنیم و هر که را نه، پیاده می کنیم.
آیا این حکومت مانند حکومت صدام حسین نیست؟ چون او هم دولت نهادها و مؤسسات را برپا نکرد؟
بله شبیه همان است. ما نمی خواهیم رژیم بعث را به رژیم پنج حزب دیگر یا به رژیم حزبی مشخص تبدیل کنیم. شایسته است که ما حکومتی دموکراتیک تاسیس کنیم که پایهگذار دولت نهادها و مؤسسات باشد تا بتواند مردان دولت تربیت کند و مرد دولت مانند پدری است که بدون توجه به عقاید و رویکردهای فرزندانش، رفتار یکسانی با آنها دارد. اما سرانجام به یک رژیم دست یافتیم نه به یک دولت و حقیقت این است که دیدیم رژیمی که صدام در طول 35 سال بنا کرد چگونه در 4 آوریل 2003 با اشاره امریکا سقوط کرد و به باد رفت. ما باید از گذشته درس بگیریم و دولت نهادها و مؤسسات را بنا کنیم که کوررنگ باشد، سنی و شیعه و عرب و کرد و ترک را نبیند، بلکه تنها عراقی یا غیر عراقی را بشناسد و شایسته را از غیر شایسته تشخیص دهد. اما این امر تحقق نیافت، به عنوان نمونه، یکی از سران بزرگ عراقیان سنی مذهب به من گفت: شما ما را شریک خود نمی دانید. از او پرسیدم چگونه چنین حرفی می زنی در حالی که معاون رئیس جمهور و معاون نخست وزیر و معاون رئیس پارلمان و وزیر دفاع و برخی دیگر از اهل سنت هستند. نپذیرفت و گفت: اینها را شما بر سر کار آوردهاید. من از شما می پرسم آیا می توانید تصمیمی راجع به وضع کردهای مرکزنشین بگیرید بیآنکه با مسعود بارزانی، رئیس کردستان عراق، مشورت کنید؟ و اگر چنین تصمیمی بگیرد به محض تماس بارزانی آن را الغا خواهید کرد، اما شما بدون رایزنی با ما تصمیمهایی میگیرید که در خصوص وضعیت ما مهم و تاثیر گذار است و ما نمی توانیم اعتراضی داشته باشیم، چراکه حتی در مناطق خود نیز حق وتو نداریم.
بنا بر سخنان شما، چرا محمود شهوانی را در پست ریاست اطلاعات عراق ابقا نکردید؟
این تصمیم با نخست وزیر است.
آیا به نظر شما این تصمیم، تصمیم درستی بود؟
به نظرم این سؤال را باید از جناب نخست وزیر، مالکی پرسید.
نظر شما چیست؟ آیا این تصمیم درست بود یا نه؟ دوران نخست وزیری مالکی به پایان رسیده و دوران مسؤولیت شما نیز گذشته است و اکنون این سؤال را از موفق ربیعی به عنوان یک سیاستمدار میپرسیم.
به نظر من ما در ایجاد دستگاههای اطلاعاتی سه گانه، یعنی سازمان اطلاعات نظامی، سازمان امنیت و دفاع و سازمان اطلاعات داخلی، عجله به خرج دادیم و هر یک از این سه تحت تاثیر یکی از دولتها قرار داشت، چراکه آن دولت ما را در تاسیس آن یاری داد و بنابراین، رهبری هر یک از این سازمانهای سه گانه به دست کسی بود که تحت تاثیر دولتی بود که پشتیبانی مادی و لوجستیکی و فنی را از او فراهم می آورد.
آیا به نظر شما دستگاه اطلاعات را امریکا پایه ریزی کرده است؟
بله.
و آیا آمریکا بود که شما را در پست مشاور امنیت ملی گماشت؟
نه، شورای رهبری عراق این مسؤولیت را به عهده من گذاشت.
