چرا همه با مالکی مخالفند؟

۰۸ خرداد ۱۳۸۹ | ۲۰:۵۲ کد : ۷۶۰۵ اخبار اصلی
امروز در عراق همه چیز به "نه" گفتن یک نفر بند شده است. یک نفر که بر سر هر چیز دائما ساز مخالف می‌زند تا...
چرا همه با مالکی مخالفند؟

دیپلماسی ایرانی: امروز در عراق همه چیز به "نه" گفتن یک نفر بند شده است. به عبارت دیگر یک نفر دائما ساز مخالف می‌زند تا مردم همچنان در تنگنا باقی بمانند و نتوانند امیدی به تشکیل دولت آینده عراق داشته باشند. آن هم کسی نیست جز آقای نوری المالکی که تا شش سال پیش خلف خود ابراهیم جعفری را مورد انتقاد شدید قرار می‌داد که چرا حاضر به کناره‌گیری نخست‌وزیری نیست در حالی که همه با او مخالف هستند و حالا او همان رویه را به مراتب سخت‌تر و با فشار بیشتر ادامه می‌دهد.

در عراق در حال حاضر جایگاه آقای مالکی چندان مساعد نیست. گو این که 89 کرسی پارلمان را از آن خود کرده اما به دلیل مخالفت‌های شدیدی که با وی از درون خود جبهه‌‌های شیعی، احزاب سیاسی از کردها گرفته تا سنی‌ها، کشورهای همسایه از سوریه گرفته تا عربستان سعودی وجود دارد، او بدترین گزینه برای رسیدن به پست نخست‌وزیری محسوب می‌شود. به گونه‌ای که پیش‌بینی می‌شود اگر دوباره ایشان ریاست دولت عراق را بر عهده بگیرد ما شاهد چهار سال عراق ناامن و ناپایدار با تداوم مشکلات فعلی خواهیم بود.

احزاب عراقی از این که آقای مالکی فرد محوری را به جای فکر جمعی در دولت حاکم کرده و حرکت حزبی صرف بی‌توجه به نظر و آرای دیگر طوایف و احزاب سیاسی را پیشه راه خود کرده به هیچ وجه نزد احزاب سیاسی عراقی مورد قبول نیست. در حالی که در عراق تکیه به افکار جمعی، سازش با تمام طوایف و احزاب از شیعه و سنی گرفته تا مسیحی و کرد و ایزدی امری لازم و حیاتی است تا بتوان حرکت سیاسی کشور را رو به جلو برد و شکوفایی و استقرار در کشور ایجاد کرد.

رابطه آقای مالکی با کشورهای همسایه نیز به شدت تیره است. او که عربستان و سوریه را همواره متهم می‌کرد که در پس حادثه‌های تروریستی عراق هستند و حتی می‌خواهند شخص او را ترور کنند، چگونه انتظار دارد که حمایت کشورهای عربی را به سمت خود جلب کند.

آقای مالکی با به راه انداختن جنجال فکه و رسانه‌ای کردن آن و به کار بردن این عبارت که "اگر تدبیر من نبود، جنگ با ایران حتمی بود چرا که ایران با اشغال فکه به خاک ما تعرض کرد" یا این که "ما بر سر معاهده الجزایر هنوز با ایران مشکل داریم و تهران نمی‌خواهد این قضیه را حل کند"، چطور انتظار دارد که بزرگترین همسایه مرزی‌اش به حمایت از او برخیزد. گرچه ایران با هر فرد شیعی‌ای که منافع شیعیان و کلا ملت عراق را تامین کند، موافق است اما بی‌شک با این کارنامه نه چندان درخشان آقای مالکی ایشان می‌تواند آخرین گزینه برای تصدی پست نخست‌وزیری عراق باشد. کما این که از هم اکنون آقای مالکی نشان داده که به فکر منافع جمهوری اسلامی ایران نیست و تنها به تهران وعده می‌دهد و عملی در کار نیست. آقای مالکی با ایران 120 پروتکل همکاری امضا کرده است در حالی که یک بند از این پروتکل‌ها به اجرا در نیامده است. بحث منافقین همچنان مطرح است و آنها آزادانه در عراق به مزاحمت دیگر شهروندان عراقی می‌پردازند و گستاخانه می‌گویند" این جا مال ماست و کسی حق اعتراض ندارد" بدون این که دولت مالکی برای برخورد با آنها کاری از پیش ببرد. در حالی که آقای مالکی بارها طی چهار سال گذشته به ایران قول مساعده داده بود که مسئله منافقین را حل و فصل کند.

آقای مالکی 280 میلیارد دلار بودجه طی چهار سال گذشته در اختیار داشته در حالی که بحران امنیت هنوز مردم را آزار می‌دهد، خدمات عمومی در حد صفر است، کارخانه‌ای بازسازی نشده، مردم از نبود برق و آب و گاز آن هم در اوج سرما و گرمای کشور در عذابند، بیکاری روز به روز افزایش می‌یابد و بهداشت و آموزش در بدترین وضعیت خود به سر می‌برد. جالب آن که فساد مالی و اداری در کشور بیداد می‌کند و عراق در میان کشورهای فاسد جهان از آخر رتبه سوم را دارد.

آقای مالکی چگونه انتظار دارد که حمایت مرجعیت را به دنبال خود داشته باشد در حالی که به دلیل عدم تشکیل یک ائتلاف یکپارچه با ائتلاف ملی با وجود توصیه مرجعیت و تاکید آن بر لزوم حفظ وحدت شیعیان، در صفوف شیعه انشقاق ایجاد کرد، دستگاه وابسته به او علیه چهره‌های سیاسی شیعی از عادل عبدالمهدی گرفته تا حکیم، موفق الربیعی، احمد چلبی و ... شایعه‌پراکنی کردند و هر گونه بهتان و دروغی را به آنها بستند. ایشان باواسطه و غیر مستقیم به آیت الله سیستانی گوشزد کرده که حرف ایشان و کلا مرجعیت را فصل الخطاب نمی‌داند. آیت الله سیستانی از ایشان به اندازه‌ای دلگیر است که در درد دلی که با یکی از مسئولان ایرانی داشته گفته است که ایشان حرف گوش نمی‌کند بنده هم با ایشان کاری ندارم.

آقای مالکی چگونه انتظار دارد که حمایت اقشار و احزاب عراق جدید را به همراه خود داشته باشد در حالی که دستور به بازگشت بعثی‌ها به ارتش، دستگاه امنیتی و وزارت کشور آن هم در سطح عالی می‌دهد، فرستادگانش با چهره‌های تحت تعقیب و رده بالای حزب بعث در سوریه و یمن دیدار می‌کنند و قرار و مدار می‌گذارند و کابوس بعث را در دل مردم عراق زنده می‌کنند؟ آیا آقای مالکی واقعا با این کارنامه انتظار حمایت از نخست‌وزیری‌اش را دارد؟   


نظر شما :