شبهه بر سر ترور رهبر يک گروه جهادى در سوريه
روز جمعه 28 سپتامبر «محمود غول آغاسى» مشهور به «ابو قعقاع» در حالى که خطابه نماز جمعه خود را در يکى از مساجد حلب در شمال سوريه به پايان رسانده و قصد خروج از آن مسجد را داشت، توسط افراد مسلح گلوله باران شد. وى در حالى که يک گلوله به سر، دو گلوله به قلب و يک گلوله در گلويش اصابت کرده بود، به بيمارستانى در حلب انتقال يافت اما به دليل شدت جراحات زنده نماند و از پاى در آمد.
وى روز گذشته در يک مراسم ويژه با حضور هزاران نفر از طرفداران خود که غالبا جوانان زير 25 سال بودند، در شهر حلب تشيع و خاکسپارى شد. در مراسم خاکسپارى وى «رياض ملحم» مدير اوقاف شهر حلب و شيخ «عبدالله حسون» برادر مفتى اعظم سوريه نيز حضور داشتند.
ابو قعقاع پيش از اين متهم به آمادهسازى جوانان عرب و اعظام آنها به عراق براى کشتن سربازان آمريکايى و انجام فعاليتهاى تروريستى در آن کشور بود. وى همچنين متهم بود که روابط نزديکى با القاعده داشته و يکى از موسسان گروهک تروريستى «جند الشام» وابسته به القاعده بوده است. گرچه اين اتهامها را وى به شدت رد کرده و حتى در مصاحبه با شبکه العربيه، القاعده را يک گروهک تروريستى معاند اسلام توصيف و از آن به شدت انتقاد کرده بود.
اما با اين حال وى بارها اعلام کرده بود، با سياستهاى ايالات متحده آمريکا در خاورميانه مخالف است و با آن مبارزه مىکند و از جوانان مىخواهد عليه معاندان و متجاوزان اسلام در افغانستان، عراق و چچن جهاد کنند.
«ابو قعقاع» کيست؟
ابو قعقاع در سال 1973 در شهر حلب سوريه به دنيا آمد. تحصيلات علوم دينى خود را در دبيرستان شريعت حلب به پايان رساند و سپس راهى دانشگاه شريعت در دمشق پايتخت سوريه شد. وى سپس براى تکميل تحصيلات عاليه خود به پاکستان رفت و توانست دکتراى خود را از دانشگاه اسلامى پاکستان که مقر آن در کراچى است و شعبهاى نيز در سوريه دارد، دريافت کند. در همانجا تحت تاثير انديشهها افراطى سلفىها و وهابيون قرار گرفت و به طور مرتب در اجتماعها و گردهمايىهاى آنها شرکت کرد.
با ظهور بن لادن در سالهاى اوليه دهه نود و مطرح شدن وى در سطح جهانى، به انديشههاى وى بسيار متمايل شد و حتى برخى خبرها حاکى از آن است که چندين بار نيز با بن لادن رهبر القاعده و «ايمن الظواهرى» نفر دوم القاعده ملاقات کرد.
برخى از مقامهاى سابق پاکستانى نيز مدعىاند، وى کمکهاى بسيارى به سپاه سحابه در پاکستان در زمان حکومت «نواز شريف» مىکرده و منابع مالى کلانى را براى آنها تامين مىکرده است. اتهامهايى که شک و شبهه بسيارى درباره صحت و سقم آن وجود دارد.
در سال 2005 به يمن سفر کرد و نزديک به يک سال در آنجا ماند. درباره نوع فعاليتش در اين کشور هيچ خبرى در دست نيست اما برخى شايعهها حاکى از آن است که وى در آن کشور دست به تشکيل گروههاى تروريستى براى اعزام به عراق و مبارزه با سربازان آمريکايى مىزده است.
ابو قعقاع در سال 2006 به سوريه بازگشت و با تاسيس موسسه «غرباء الشام» در حلب اقدام به ترويج انديشههاى خود از طريق سخنرانى و مونتاژ و توزيع سىدى کرد. وى در تمام مدتى که به سوريه بازگشته بود به تشويق جوانان براى جهاد عليه نيروهاى آمريکايى در عراق مىپرداخت و تاکيد داشت که نبايد گذاشت آمريکايىها در عراق پيروز شوند زيرا پيروزى آنها به معناى شکست اسلام در عراق است. پيروى از اين رويه باعث شده بود، بسيارى موسسه «غرباء الشام» را از موسسههاى وابسته به القاعده بدانند.
ابو قعقاع همسر دو زن سورى و پدر چهار فرزند بود و آرزو داشت هر چهار فرزندش از فعالان دينى و مبارزان عليه غرب شوند.
شبهات موجود بر سر ترور ابو قعقاع
تا کنون دولت سوريه هيچ واکنشى نسبت به ترور ابو قعقاع از خود نشان نداده است. اين سکوت مرموز دولت سوريه باعث شده تا بسيارى دمشق را در ترور وى سهيم بدانند. گرچه با حضور برادر مفتى اعظم سوريه و مدير اوقاف شهر حلب در مراسم خاکسپاريش تا اندازهاى از شدت اين اتهام کاسته شده اما هنوز برخىها به ويژه نزديکانش نسبت به دولت سوريه بدگمان هستند.
«شيخ سمير محمد غزال ابو خشبه» معاون ابو قعقاع مدعى است که يکى از افرادى که به ابو قعقاع حمله کرده، شناسنامه سورى داشته و از اهالى منطقه «ريف» در شهر حلب است.
