با ائتلاف علاوى و مالکى هيچ مشکلى نداريم
عادل عبدالمهدى گفت شاید نخست وزیر شدم ولی ضرورتی هم در این کار نیست. گفت و گو تفصیلی الشرق الاوسط با عادل عبدالمهدی معاون رئیس جمهوری عراق.
عادل عبدالمهدى، چهار سال پس از آنکه منصب نخستوزيرى را با تفاوت يک رأى از دست داد و براى صيانت از يکپارچگى عراق آن را به نورى المالکى سپرد بى آنکه بر حقوق خود پافشارى کند، امروز بار ديگر خود را در همان وضعيت مىيابد. زيرا اين بار هم در کنار ابراهيم الجعفرى، نامزد ائتلاف ملى عراق براى نخستوزيرى است و جالب آنکه در هر دو بار جريان صدر با نخستوزيرى عبدالمهدى مخالفت کردند. او اين بار اما احتمال مىدهد که نخستوزير عراق شود البته «نه ضرورتا، اما شايد».
در سال 2005 از نخستوزيرى چشم پوشيديد تا در ائتلاف ملى عراق شکاف پيش نيايد اما بعضىها اين شکاف را ايجاد کردند، فکر نمىکنيد آن فداکارىتان بى فايده بود؟
نه فکر نمىکنم، ما ايدههاى و روشهاى سياسى و حکومتىاى داريم که اگر درست و دقيق و منصفانه و واقعبينانه باشد پيروز مىشود. هيچ خط صعودى مستقيمى وجود ندارد هميشه بالا و پايين دارد. بعضى وقتها شکست و نااميدى است و بعضى وقتها پيروزى و موفقيت. اما در نهايت پيروزى با برنامهاى است که بر اساس واقعيت و حق طراحى شده باشد. من به آيندهى سياسى عراق اميدوارم. اما بعضىها نااميدند براى همين گاه کار سياسى را رها مىکنند و بعد از مدتى برمىگردند. اما ما روش سياسى پيوستهاى داريم که نقاط مثبت را تأييد و کارهاى منفى را نقد مىکند و روابطش را با همه حفظ مىکند البته ممکن است گاه پيروز باشد و گاه شکست بخورد.
منظور از پيروز شدن چيست؟
خدمت به ملت. نمايندهى سياسى و بازيگر سياسى هدفش خدمت به ملت است. اگر بتواند با پيشرفت کشور منافع حزبش را تأمين کند اين بهترين چيز است. ما گفتيم که مىخواهيم نظام دموکراتيک بسازيم، نظامى مخالف با استبداد و فردگرايى، و تلاش کرديم انتخابات شفاف و سالم برگزار کنيم و همينطور هم شد و هيچکس تا آخر نمىدانست چه کسى پيروز انتخابات است. بله بعضى وقتها دخالتهايى وجود دارد و اما در نهايت يک انتخابات فرمايشى نيست. ما کلا رو به جلو پيش رفتهايم هرچند در جزئيات مشکلات و دشوارىهايى هست. نظام سياسى عراق در حال تقويت است. بسيارى از گروههاى سياسى وارد عمليات سياسى عراق نمىشدند اما الآن حضور جدى دارند و اين دستاورد بزرگى براى عراق است. بله در خدمترسانى و اوضاع اقتصادى و امنيتى نابسامانى و مشکلاتى هست اما آيا اين به آن معناست که کشور پيشرفت نکرده؟ به هيچ وجه. ما دستاوردهاى مهمى داشتهايم: آزادى مطبوعات و آزادى بيان، در حال آزاد کردن اقتصاد هستيم در حالى که برخى به شدت دولتى کردن اقتصاد يا اقتصاد سوسياليستى را پيگيرى مىکردند. البته در عرصهى عملى و تشريفاتى اقتصاد ما هنوز تا حد زيادى دولتى است.
