اردوغان، و بالانس سیاست خارجی برای فردای ترکیه
تردیدی در این واقعیت وجود ندارد که دیپلماسی و سیاست اخیر منطقهای و جهانی دولت ترکیه به رهبری "رجب طیب اردوغان، با تغییرات و رویکردها و تاکتیکها و در مواردی استراتژیهای جدیدی همراه بوده است که عموما در مسیر منافع ملی این کشور ارزیابی شده است.
میانجیگری درموضوع هستهای ایران و امضای بیانیه تهران با همراهی برزیل، تحرک و ایفای نقش فعال و معنی دار و موثر در بحران فلسطین و اسراییل، به ویژه حوادث مربوط به نوار غزه، تلاش برای حضور فعالتر و تعامل نزدیک با کشورهای عرب منطقه خاورمیانه و نمونههایی دیگر، از نکات برجسته سیاست خارجی جدید آنکاراست.
به برخی نکات در آخرین گفت و گوی اردوغان با گزارشگر پی بی سی توجه کنید. وی در بخشهایی از این گفت و گو به برخی سوالات، اینگونه پاسخ میدهد:
"ترکیه همان ترکیه است، هیچ چیز تغییر نکرده است، آمریکا نباید نگران باشد"، "رود بر همان بستر جاری است و ما نیز در همان رود سابق در حال شنا هستیم"، " ما از امروز باید به فکر فردا باشیم".
این بخشهایی از اظهارات نخست وزیر ترکیه است، که پایه تحلیلهایی که مبتنی بر دور شدن سیاست خارجی ترکیه از نزدیکی و هم پیمانی با آمریکا است، سست میکند. تردید نباید کرد که آنکارا هشیارانه برای تضمین و تامین منافع ملی خود، پروایی ندارد که از اتخاذ هر نوع سیاست، بهره بجوید.
اردوغان، در بخش دیگر گفت و گو، در خصوص تلاشش برای امضای بیانیه تهران و خارج کردن پرونده هستهای ایران از بنبست، به نکته ظریف دیگری اشاره میکند با این عبارت که : "اوباما از من خواست با ایران مذاکره کنم".
این لفظ از "من خواست" در عالم سیاست معنای خاص خود را دارد. دولت آمریکا یا هر دولت منافع محوری، یک طرفه و بدون پرداخت هزینه یا در جریان یک معامله پایاپای و دوجانبه از دولتی درخواست میانجیگری در بحرانی نمیکند و هیچ دولتی هم بدون پیشبینی منفعت، چنین درخواستی را اجابت نمینماید. پس باید دید ترکیه در مقابل چنین حرکت دیپلماتیکی چه امتیازی از امریکا مطالبه کرده و یا خواهد کرد.
در تحلیل این موضوع، و بدست آوردن معادله حل مسئله، باید نیازهای کنونی آنکارا را مورد توجه و بررسی قرار داد. از جمله این موارد، نیاز ترکیه به حمایتهای قویتر و عملیتر برای عضویت این کشور در اتحادیه اروپا و شکستن مقاومت این اتحادیه در عدم پذیرش است. سوال اینجاست که آیا ممکن است اردوغان در قبال تلاشی که در موضوع هستهای ایران از خود نشان داد، از اوباما خواسته باشد که برای تسریع در عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا با همپیمانان اروپایی خود لابیهای لازم را به عمل آورد؟ بی تردید دور از ذهن نیست که یکی از درخواستها این باشد.
در همین رابطه از بخش دیگری از اظهارات اردوغان در گفت و گو با پی بی سی مدد میگیریم وی به گزارشگر این شبکه تلویزیونی در پاسخ به یکی از سوالات در خصوص موانع پیوستن به اتحادیه اروپا میگوید:
"آنچه که به ما محول شده بود به خوبی انجام دادیم. ما برای عضویت در اتحادیه اروپا مصمم هستیم و به تلاشهای خود ادامه میدهیم."