بنا به گفته وى، اين فرد که به همراه عدهاى براى انجام فعاليتهاى تروريستى از سوريه به عراق رفته بود، سه سال پيش توسط نيروهاى آمريکايى در عراق دستگير شده بود و سالها تحت نظارت آنها به سر مىبرد.
به اعتقاد ابوخشبه اين افراد به خواسته آمريکايىها اقدام به ترور ابو قعقاع کردهاند.
وى در ادامه افزود: «اين افراد وابسته به يک مجموعه تکفيرى بودند و به احتمال قوى قبل از گرويدن به اين گروه در مکتب ابو قعقاع تربيت شده بودند.»
«احمد صالح حيدر» مدير اطلاعرسانى موسسه «غرباء الشام» نيز در مصحابهاى با روزنامه الحيات گفته است که يکى از افرادى که در اين ترور دست داشته عراقى بوده است.
ابوخشبه همچنين تاکيد کرد، «ابو قعقاع بارها از سوى القاعده و گروههاى تکفيرى ديگر تهديد به ترور شده بود زيرا هيچ گاه بين شيعه و سنى فرق قائل نمىشد و اعتقاد به اعتدال و حفظ جنبههاى انسانى داشت.»
وى همچنين رسانههاى غربى را به تخريب چهره ابو قعقاع متهم کرد و گفت: «رسانههاى غربى همواره وانمود مىکردند که وى پس از سقوط صدام حسين جوانان را براى کشتن آمريکايىها بسيج مىکرده است. در حالى که ابو قعقاع تنها از جوانانى که خواستار جهاد در فلسطين و عراق بودند، مىخواست که در ضمن جهاد رفتار ملايم خود را فراموش نکنند. وى حتى هنگامى که متوجه شد، تهديدهاى غرب عليه سوريه جدى شده است براى جلوگيرى از فتنهانگيزى عليه نظام سوريه از جوانان خواست، ريشهاى بلند خود را کوتاه کرده و کت و شلوار و کراوات بپوشند.»
اما با اين حال وى از جوانان مىخواست که در چچن و افغانستان عليه متجاوزان مبارزه کرده و جهاد کنند. دعوت به جهاد وى با اين هدف را در سايتهاى شخصى وى به وضوح مىتوان ديد.
بنا بر اين مىتوان استنباط کرد، تغيير جهت ابو قعقاع از نگاه جهادى به نگاه اعتدال مىتواند عاملى براى ترور بوده باشد. زيرا دعوت از جوانان افراطى و بنيادگراى وهابى به پوشيدن لباس غربى و نزديک کردن چهره خود به غربىها هيچ گاه نمىتواند به آسانى مورد استقبال آنها قرار گيرد.
اما در اين ميان نکات قابل تاملى نيز وجود دارد. برخى دولت سوريه را متهم مىکنند که در پس ترور ابو قعقاع قرار داشته است. سکوت ممتد دولت سوريه در قبال اين ترور و عدم اتخاذ هيچ موضعى در برابر آن مىتواند اين شائبه را تقويت کند. دولت سوريه بارها از سوى آمريکايىها متهم به اعزام تروريست به عراق بوده است. اتهامى که سورىها بارها آن را رد کردهاند اما در مقابل حاضر به همکارى با دولت عراق براى سرکوب تروريستها نبودهاند.
در همين حال ابو قعقاع متهم بوده، از درون خاک سوريه جوانان را بسيج مىکرده و به عراق مىفرستاده تا عليه نيروهاى آمريکايى در عراق فعاليتهاى تروريستى انجام دهند. ابو قعقاع شايد اين اتهام را رد مىکرده اما هيچ گاه جهاد عليه آمريکايىها را رد نمىکرده است.
با افزايش فشار آمريکايىها عليه دولت سوريه، مقامهاى عالىرتبه دمشق تصميم گرفتند، تعديلى در رفتارهاى خود در قبال وقايع تروريستى عراق انجام دهند. يک هفته پس از ارائه گزارش سفيران نظامى و سياسى آمريکا در عراق به کنگره، وزارت امور خارجه آمريکا اعلام کرد، دولت سوريه اقدامهاى در خور توجهى را براى مبارزه با تروريسم در عراق انجام داده است.
اگر اظهارات وزارت امور خارجه آمريکا را در برابر رفتار تازه دمشق و اتهامهاى وارد به ابو قعقاع قرار دهيم، مىتوانيم نتيجه بگيريم که سوريه در واقعه ترور ابو قعقاع نقشهايى داشته است. به ويژه اين که سوريه به هيچ وجه تاکنون اعلام نکرده، تلاشى براى دستگيرى عاملان ترور ابوقعقاع انجام خواهد داد.
نکته تامل ديگر به اظهارات معاونان ابو قعقاع باز مىگردد. اگر اظهارات معاونان آنها صحيح باشد، مىتوان نتيجه گرفت، آمريکايىها در ترور ابو قعقاع دست داشته و حتى يکى از تربيتشدگان مکتب او را براى ترورش اجير کردهاند.
آنچه مسلم است ابو قعقاع هيچ گاه گمان نمىکرد، روزى خودش قربانى انديشههاى خود شود. بنا به گزارشها ابو قعقاع جايگاه ويژهاى در شهر کوچک حلب براى خود دست و پا کرده بود. اما اين که توسط يکى از فرزندان اين شهرکشته شود، به مثابه اين است که بگوييم، چاقو هيچ گاه دسته خود را نمىبرد، اما شايد استثنائا يک بار هم بريد.
نظر شما :