در همين باره مى خواستم بپرسم، شما به عنوان يک متخصص اقتصاد، خيلى ها اميد داشتند که در مقام معاون رئيس جمهور براى پيشرفت اقتصاد عراق وارد عمل شويد؟
مىتوانم بگويم که در همکارىهاى مهمى با وزارت دارايى و آقاى دکتر شبيبى و ديگران براى بخشودگى بدهىهاى عراق داشتيم. اين قدم بزرگى است که بايد جدى گرفته شود. يعنى بخشودگى 15 ميليارد دلارى که معادل با دو سال درآمد نفتى کشور است. من تلاشهاى زيادى کردم اما متأسفانه بسيارى از ايدههاى ما فورا عملى نمى شود و معمولا دو يا سه سال بعد آقايان به حرفهاى ما مىرسند.
کدام آقايان؟
(مىخندد) مسئولان و ديگران. متأسفانه هنوز ذهنيت رايج ذهنيت کار باندى است نه کار مشارکتي. هرکس اگر خودش به نتيجه نرسد که کارى دست است آن را انجام نمىدهد. کسى به کار گروهى و تصميمگيرى جمعى کار ندارد. بعضى وقتها با اينکه به ما بى اعتنايى شده باز هم با جمع پيش مىرويم. اما بعضى برادران لجبازى مىکنند و براى همين فرصتهاى بزرگى را در عرصهى نفت و کشاورزى و برق از دست دادهايم.
واقعا در کار حکومت لجبازى مىبينيد؟
بسيار، بلکه بايد بگويم اساس کار بر لجبازى است.
اگر اساس کار اين است پس استثنا چيست؟
استثناها بسيار کماند. بايد خيلى تلاش کنى تا يک ايده را جا بيندازى و متقاعدشان کنى که نظرت مفيد و درست است اما دولت بنايش بر مخالفخوانى است. مثلا يک شهروند پروژهاى را پيشنهاد مىکند، اولين کارى که دولت و کارمندانش مىکنند مخالفت است و به دنبال يک بند و ايراد جزئى است تا آن را به هم زند. اين ناشى از يک فرهنگ قديمى است و هم شهروند و هم مسئولان به يک اندازه در آن سهيماند.
آيا حاضرى بار ديگر مثل سال 2005 از حق نخستوزيرىات چشمپوشى کنى؟
نه، نه، ديگر اين تجربه را تکرار نخواهم کرد.
اما ائتلاف ملى عراق امسال دو نامزد پيشنهاد کرده، شما و دکتر جعفرى، اين به چه معناست؟
اولا من دشمن ندارم و تلاش نمىکنم دشمن داشته باشم. در عمليات سياسى همه دوست و برادرند. بله رقيب داريم اما دشمن نداريم. دشمنان من تروريستها و خرابکاران و آدمکشاناند. اما دربارهى سؤالت بگويم که دموکراسى همين است. و دموکراسى هم بهترين راه حکومت کردن است هم بدترين راه. اما در حکومت ديکتاتورى اين «دردسر»ها وجود ندارد يک نفر دستور مىدهد اما به قول معروف يک عمر همه تاوان آن يک دستور را مىدهند! شايد رسيدن به وحدت نظر گروهى طول بکشد اما بسيار دقيقتر و ايمنتر است. من با هرچه دموکراتيک و انتخاباتى باشد موافقم.
حتا اگر شما را در وضعيت سابق قرار دهد؟
نه، در اين باره من تصميم شخصىام را گرفتهام چه بتوانم عملىاش کنم چه نتوانم.
يعنى شما حاضريد نامزد دوم نخستوزيرى باشيد؟
اين را ائتلاف مشخص مىکند نه من. اگر ائتلاف اين تصميم را گرفت شانسم را امتحان خواهم کرد. همه چيز را بايد در شرايطش سنجيد و خارج از آن هيچ جواب قطعىاى وجود ندارد.
