کلينتون در مورد نامزدى همسرش چه فکر مى کند
ما می دانیم که شما در مورد مبارزات انتخاباتی دموکرات ها ] انتخابات ریاست جمهوری 2008 [ چه نظری دارید، اما می خواهیم بدانیم که نظرتان راجع به نامزدهای جمهوریخواه چیست؟
نمی توانم بگویم. فکر می کنم که جمهوریخواهان دوست دارند که به تامسون رای بدهند، زیرا او فردی است که فرهنگ محافظه کارانه داشته و متمایل به رفتاری مقتدرانه است، رفتاری که جمهوریخواهان به آن عشق می ورزند. تامسون خلق و خوی مبهمی دارد، به گونه ای که می توانید در مورد او برداشت کنید و شاید همین خصیصه بتواند برخی از رای دهندگان میان رو را نیز به سوی جذب کند.
این درست همان رویه ای است که آنها در مورد رئیس جمهور ریگان در سال 1980دنبال کردند. همان روشی که موجب پیروز شدن جورج بوش در انتخابات سال 2000 شد – همان شعار ترحم برانگیز محافظه کارانه.
اما تامسون تهدید اسامه بن لادن را کوچک شمرد. او گفت که در مورد پرونده شیاوو ] زنی که دچار بیماری مغزی بود و پرونده اش به یک رسوایی در سیستم قضایی آمریکا تبدیل شد [ هیچ نظری ندارد. به نظرمن مخالف بودن یا نبودن در مورد این پرونده بهتر از این است که موضعی نداشته باشی.
شما این وضعیت غریب را در جایی که ظاهرا رومی تامسون جایگاه مقتدرانه ای دارد یعنی ایووا و نیوهمپشایر نیز مشاهده می کنید. او از نظر فرهنگی تطابق بیشتری با ایووا دارد تا شهردار جولیانی و او از آنجایی که شهردار سابق ماساچوست بوده، به نیوهمپشایر نزدیک تر است. با این حال تامسون در نظرسنجی های انتخاباتی جایگاه چهارم یا سوم را دارد.
من همچنین تصور می کنم که جولیانی بیش از آنچه که تصور می کردم، دوام آورده است.
شما مک کین را دارید. به عقیده من او در حالی برگشته است که پولی در بساط ندارد. من تاکنون مردی را ندیده ام که مانند مک کین توسط طرفدرارانش مورد سوء استفاده قرار بگیرد. آنها پول زیادی را هدر دادند و این خیلی افتضاح آمیز است. زیرا او شایسته این است که نامزد اصلی جمهوریخواهان در این رقابت باشد. او انسان تحسین برانگیزی است. من در مورد عراق با او مخالفم، اما خوشحالم از این که می بینم جمهوریخواهان را در مورد اصلاحات پولی، تغییر آب و هوا و موضوعات بسیار دیگری به چالش می گیرد.
و دست آخر هم شما کسی را دارید که به عقیده من خطرناک ترین کارتی است که جمهوریخواهان دارند. هوکابی، فرماندار سابق آرکانزاس. او در نظرسنجی ایووا مکان دوم را به خود اختصاص داد.
آراکانزاس، سرزمین مادریتان؟
بله از جایی که من به دنیا آمده ام. او بهترین سخنرانی است که آنها داشته اند. نمی دانم چه اتفاقی خواهد افتاد، اما فکر می کنم که سوال اصلی این است که چه کسی می تواند نفر اول باشد. آیا رومی تامسون قادر است که برتری خود را در ایووا و نیوهمپشایر تا سال نوی میلادی حفظ کند. اگر او بتواند این موقعیت را حفظ کرده و به نفر دومی سقوط نکند، در آن صورت سوال بعدی این است که آیا او رای دهندگان ایووا و نیو همپشایر بعد از این دوران تا انتخابات ریاست جمهوری همچنان در کنار او خواهند ایستاد.
شما به جولیانی اشاره کردید. زمانی که او شهردار بود و شما رئیس جمهور، ظاهرا شما روابط خوبی داشتید. در زمان مبارزات انتخاباتی او حرف های بسیار بدی در مورد دولت شما زد. او گفت که شما واکنش مناسبی در مورد برج های الخبر، ناو یو اس اس کول و مرکز تجارت جهانی اول از خود نشان ندادید. جولیانی گفت که بن لادن علیه آمریکا اعلام جنگ کرد، زیرا دولت کلینتون واکنش موثری از خود نشان نداد.