بنابراین، مساله انتصاب شما از سوی بریمر تنها یک شایعه است؟
مطمئنا. شایعات بسیاری وجود دارد مانند اینکه موفق الربیعی اصالتا ایرانی است و خاله او در اصفهان است و عمه اش ساکن قم است و او فارغ التحصیل دانشگاه مشهد است و از این دست. کسی که پشت این شایعههاست، دستگاه رسانهای وابسته به صدام است که بسیار قدرتمند است و شخصیتهای مختلف را وقتی پرونده آنها پاک باشد مورد هدف قرار میدهد. همه میدانند که من «سنگ ایران را به سینه نمی زنم». از سال 1979 که عراق را به سوی انگلیس ترک کردم، در مورد ایران محافظهکار بودم و نظرهایم در این خصوص بر کسی پوشیده نیست. شایعهها فراوانند. من مشاور امنیت ملی عراق بودم و وقتی سفری به ایران داشتم گفتند که دست نشانده ایران است و وقتی به عربستان سعودی رفتم، مرا عامل عربستان خواندند و هنگامی که با زیرکی امریکا را به فروکشاندن صدام حسین واداشتیم، مرا دست نشانده امریکا دانستند.
شما در اظهار نظری به الشرق الاوسط گفته بودید که مرگ صادرات سوریه و ایران به عراق است، آیا همچنان بر این رای هستید؟
مطمئنا.. دولت های همسایه کوشیدند تا وضعیت نابسامان و عدم استقرار را در عراق حفظ کنند و در خاک عراق با امریکا جنگیدند. آنها نمی خواستند امریکا در عراق مستقر شود؛ چون معتقد بودند که این امر امنیت آنها را تهدید می کند، از همین رو، هر یک از کشورها یا نهادها، احزاب و سازمانهای عراقی هم پیمان خود همکاری می کردند و بر کسی پوشیده نیست که جریان اپوزیسیون عراق ریشه در ایران دارند و آموزش و پشتیبانی مالی آنها از سوی ایران است و در دوران صدام نیز به عراق نفوذ میکردند. اپوزیسیونی که در سوریه مستقر بود نیز به همین شکل. حافظ اسد، رئیس جمهور پیشین سوریه یکی از مخالفان سرسخت رژیم صدام بود و با تمام تلاش برای سرنگون ساختن آن کوشید، اما متاسفانه پس از او نمی دانیم چه اتفاقی افتاد که قضیه برعکس شد. چرا که کسانی که کمتر از همه از سرنگونی صدام سود بردند، سوری ها بودند و بیشترین کسانی که از این مساله بهره بردند ایرانی ها بودند چرا که زیرکانه این بازی را اداره کردند.
نقش سلیمانی، افسر ایرانی در قضیه عراق چیست که همواره نام او را می شنویم؟
نمی خواهم نام اشخاص را بیاورم، اما روشن است که پرونده عراق به دست اوست و تا آنجا که در خاطرم هست دارای درجه سرلشکری در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شاخه قدس است که مسؤول فعالیت های نظامی برون مرزی است و سلیمانی مسؤول پرونده عراق است و به نظرم حرف آخر را در این خصوص او می زند.
آیا قدرت فرمان دادن به کسی در عراق را دارد؟
به نظرم او از منافع ملی ایران دفاع می کند و در نتیجه کل منطقه را از این دیدگاه می نگرد و از این بابت نمی توان او را سرزنش کرد، چرا که اگر من هم جای او بودم همین کار را می کردم.
آیا سیاستمدارانی را که در عراق گوش به فرمان او هستند را سرزنش می کنید؟
به نظرم از راه روابط گذشته خود با بسیاری از سران عراقی نظرات خود را به آنها منتقل می کند و با امکانات فراوانی که در اختیار دارد بر برخی دیگر از عراقیها تاثیر می گذارد؛ چرا که برخی از سران عراقی زیانی در همسویی با جهتدهیهای ایران در عراق نمیبینند و به گمان من زیانی در این امر نیست که مثلا ایران خواهان سرعت بخشی به روند خروج بیگانگان از عراق است و شهروندان عراقی نیز همین را می خواهند.