گفتيد که در کار سياسىتان دشمن نداريد و دشمن هم نمىسازيد، شما دوستىاى قديمى با اياد علاوى داريد پس چرا آنها فکر مىکنند ائتلاف شما با مالکى به ضرر آنهاست؟
ما اين را قبلا توضيح دادهايم. ما فرداى توافقمان با مالکى، اعضاى العراقيه را به همين جايى که الآن هستيم دعوت کرديم. هدف ما اين بود که بگوييم ائتلافمان با مالکى مهم است اما ضد هيچ گروه ديگرى نيست و مانعى ندارد که آنها هم در اين ائتلاف وارد شوند. ما از ديدار العراقيه و دولت قانون هم استقبال کرديم. ما وقتى شنيديم که قرار است مالکى و علاوى ملاقات کنند خوشحال شديم، خواستيم ببينيم چه بسا آنها بتوانند با هم براى تشکيل دولت به توافق برسند، اگر رسيدند که چه بهتر و گرنه بايد به فکر راههاى ديگر باشيم. ما با کردها هم طبيعتا همپيمانيم. ما يک وزنه در وضع سياسى هستيم و منتظريم ببينيم چه کسانى ادعاى استحقاق دارند تا با آن وارد عمل شويم و بيينيم تا چه حد بر حق است و کمکش کنيم. فکر مىکنم اين بهترين راه است و گرنه اين که بگوييم يا من يا همه چيز به هم مىخورد و يا من با عراق از بين مىرود و اين حرفها، کار اينطور پيش نمىرود.
فکر مىکنيد ائتلافتان با دولت قانون پابرجا بماند؟
اين يک ائتلاف در حال آزمايش است. ما قبل از انتخابات تلاش کرديم يک ائتلاف باشيم اما موفق نشديم. همه بايد در اين آزمايش دقت کنند و مهمترين کار اعتمادسازى است. اگر انسانهاى عملى باشيم و واقعا بخواهيم کارى کنيم لازم نيست وعدههايمان چندماه و سال طول بکشد همين الآن بايد بتوان وعدهها را عملى کرد. وقتى هم وعدهى مشارکت مىدهيم از همين الآن بايد شروع کنيم نه اينکه آن را به مرحلهى بعد واگذار کنيم.
به نظر شما تشکيل حکومت حق ائتلاف پيروز است يا فراکسيون اکثريت در پارلمان؟
من هميشه اصل 76 را به فراکسيون تفسير مىکردهام چون اينگونه دموکراتيکتر است. در مرحلهى قبل با علاوى و هاشمى هم سر اين موضوع به توافق رسيده بوديم و مبنا تشکلى بود که بتواند شکل بگيرد، هر زمان. وگرنه دموکراسى بسيار انعطافناپذير خواهد شد چون هرلحظه ممکن است ايدهها تغيير کند و تشکلها فروبپاشد يا تشکل جديدى شکل بگيرد. مثلا در مرحلهى قبل ائتلاف يکپارچه ى عراق اول کار 130 کرسى داشت اما بعد 85 کرسى شد و ائتلاف نورى المالکى از آن جدا شد و مستقل شد. در انتخابات فعلى هم تا اينجاى کار تشکل پيروز العراقيه است و تا وقتى که ائتلافهاى دولت قانون و ملى عراق رسما رسما يک تشکل نشوند، با نام و رئيس مشخص، العراقيه تشکل پيروز است و تشکيل دولت حق آن است.
اما آيا ائتلاف شما با دولت قانون بازگشت به ائتلاف يکپارچهى عراق و صفبندىهاى طايفهاى نيست؟
به هيچ وجه. نبايد همه را به يکپارچگى دعوت کنيم و از يک طرف تجزيه شان کنيم. من معتقدم شيعهها بايد با هم متحد شوند و سنىها با هم و کردها با هم و ترکمانها با هم، وحدت ملى با از بين بردن تمايزها به دست نمىآيد بلکه با متکامل کردن ايدهها محقق مىشود. ما خودمان به اين دعوت تشويق کرديم و اگر هم اختلافى داشته باشيم در روشها و ايدههاست. معنا ندارد بگوييم ما از هم جدا مىشويم مبادا متهم به طايفهگرى شويم. آيا حق داريم کردها را متهم کنيم چون با هم متحدند؟ سنىها هم تقريبا همه در يک فهرست جاى گرفتهاند، آيا بايد آنها را به طايفه گرايى متهم کنيم؟ عمليات يکپارچه سازى يا تقسيمبندى بايد بر اساس روشهاى کارى و سياسى باشد. البته وقتى مىگويم اتحاد شيعيان اين نبايد با وحدت ملى متعارض شود. بايد با همه در حال تعامل باشد و وحدت چيزى جز اين نيست و اين يعنى در طول وحدت ملى عمل کردن. اما برعکسش را من صحيح نمىدانم. اينکه مرا از ائتلاف با آنچه مايهى قدرت من است محروم کنى مبادا طايفهگرى باشد، اين غلط است.