شما می دانید که من اول گزارش 11 سپتامبر منتشر شد که این ادعا را نقض کرد. اما اگر به موضوع الخبر نگاه کنید و اگر به مرکز تجارت جهانی اول نظری بیفکنید، هیچ کس چیزی در مورد شاخه عملیاتی القاعده نمی دانست، هیچ کس. ما به هر کسی که با این موضوع ارتباط داشت، دست یافتیم. آنها به دادگاه کشانده، محکوم و زندانی شدند. اول این که ما در پاکستان کسی را که با این موضوع در ارتباط بود، دستگیر کردیم. دوم این که در مورد اتفاق الخبر در عربستان سعودی ها همه کسانی که گفته بودند مسئول این اتفاق بودند، دستگیر کرده یا کشتند. سوم این که در ارتباط با یو اس اس کول من پس از بمب گذاری سفارتمان در آفریقا تلاش کردم که بن لادن با به قتل برسانم. من تنها اطلاعات موثق که تا آن زمان به دست آورده بودم را داشتم، بنابراین مکانی که تصور می کردیم در آن حضور دارد، بمباران کردیم. در مورد یو اس اس کول هم این اتفاق در اکتبر به وقوع پیوست، یعنی یک ماه قبل از برگزاری انتخابات.
پس معتقديد که رودى جوليانى غيرمنصفانه حرف زده است؟
بله، بگذاريد در مورد کول صحبت کنيم. من مى خواستم در مورد اين مسئله اقدامى انجام دهم. اما سيا و اف بى آى در مورد مسئوليت ها با هم توافق نداشتند. همان طور که مى دانيد وقتى جورج بوش به افغانستان رفت، ما نياز داشتيم که ابتدا حقوق و قوانينى به تصويب برسد. ما نمى توانستيم اين حقوق را بدون تصويب قطعنامه اى در سازمان ملل، به اجرا درآوريم.
در مورد جوليانى هم اکنون فصلى سياسى را پشت سر مى گذاريم. من به ويژه پيرامون موضوعات مربوط به قوانين با او زمانى که شهردار بود، همکارى داشتم. رابطه ما بسيار صميمى بود. اما او براى اين که بگويد ما چه کسى را بايد مى کشتيم، فرد مناسبى نيست.
بگذاريد از شما سئوالى در مورد دموکرات ها بپرسم. نمى خواهم دست بگذارم روى يکى از حرف هايتان. اين نقل قولى است از يادداشت هاى هيلارى کلينتون. او اين مطلب را سال 1992 در مورد شما نوشت. من نقل قول مى کنم:« او ابتدا به عنوان فردى که آشنايى چندانى با سياست ندارد، طرد شد، اما به هر حال وى در سال 46 سالگى براى اين سمت بى تجربه بود.» تقريبا شبيه انتقاداتى است که اوباما امروز با آنها مواجه است.
درست است اما يک تفاوت وجود دارد. من فرماندار ارشد در آمريکا بودم. من رياست همه سازمان هاى ملى را که با موضوع اصلى روز يعنى احياى قدرت اقتصادى آمريکا مرتبط بود، هدايت مى کردم. موضوع اصلى در خارج از کشور غير از بوسنى که دشوارترين معضل آن زمان محسوب مى شد، ايجاد يک جهان پس از جنگ سرد بود. ما در آن زمان با تهديد ترور مواجه نبوديم. در عراق نيرو نداشتيم. با معضل افغانستان درگير نبوديم.
بنابراين در زمانى که من نامزد شدم. از نظر تجربه بهتر از سناتور اوباما بودم. زيرا فرماندار چند ايالات شده بودم و 6 سال در ايالات مختلف حضور داشتم.
اما اين به معناى اين نيست که اوباما نبايد نامزد انتخابات شود. اين تصميم او است. اما من تصور مى کنم که در شرايط آن زمان من با تجربه تر از هر فرد ديگرى بودم که نامزد انتخابات شده بود. به همين دليل بود که من دست آخر به اين نتيجه رسيدم که مى توانم از عهده اش بربيايم. از طرفى من به اندازه کافى به امور خارجى علاقه داشتم و به اندازه کافى در اجراى آنها متعهد بودم.
در انتخابات 2008 هم فکر مى کنم با توجه به اين که هيلارى کلينتون در کميته خدمات نظامى عضو است، براى نامزدى بسيار مناسب است. او تنها سناتور آمريکايى است که در اين سمت بوده. او تنها سناتور در ميان احزاب آمريکايى است که تاکنون پنتاگون از آنها خواسته براى سازماندهى مجدد ارتش براى قرن بيست و يکم فردى را معرفى کنند. او مسئوليت هايى را براى مواجه با مشکلاتى که پس از 11 سپتامبر در دفاع از سرزمين مادريمان پيش آمد، برعهده دارد. علاوه بر اين تجربه با ارزشى در مورد بهداشت ودرمان، آموزش و ساير موضوعات داخلى دارد.
بنابراين من معتقدم آن چه آمريکا نياز دارد، تغييرات مداوم در سمت ريئس جمهورى است. اکنون نياز داريم سريعا اعتبارمان را در دنيا احيا کنيم. زمانى است که مجبوريم به سرعت با کشورهاى ديگر متحد شويم، اما اول بايد بدانيم که براى بازسازى ارتش آمريکا چه بايد کرد و براى خارج شدن از عراق يا بازسازى افغانستان بدون آن که اوضاع در اين کشور بدتر شود، چگونه بايد عمل نمود. هيلارى کلينتون در مورد تمام اين امور با تجربه تر است.
نظر شما :