در اینجا باید به امر توجه کرد که ترکیه چه وظیفه محول شدهای را به خوبی به سرانجام رسانده که انتظار باز شدن مسیر عضویت در اتحادیه اروپا کمترین انتظار و توقع است؟
در کنار این مباحث موضوعات دیگری از قبیل حضور موثرتر دولت آنکارا در جهان عرب، و بطور مشخص، میانجیگری و میدانداری در موضوع فلسطین و اسراییل، و دمشق و تلآویو، و مواردی از این قبیل است که به اندازه کافی در این زمینه مباحثی صورت گرفته و تحلیلهایی شده است. و موقعیت مثبت کنونی دولت آنکارا در میان اعراب، موید این معنا است که ترکیه بدست گرفتن نقش محوری در مسائل مختلف جهان عرب را هدف قرار داده است.
حال با توجه به موارد فوق، آیا اتکا صرف به اقدامات دولت ترکیه بدون توجه به پیش زمینهها و مذاکرات و توافقهای از قبل صورت گرفته این کشور با آمریکا، تا چه اندازه اطمینان بخش و تضمین کننده منافع ملی است. بی شک، استفاده از ظرفیت و پتانسیل دولت آنکارا، در پیش برد مذاکرات و حل و فصل اختلافات با غرب، اقدامیعقلانی و لازم و ضروری است، اما سوال اینجاست که اطمینان و اتکاء به ترکیهای که صد در صد به دنبال منافع ملی خویش و کسب اعتبار و وجهه و جایگاه بینالمللی و منطقهای است، و در برگیرنده پر کردن خلاءهای موجود، تا کجا و تا چه میزان، تامین کننده منافع و امنیت ملی کشور است؟ آیا منافع اعتماد به ترکیه به هر دلیل و بر اساس هر ضروت، بیش از منافع اعتمادی است که در طول سالهای اخیر به روسیه و چین شد؟
شاید با کمی توجه و تامل در بخش دیگر اظهارات اردوغان در مصاحبه با پی بی سی، بخشی از پاسخ سوالهای ایجاد شده را بگیرم، نخست وزیر اسلامگرای ترکیه، استراتژی آینده کشورش را در یک جمله اینگونه تبیین میکند:
" هیچگونه تغییری در سیاستها و استراتژیهای ما بوجود نیامده است. ما همچنان به حرکت در همان مسیر نرم و معمولی خود ادامه میدهیم. هدف ما همواره رسیدن به ترکیهای با استانداردهای بالا در مدرنیته، بوده است. ما با تمام ملیتها از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب گفتگو میکنیم."
حال باید دید سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامیتا چه اندازه تبیین کننده اهداف دراز مدت، و تامین کننده منافع ملی، به دور از تنش و .... است؟
از یاد نبریم، هرچند ترکیه از ضرورت اجرای بیانیه تهران داد سخن میراند و در شورای امنیت سازمان ملل نیز به قطعنامه علیه ایران رای نفی میدهد، اما این به معنای تحت الشعاع قرار گرفتن سیاست جهانی و استراتژیک آنکارا نیست و دولتمردان این کشور به هر قیمتی به پایداری در این مواضع متعهد نخواهند بود همانطور که چین و روسیه متعهد نماندند. اولویت برای ترکیه در منطقه و جهان، موضوعات دیگری است که ارتباط مستقیم با منافع ملیاش دارد و به محض تامین این منافع، چشمانداز سیاست خارجیاش به شکل دیگری تعریف خواهد شد.
سیاست خارجی ترکیه تحت هیچ شرایطی از قاعده یا معادله ی "سیاه یا سفید"، و "صفر یا صد"، برای تامین منافع صددرصدی پیروی نمیکند بلکه بالانسی در این سیاست وجود دارد. در سیاست خارجی منطقهای در برابر زیادهخواهیهای اسراییل در غزه مقاومت میکند و میایستد و همزمان، تلاش خود برای نزدیکی و حل اختلافات دمشق - آنکارا را افزایش میدهد. همچنین در سیاست خارجی بینالمللی، به قطعنامه تحریم شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران رای منفی میدهد اما در عین حال، به نمایندگی از طرف رییس جمهور ایالات متحده، در ارتباط با مسئله هستهای جمهوری اسلامی تلاشی را آغاز میکند که منجر به صدور بیانیه تهران میگردد و همزمان نیز بحث عضویت در اتحادیه اروپا را به صورت جدی دنبال میکند.
نظر شما :