مرحلهى آينده را چگونه پيشبينى مىکنيد؟
يا العراقيه با دولت قانون همپيمان مىشود و گرنه دولت قانون با ائتلاف ملى يکى مى شوند و يک يا چند نامزد را ارائه مىکنند. شايد هم العراقيه با ائتلاف ملى به توافق برسد.
خودتان را نخستوزير آينده مىبينيد؟
نه ضرورتا اما شايد.
در سال 2005 از نخستوزيرى چشم پوشيديد تا در ائتلاف ملى عراق شکاف پيش نيايد اما بعضىها اين شکاف را ايجاد کردند، فکر نمىکنيد آن فداکارىتان بى فايده بود؟
نه فکر نمىکنم، ما ايدههاى و روشهاى سياسى و حکومتىاى داريم که اگر درست و دقيق و منصفانه و واقعبينانه باشد پيروز مىشود. هيچ خط صعودى مستقيمى وجود ندارد هميشه بالا و پايين دارد. بعضى وقتها شکست و نااميدى است و بعضى وقتها پيروزى و موفقيت. اما در نهايت پيروزى با برنامهاى است که بر اساس واقعيت و حق طراحى شده باشد. من به آيندهى سياسى عراق اميدوارم. اما بعضىها نااميدند براى همين گاه کار سياسى را رها مىکنند و بعد از مدتى برمىگردند. اما ما روش سياسى پيوستهاى داريم که نقاط مثبت را تأييد و کارهاى منفى را نقد مىکند و روابطش را با همه حفظ مىکند البته ممکن است گاه پيروز باشد و گاه شکست بخورد.
منظور از پيروز شدن چيست؟
خدمت به ملت. نمايندهى سياسى و بازيگر سياسى هدفش خدمت به ملت است. اگر بتواند با پيشرفت کشور منافع حزبش را تأمين کند اين بهترين چيز است. ما گفتيم که مىخواهيم نظام دموکراتيک بسازيم، نظامى مخالف با استبداد و فردگرايى، و تلاش کرديم انتخابات شفاف و سالم برگزار کنيم و همينطور هم شد و هيچکس تا آخر نمىدانست چه کسى پيروز انتخابات است. بله بعضى وقتها دخالتهايى وجود دارد و اما در نهايت يک انتخابات فرمايشى نيست. ما کلا رو به جلو پيش رفتهايم هرچند در جزئيات مشکلات و دشوارىهايى هست. نظام سياسى عراق در حال تقويت است. بسيارى از گروههاى سياسى وارد عمليات سياسى عراق نمىشدند اما الآن حضور جدى دارند و اين دستاورد بزرگى براى عراق است. بله در خدمترسانى و اوضاع اقتصادى و امنيتى نابسامانى و مشکلاتى هست اما آيا اين به آن معناست که کشور پيشرفت نکرده؟ به هيچ وجه. ما دستاوردهاى مهمى داشتهايم: آزادى مطبوعات و آزادى بيان، در حال آزاد کردن اقتصاد هستيم در حالى که برخى به شدت دولتى کردن اقتصاد يا اقتصاد سوسياليستى را پيگيرى مىکردند. البته در عرصهى عملى و تشريفاتى اقتصاد ما هنوز تا حد زيادى دولتى است.
در همين باره مى خواستم بپرسم، شما به عنوان يک متخصص اقتصاد، خيلى ها اميد داشتند که در مقام معاون رئيس جمهور براى پيشرفت اقتصاد عراق وارد عمل شويد؟
مىتوانم بگويم که در همکارىهاى مهمى با وزارت دارايى و آقاى دکتر شبيبى و ديگران براى بخشودگى بدهىهاى عراق داشتيم. اين قدم بزرگى است که بايد جدى گرفته شود. يعنى بخشودگى 15 ميليارد دلارى که معادل با دو سال درآمد نفتى کشور است. من تلاشهاى زيادى کردم اما متأسفانه بسيارى از ايدههاى ما فورا عملى نمى شود و معمولا دو يا سه سال بعد آقايان به حرفهاى ما مىرسند.