اما ایران خواستار جدا کردن عراق از عربیتش است و عراق را غلام حلقه به گوش خود میخواهد؟
در این مورد با آنها مخالفیم. عراق پس از صدام متفاوت است با عراق دوران صدام در رویکردش نسبت به ایران و توجه به این امر بسیار مهم است. نمی خواهیم که عراق نگهبان دروازه شرقی امت عربی باشد، بلکه می خواهیم این دروازه، محل تلاقی و آمیختگی فرهنگی و مذهبی باشد نه دروازه خون. بهترین راه در رابطه با ایران و دور ماندن از هرگونه تهدیدی از سوی این کشور علیه امنیت ملی عراق، مرتبط ساختن منافع اقتصادی ایران با عراق است، به گونه ای که قاسم سلیمانی یا هر شخص دیگری پیش از هر گونه دخالت جویی در امور داخلی عراق صد بار این اقدام را سبک و سنگین کند، چرا که پیامدهای آن متوجه منافع اقتصادی آنها در عراق خواهد بود.
در بغداد خودروهای ساخت ایران را دیدم که بنابر نظر رانندگان عراقی از کیفیت پایینی برخوردار بودند و نیز بنهای خواربار و آذوقه عراقیها که به چهار یا پنج قلم کالای ایرانی منحصر شده است که بنابر نظر خانوادههای عراقی این کالاها نیز بی کیفیت هستند، تا جایی که می گویند صابون ها را دور می ریزیم. آیا واردات خودرو و مواد غذایی از کشورهای پیشرفته برای عراق و عراقی ها بهتر نبود؟
این تصمیم مربوط به فلان وزارت است و متاسفانه بسیاری از وزارتخانههای ما به تصمیمگیریهای طایفهای دچارند و چون فلان وزیر برای نمونه به ایران علاقمند است، خودروهای ایرانی یا فلان کالای ایرانی وارد می کند و کسی که کشور دیگری را دوست دارد، کالاهای آن کشور را وارد میکند.
آیا به نظر شما این داد و ستدها همراه با وابستگی و فساد مالی است؟
مطمئنا، فساد مالی بالا و پایین نهادهای دولت عراق را فراگرفته است. نه تنها دزدیها، بلکه همچنین انتصابهایی که با انگیزههایی طایفه ای صورت میگیرد. آیا ممکن است که تمام یک وزارت در اختیار یک طایفه قرار گیرد؟ وقتی یک وزارت از فلان حزب باشد تمام آن وزارت وابسته به آن حزب است.
صحبت به حزب و سلطه کشیده شد، آیا به نظر شما حزب الدعوه حزب حاکم بر عراق نیست؟ یه عبارت دیگر آیا دولت ، دولت یک حزب نیست؟
با توجه به دولت و پارلمان پیشین عراق که نه تن از نمایندگان آن از حزب الدعوه بودند و زمانی که این نه تن از 275 نماینده را وارد ساختار دولت می کنیم می بینیم که اثرگذاری حزب الدعوه در دولت بسیار بیشتر از کرسی هایی است که در مجلس در اختیاز این حزب است. شاید بتوان گفت که موثرترین حزب عراقی در دولت حزب الدعوه است؛ چون نخست وزیر خود دبیرکل این حزب است و بسیاری از وزیران و نمایندگان وزارت خانه ها از این حزبند و هم اکنون نیز این حزب را با 89 نماینده که تقریبا یک سوم نمایندگان مجلس است، می بینیم و این بدان معناست که یک سوم دولت آینده از آن حزب الدعوه خواهد بود و من با این رویکرد مخالفم چراکه شایستگی و کفایت عراقی را به حاشیه می راند و از بین می برد و موجب از دست رفتن فرصت ها می شود و به برپایی دولت نمی انجامد، بلکه...
