اقتصاد چین در گرو نا آرامیهای برمه
مردم برمه(میانمار)همچنان سردرگم و نگران اوضاع خود هستند. ادامه درگیری ها واعتصابات دراین کشوروسیع درشبه قاره هند سبب شد تا مردم نتوانند با آرامش خیال روزرا به شب یا شب را به روزبرسانند.
"این درگیریها سالهاست زندگی عادی را ازما گرفته است".این سخنی است که یکی ازاهالی کشور برمه درپاسخ به تاثیراین در گیریها روی زندگی عادی مردم به خبرنگارMizzimanews می گوید.
وی می افزاید: ازآوریل سال جاری درگیریها درکشور بالا گرفت و دلیل ایجاد آن هم افزایش قیمت سوخت درکشوربود. با افزایش قیمت سوخت و به دنبال آن دیگرکالاهای مصرفی دربرمه مردم به خیابانها ریختند و خواستارکاهش قیمت سبد کالاهای مصرفی شدند.
ولی ازآن زمان تا کنون نه تنها مشکلی حل نشد بلکه مشکلات اقتصادی تازه ای نیزگریبانگیرمردم فقیربرمه شد.
مشکلات اقتصادی جدید دراثرکاهش حجم روابط اقتصادی و تجاری برمه با کشورهای همسایه و دیگرکشورهای جهان ایجاد شد. البته درکناراین مساله می توان به تنزل حجم سرمایه گذاریهای خارجی نیزاشاره کرد .
البته سهمی ازاینها با کشورچین جبران شد. چین یکی ازبزرگترین سرمایه گذاران خارجی و بزرگترین شرکای تجاری برمه است. این کشوردرسالی که گذشت میلیارد ها دلاردرتوسعه زیرساختهای صنعت گاز طبیعی و نفت این کشورسرمایه گذاری کرد.
نزدیک بودن رابطه اقتصادی این دو کشورسبب شد تا برمه که فقیرترین اقتصاد آسیا نام گرفته است به اقتصاد چین وابسته باشد و بدون حمایت مالی این کشورتوان ادامه بقا نداشته باشد.
چین بزرگترین شریک تجاری برمه است. به گزارش دولت چین درسال گذشته ارزش تجارت دوجانبه چین و برمه بیشتراز5/1 میلیارد دلار بود. این درحالیست که ارزش کل تجارت برمه درسال 2006 حدود 5 میلیارد دلاربوده است.
البته چین هم سهم زیادی ازتجارت زمینی و مرزی خود را با برمه انجام می دهد. به گزارش دولت چین درسال 2006 میلادی 54 درصد ازتجارت مرزی این کشوربا برمه بود. البته این حجم تجارت درمقابل ارزش تجاری این کشوربا بزرگترین شرکای تجاری خود بسیار ناچیز است.
ارزش صادرات تولیدات چین به آمریکا سالانه بیشتراز160 میلیارد دلاراست. درسال 2006 میلادی ارزش تجاری چین با ده کشوری که بزرگترین شرکای تجاری چین محسوب می شوند بیشتراز530 میلیارد دلار بود. بنابراین تجارت 5/1 میلیارد دلاری با برمه نمی تواند تاثیری دراقتصاد این کشور داشته باشد.
پس چرا کشوربزرگی مثل چین که نه تنها درآسیا بلکه درجهان یک قطب بزرگ اقتصادی و سیاسی محسوب می شود تلاشی برای آرام کردن شرایط نمی کند؟ بدون شک حجم تجارت درسالهای اخیر نمی تواند عامال این مساله باشد مگراینکه آینده نگری چینی ها و توجه آنها به منابع طبیعی موجود دراین سرزمین مانع این کارشود.
نقش چین درخاموش کردن آتش شورش
افزایش قیمت سوخت بهانه ای بود که برای آغازشورشها ذکر شد ولی به نظر می رسد مردم این سرزمین برای رهایی از حکومت دیکتاتوری حاکم درکشوروبرای به دست آوردن دموکراسی برای چندمین بارطی 17 سال اخیرشورش کردند.
ولی چه کسی سلاحهای مورد نیازبرای سرکوبی این شورشها را دراختیاردولت دیکتاتوربرمه قرارمی دهد؟
طبق اطلاعات موجود چین بزرگترین تامین کننده سلاح برای دولت برمه است. صادرات سلاح سهم بزرگی ازدرآمد صادراتی چین به برمه را تشکیل می دهد. ازطرف دیگربا وجود درگیریها دربرمه دیگرکشورهای آسیایی،اروپایی و آمریکایی اقدامی برای سرمایه گذاری دراین کشورنمی کنند و منابع عظیم انرژی و منابع طبیعی این کشورهمسایه درکناربازارمصرف داخلی آن تنها دراختیارهمسایه قدرتمندش یعنی چین قرارمی گیرد.