کدام آقايان؟
(مىخندد) مسئولان و ديگران. متأسفانه هنوز ذهنيت رايج ذهنيت کار باندى است نه کار مشارکتي. هرکس اگر خودش به نتيجه نرسد که کارى دست است آن را انجام نمىدهد. کسى به کار گروهى و تصميمگيرى جمعى کار ندارد. بعضى وقتها با اينکه به ما بى اعتنايى شده باز هم با جمع پيش مىرويم. اما بعضى برادران لجبازى مىکنند و براى همين فرصتهاى بزرگى را در عرصهى نفت و کشاورزى و برق از دست دادهايم.
واقعا در کار حکومت لجبازى مىبينيد؟
بسيار، بلکه بايد بگويم اساس کار بر لجبازى است.
اگر اساس کار اين است پس استثنا چيست؟
استثناها بسيار کماند. بايد خيلى تلاش کنى تا يک ايده را جا بيندازى و متقاعدشان کنى که نظرت مفيد و درست است اما دولت بنايش بر مخالفخوانى است. مثلا يک شهروند پروژهاى را پيشنهاد مىکند، اولين کارى که دولت و کارمندانش مىکنند مخالفت است و به دنبال يک بند و ايراد جزئى است تا آن را به هم زند. اين ناشى از يک فرهنگ قديمى است و هم شهروند و هم مسئولان به يک اندازه در آن سهيماند.
آيا حاضرى بار ديگر مثل سال 2005 از حق نخستوزيرىات چشمپوشى کنى؟
نه، نه، ديگر اين تجربه را تکرار نخواهم کرد.
اما ائتلاف ملى عراق امسال دو نامزد پيشنهاد کرده، شما و دکتر جعفرى، اين به چه معناست؟
اولا من دشمن ندارم و تلاش نمىکنم دشمن داشته باشم. در عمليات سياسى همه دوست و برادرند. بله رقيب داريم اما دشمن نداريم. دشمنان من تروريستها و خرابکاران و آدمکشاناند. اما دربارهى سؤالت بگويم که دموکراسى همين است. و دموکراسى هم بهترين راه حکومت کردن است هم بدترين راه. اما در حکومت ديکتاتورى اين «دردسر»ها وجود ندارد يک نفر دستور مىدهد اما به قول معروف يک عمر همه تاوان آن يک دستور را مىدهند! شايد رسيدن به وحدت نظر گروهى طول بکشد اما بسيار دقيقتر و ايمنتر است. من با هرچه دموکراتيک و انتخاباتى باشد موافقم.
حتا اگر شما را در وضعيت سابق قرار دهد؟
نه، در اين باره من تصميم شخصىام را گرفتهام چه بتوانم عملىاش کنم چه نتوانم.
يعنى شما حاضريد نامزد دوم نخستوزيرى باشيد؟
اين را ائتلاف مشخص مىکند نه من. اگر ائتلاف اين تصميم را گرفت شانسم را امتحان خواهم کرد. همه چيز را بايد در شرايطش سنجيد و خارج از آن هيچ جواب قطعىاى وجود ندارد.
گفتيد که در کار سياسىتان دشمن نداريد و دشمن هم نمىسازيد، شما دوستىاى قديمى با اياد علاوى داريد پس چرا آنها فکر مىکنند ائتلاف شما با مالکى به ضرر آنهاست؟
ما اين را قبلا توضيح دادهايم. ما فرداى توافقمان با مالکى، اعضاى العراقيه را به همين جايى که الآن هستيم دعوت کرديم. هدف ما اين بود که بگوييم ائتلافمان با مالکى مهم است اما ضد هيچ گروه ديگرى نيست و مانعى ندارد که آنها هم در اين ائتلاف وارد شوند. ما از ديدار العراقيه و دولت قانون هم استقبال کرديم. ما وقتى شنيديم که قرار است مالکى و علاوى ملاقات کنند خوشحال شديم، خواستيم ببينيم چه بسا آنها بتوانند با هم براى تشکيل دولت به توافق برسند، اگر رسيدند که چه بهتر و گرنه بايد به فکر راههاى ديگر باشيم. ما با کردها هم طبيعتا همپيمانيم. ما يک وزنه در وضع سياسى هستيم و منتظريم ببينيم چه کسانى ادعاى استحقاق دارند تا با آن وارد عمل شويم و بيينيم تا چه حد بر حق است و کمکش کنيم. فکر مىکنم اين بهترين راه است و گرنه اين که بگوييم يا من يا همه چيز به هم مىخورد و يا من با عراق از بين مىرود و اين حرفها، کار اينطور پيش نمىرود.