آیا اکنون دولت، دولت حزب است؟
هم اکنون ظاهر دولت، دولت وحدت ملی است.
و واقعیت آن؟
ماهیت دولتی که برپا کردیم به این صورت است که نخست وزیر، رییس اجرایی دولت است و دارای اختیارات بسیار گسترده ای است و می تواند بر تصمیم گیری های شورای وزیران عراق تاثیر بگذارد و علاوه بر اینها، فرماندهی کل نیروهای مسلح را نیز به عهده دارد.
آیا این وضعیت نخست وزیر را به درجه دیکتاتوری نمی رساند؟
یکی از اشتباهات بزرگ در قانون اساسی ما این است که تعداد دوره های ریاست رییس جمهور که ریاستی نمادین دارد را به دو دوره محدود کردیم، اما ریاست نخست وزیر را که بیش از 99 درصد اختیارات را در دست دارد به دو یا سه دوره محدود نکردیم و این در نظام ما بیسار خطرناک است و از همین رو اصلاحات قانون اساسی باید هرچه زودتر صورت گیرد تا راه کشیده شدن به سوی استبداد بر نخست وزیران بعدی بسته گردد.
آیا نوری المالکی به بخشی از این استبداد تبدیل شده است؟
نمی خواهم در این باره صحبت کنم، اما بر این باورم که این دولت دستاوردهای بسیار بزرگی داشته است و من به دستاوردهای خود در شرایط بسیار سخت از دسیسه چینی منطقه ای و سلاح به دست شدن شریک های ما در میهنمان علیه ما گرفته تا عملیات های گروهک القاعده و حزب بعث صدام و اندک بودن خبرگان و فقدان آنها، بسیار مفتخرم .
بگذارید به حزب بعث بپردازیم، چراکه هفت سال از برکناری این رژیم گذشته است و اعدام صدام در اوایل عید قربان به گونه ای بود که انتقام جویانه به نظر رسید. پس از این همه سال، با هر مسؤولی که سخن می گوییم کوتاهی خود را به حساب حزب بعث می گذارد. در طول هفت سال حتی یک خیابان از خیابان های بغداد هم آسفالت نشد، طوری که بغداد به یک روستا تبدیل شده است. چه وقت عقده حزب بعث صدام را که همه ناکامی های خود را به حساب آن می گذارید از خود دور خواهید کرد؟
حزب بعث صدامی دارای خبره و شناخت کافی به زیر و بم دولت و توان بالا در دسیسه چینی است و از پشتیبانی مالی و غیر مالی برخی برخوردار است و می تواند و قدرت ویرانگری دارد تا جایی که تعداد ماشین های بمب گذاری شده در خیابان های بغداد به روزانه شش ماشین رسید. چه کسی این کارها را می کرد؟ من اولین کسی بودن که به کم تجربگی خودمان در اداره دولت اعتراف کردم و علت آن وجود برخی از افراد طایفه گرا و فساد اقتصادی و دزدی های مالی بود. مسؤولانی به کار گماشته شدند که از هیچ به این مقام رسیده بودند و عطش مزمن مال اندوزی داشتند و با رسیدن به اولین امکان به دزدانی تمام عیار تبدیل شدند و برخی دیگر نیز بوددند که بر نیک نامی شان اعتماد کردیم. برخی از آنها محاکمه و برکنار شدند، اما دولت همچنان لبریز از فساد است و نیازمند اقدامی شجاعانه و خارج از قضایای سیاسی هستیم.
اما تروریسم در دیگر کشورها نیز وجود دارد، اما جلوی سازندگی آنها را نگرفته است، آیا بعثی های صدامی شما را از ساختن مدرسه و بیمارستان و پل بازداشتند؟
با شما موافقم اما یک سری دلایل منجر به این وضعیت شده است. اولا کم تجربگی یا بی تجربگی گروه حاکم بر عراق در هفت سال گذشته تاکنون . البته برخی از افراد باتجربه وجود دارند، اما در عین حال بسیاری از افراد بی سواد و کار نابلد وجود دارند که نمی دانند کشور را چگونه بسازند.