جوزف سیلوراشتاین– پژوهشگراموربرمه– درپرینستون می گوید:"درسالهای اخیرچین 190 مایل جاده داخلی برای برمه احداث کرد و قرادادی برای ساخت 67 مایل خط ریلی با این کشور امضا کرده است. "
همچنین چین به دولت برمه کمک کرد تا به شهرهای نزدیک مرزخود آب آشامیدنی و گازبرای مصارف خانگی بدهد. درواقع چین این امکانات را برای مردم این مناطق تامین کرد و این قسمت را درسیستم مخابراتی خود تحت پوشش خدمات تلفن همراه قرار داد.
درسالهای گذشته چین قراردادهای مختلفی درحوزه انرژی با برمه امضا کرد. این قراردادها با توجه به سهم زیاد ذخایرگاز طبیعی دراین کشورازاهمیت بالایی برخوردار است.
این قراردادها و پروژه ها برای اقتصاد چین حیاتی است زیرا می تواند نیازآینده خود را تامین کند. وی افزود:"به همین دلیل است که چین تقاضاهای مداوم جامعه جهانی برای مذاکرات رسمی با مقامات برمه را نمی پذیرد و تلاشی برای اتمام درگیریها در این منطقه نمی کند. "
شالستون گازت یکی ازبرترین تحلیل گران آمریکایی درمقاله ای نوشته است: چین عادت دارد به کشورهایی نزدیک شود که منابع عظیم انرژی دارند.
مگ دیویس،پژوهشگراقلیتهای نژادی درچین، می گوید:"چین به دنبال کشورهای ضعیفی است که منابع عظیم انرژی دارد ولی به دلیل ضعف زیرساختی توان بهره گیری ازآنها را ندارند. یکی دیگرازویژگیهای این کشورها حکومت دیکتاتوری است که به چین امکان می دهد دراین کشورها نفوذ کند. این سیاستی است که چین دربرابر سودان،زیمباوه و برمه به کار گرفت.
شکل گیری رابطه چین وبرمه
درسالهای دهه 1970 میلادی و اوایل دهه 1980 روابط دو کشوربرمه وچین خوب نبود ولی بعد ازمدتی چین تغییرجهت داد و به برمه – فقیر ترین کشور قاره آسیا- به چشم یک منبع عظیم منابع طبیعی ومواد اولیه که با اقیانوس هند مرزآبی دارد نگاه کرد.
ازآن پس رهبران برمه برای برخورداری بیشترازحمایت دیپلماتیک،تجاری، ومیلیارد ها دلارسلاح تولید چین با سران این کشورلابی کردند و درمقابل به چین اجازه دادند تا دراین منابع عظیم انرژی این کشور سرمایه گذاری کند و ازآنها بهره ببرد. از طرف دیگرچین متعهد شد درامورداخلی این کشورمداخله نکند.
همین مساله سبب شد تا خواست جامعه جهانی مبنی برمداخله چین درآرام کردن اوضاع برمه به نتیجه مطلوبی نرسد. البته بسیاری ازتحلیل گران بزرگ آمریکایی انتظارندارند با مداخله کشورهای مختلف ژنرالهایی که درراس حکومت دیکتاتوری برمه هستند ازکاربرکنار شوند. آنها می گویند:"این ژنرالها بیشتراز17 سال است که دربرمه حکومت می کنند و همچون دیواری سنگی هرمخالفی را کنار زده اند."
تحلیل گران چینی سیاست خود درمقابل برمه را سیاستی عمل گرا و کارا برای هردو طرف معرفی می کنند. آنها این سیاست را مشابه سیاستی می دانند که واشنگتن دربرابرعربستان سعودی درپیش گرفته است.
ازطرف دیگرهند که همسایه دیگرکشوربرمه است هم تقاضای جامعه جهانی برای آرام کردن وضعیت برمه را نپذیرفت. سخنگوی دولت هند درمورد دلیل این سیاست می گوید:" هند کشوری دموکرات است ودموکراسی درجای جای آن به چشم می خورد. بهتراست برای بازگرداندن آرامش به دیکتاتوری برمه، کشوردیکتاتورچین مداخله کند.
نظر شما :