فکر مىکنيد ائتلافتان با دولت قانون پابرجا بماند؟
اين يک ائتلاف در حال آزمايش است. ما قبل از انتخابات تلاش کرديم يک ائتلاف باشيم اما موفق نشديم. همه بايد در اين آزمايش دقت کنند و مهمترين کار اعتمادسازى است. اگر انسانهاى عملى باشيم و واقعا بخواهيم کارى کنيم لازم نيست وعدههايمان چندماه و سال طول بکشد همين الآن بايد بتوان وعدهها را عملى کرد. وقتى هم وعدهى مشارکت مىدهيم از همين الآن بايد شروع کنيم نه اينکه آن را به مرحلهى بعد واگذار کنيم.
به نظر شما تشکيل حکومت حق ائتلاف پيروز است يا فراکسيون اکثريت در پارلمان؟
من هميشه اصل 76 را به فراکسيون تفسير مىکردهام چون اينگونه دموکراتيکتر است. در مرحلهى قبل با علاوى و هاشمى هم سر اين موضوع به توافق رسيده بوديم و مبنا تشکلى بود که بتواند شکل بگيرد، هر زمان. وگرنه دموکراسى بسيار انعطافناپذير خواهد شد چون هرلحظه ممکن است ايدهها تغيير کند و تشکلها فروبپاشد يا تشکل جديدى شکل بگيرد. مثلا در مرحلهى قبل ائتلاف يکپارچه ى عراق اول کار 130 کرسى داشت اما بعد 85 کرسى شد و ائتلاف نورى المالکى از آن جدا شد و مستقل شد. در انتخابات فعلى هم تا اينجاى کار تشکل پيروز العراقيه است و تا وقتى که ائتلافهاى دولت قانون و ملى عراق رسما رسما يک تشکل نشوند، با نام و رئيس مشخص، العراقيه تشکل پيروز است و تشکيل دولت حق آن است.
اما آيا ائتلاف شما با دولت قانون بازگشت به ائتلاف يکپارچهى عراق و صفبندىهاى طايفهاى نيست؟
به هيچ وجه. نبايد همه را به يکپارچگى دعوت کنيم و از يک طرف تجزيه شان کنيم. من معتقدم شيعهها بايد با هم متحد شوند و سنىها با هم و کردها با هم و ترکمانها با هم، وحدت ملى با از بين بردن تمايزها به دست نمىآيد بلکه با متکامل کردن ايدهها محقق مىشود. ما خودمان به اين دعوت تشويق کرديم و اگر هم اختلافى داشته باشيم در روشها و ايدههاست. معنا ندارد بگوييم ما از هم جدا مىشويم مبادا متهم به طايفهگرى شويم. آيا حق داريم کردها را متهم کنيم چون با هم متحدند؟ سنىها هم تقريبا همه در يک فهرست جاى گرفتهاند، آيا بايد آنها را به طايفه گرايى متهم کنيم؟ عمليات يکپارچه سازى يا تقسيمبندى بايد بر اساس روشهاى کارى و سياسى باشد. البته وقتى مىگويم اتحاد شيعيان اين نبايد با وحدت ملى متعارض شود. بايد با همه در حال تعامل باشد و وحدت چيزى جز اين نيست و اين يعنى در طول وحدت ملى عمل کردن. اما برعکسش را من صحيح نمىدانم. اينکه مرا از ائتلاف با آنچه مايهى قدرت من است محروم کنى مبادا طايفهگرى باشد، اين غلط است.
مرحلهى آينده را چگونه پيشبينى مىکنيد؟
يا العراقيه با دولت قانون همپيمان مىشود و گرنه دولت قانون با ائتلاف ملى يکى مى شوند و يک يا چند نامزد را ارائه مىکنند. شايد هم العراقيه با ائتلاف ملى به توافق برسد.
خودتان را نخستوزير آينده مىبينيد؟
نه ضرورتا اما شايد.
نظر شما :