آیا حکومت مقام ها را به کارنابلدان سپرده است؟
آری، افرادی بی سواد و نادان و دزد و طایفه گرا وجود دارند و تصمیم گیری های آنها بر مبنای طایفه گرایی آنهاست و برخی دیگر تحت تثیر دولت های منطقه هستند و برخی عامل بیگانه و برخی دیگر که مسائل مذهبی، حزبی یا قبیله ای را مقدم می دارند. مشتی بی سواد و کار نابلد نمی توانند کشور را بسازند.
شما تلاش کردید که روابط امنیتی خوبی با عربستان سعودی برقرار کنید مانند تبادل زندانیان، چرا دست از این کار برداشتید؟
در آغاز باید بگویم که این دستاوردها در خصوص برقراری روابط با عربستان سعودی مایه افتخار من است. به نظر من از یک سو عراق کشوری عربی است و وابستگی و صبغه عربی عراق مساله است که نه قابل مناقشه است و نه در خور زیاده روی و از سوی دیگر، عربستان سعودی گرانیگاه سیاسی، مالی، اقتصادی و دینی جهان اسلام است و بازیابی هویت عربی ما تنها از گذرگاه عربستان سعودی میسر است. از این رو، بر این باورم که روابط عراق ـ عربستان مساله ای اساسی و سرنوشت ساز است و باید یکی از اولویت های دولت آینده باشد و بر همین اساس است که یکی از توصیه های همیشگی مرجعیت دینی شیعیان، تاکید بر توانمندی نخست وزیر عراق در گشودن افق های تازه در روابط بین المللی و منطقه ای است.
اما هنگامی که دکتر ایاد علاوی به برخی از کشورهای عربی سفر کرد، مالکی او را به بین المللی کردن مساله عراق متهم کرد؟
در آغاز باید بگویم که دکتر علاوی مردی میهن پرست است که در راه وطن تا نزدیکی جان دادن پیش رفته است. دولت او در شرایط بسیار سخت، دستاوردها و پیروزی های بزرگی به دست آورد و طبیعتا برخی ناکامی ها را نیز داشت و به باور من ملیون ها شهروند عراقی به آن رای دادند و این امر مایه افتخار است و به نظرم شایستگی یا عدم شایستگی لیست العراقیه برای اولویت داشتن در تشکیل دولت مورد اختلاف است.
به نظر شما آیا توافق ملی ادامه می یابد؟
به نظرم این توافق باید قبل از انتخابات شکل می گرفت و اگر این طور می بود، اکنون با مشکلی مواجه نبودیم. اما اکنون به قول معروف آب از سر گذشته است و من با استفاده از بلندگوی الشرق الاوسط از همه سران سیاسی می خواهم که دست از منفعت جویی های شخصی، گروهی، طایفه ای و نژادی بردارند و به فضای گسترده تر میهن گذر کنند و منافع ملی را بر دیگر منافع اولویت بخشیند.
به نظر می رسد که پافشاری مالکی بر ماندن در جایگاه خود به عنوان رییس جمهور، هم پیمانی شما با ائتلاف دولت قانون را وارد تنگنایی دشوار خواهد کرد؟
درست است. هم اکنون متاسفانه در بن بستی تاریک قرار داریم و هیچ نوری در پایان این تنگنای تاریک به چشم نمی خورد.
بنابر تجربه شما در خصوص دولت آمریکا، به نظر شما آیا در زمان های مشخص شده نیروهای خود را بیرون خواهند برد؟
بله، به نظرم آمریکایی ها عقب نشینی خواهند کرد، چراکه آمریکا به شدت از عراق دوری می جوید.
ترجمه: مسطفی نجفی
نظر شما :