فعلا یک هیچ به نفع ایران؛ اما بازی ادامه دارد

۰۸ خرداد ۱۳۸۹ | ۲۰:۵۱ کد : ۷۶۰۴ اخبار اصلی
نویسنده خبر: على موسوى خلخالى
این اتفاق برگ برنده‌ای برای ایران شد که می‌رفت پرونده‌اش در شورای امنیت برای تحریم‌های جدید به شور گذاشته ...
فعلا یک هیچ به نفع ایران؛ اما بازی ادامه دارد

روز دوشنبه 27 اردیبهشت اتفاقی تاریخی در تهران رخ داد. ایران انتقال اورانیوم از خاک خود به ترکیه و تحویل اورانیوم غنی‌شده را با مسئولیت برزیل و ترکیه پذیرفت. این اتفاق برگ برنده‌ای برای ایران شد که می‌رفت پرونده‌اش در شورای امنیت برای تحریم‌های جدید به شور گذاشته شود. در حقیقت توافق‌نامه تهران میز بازی پرونده هسته‌ای ایران را به هم ریخت. فعلا ایران برنده شد. ایران یک غرب صفر.

سوال نخست، اگر پرونده هسته‌ای ایران را یک بازی دو جانبه تصور کنیم چه شد که نتیجه این بازی فعلا به اینجا کشیده شد؟

نخست، در اواخر مهر ماه 1388 طرف‌های ایرانی، فرانسوی، امریکایی و روسی در وین گردهم آمدند تا پرونده هسته‌ای ایران را این بار بر سر چگونگی انتقال اورانیوم کم‌غنی شده به خارج و دریافت میله‌های سوخت مورد بررسی قرار دهند. در آن کنفرانس مسئله این بود که چگونه ایران 1200 کیلوگرم اورانیوم کم غنی شده خود را که در حقیقت ذخایر اورانیوم آن محسوب می‌شد، به روسیه منتقل کند و روسیه آن را به فرانسه بدهد تا در مقابل آن ایران میله‌های سوخت مورد نیاز رآکتور هسته‌ای تهران را دریافت کند. آن مذاکرات به دلیل این که ایران نپذیرفت 1200 کیلوگرم اورانیوم کم‌غنی شده خود را به طور یک‌پارچه تحویل طرف غربی دهد و همچنین طرف فرانسوی و روسی نیز هیچ گونه تعهدی مبنی بر تحویل میله‌های سوخت به ایران ندادند، شکست خورد. از آن موقع تا به حال نزدیک به 8 ماه می‌گذرد و ایران با تغییر برخی از بازیگران اصلی پرونده و جایگزین کردن ترکیه و برزیل به جای روسیه و فرانسه انتقال اورانیوم از خاک خود به کشوری دیگر را پذیرفت.

دیگر آن که در این مدت دو بازیگر جدید وارد پرونده هسته‌ای ایران شدند. نخست برزیل که محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهوری ایران با سفر به آن کشور آن را وارد پرونده هسته‌ای ایران کرد و جالب آن که برازیلیا نیز مشتاقانه پذیرفت که به کش‌مکش هسته‌ای ایران قدم بگذارد و به نقش‌آفرینی در این پرونده بپردازد. تا یک سال پیش برزیل که دهمین اقتصاد بزرگ دنیا محسوب می‌شود، جزء جی 20 است و یکی از کشورهای قدرتمند سیاسی دنیا به حساب می‌آید در اولویت‌های سیاست خارجی ایران جایگاهی نداشت، اما ایران این کشور را به یکی از متحدان اصلی خود تبدیل کرد.

دیگری ترکیه، کشوری که روز به روز به نزدیکی رابطه سیاسی خود با ایران می‌افزاید. روابط تهران و آنکارا در دوران صدارت اسلامگرایان به رهبری عبدالله گل و رجب طیب اردوغان در عالی‌ترین سطح خود رسیده است. ترکیه نیز با حمایت ایران قدم به پروسه هسته‌ای ایران گذاشت در حالی که روسیه می‌رفت تا با پیوستن به غرب روابط خود را با تهران دگرگون کند و چین نیز تحت فشارهای شدید غربی‌ها به تنها مدافع با قید و شرط از برنامه هسته‌ای ایران تبدیل شود.

بدین ترتیب دو کشوری وارد عرصه پرونده هسته‌ای ایران شدند که با آغاز عضویتشان در جمع اعضای غیر دائم شورای امنیت کار را برای طرف‌های غربی برای ایجاد یکپارچگی علیه برنامه هسته‌ای ایران بیش از پیش سخت کردند.

در پاسخ به سئوال نخست از زاویه دیگری نیز می‌توان به پرونده هسته‌ای ایران نگریست. پیش از این بحث‌های هسته‌ای ایران در کشورهای دیگر و عموما بی‌طرف مانند سوئیس و اتریش برگزار می‌شد. این بار ایران خود میزبانی صلح هسته‌ای‌اش را عهده‌دار شد و هدایت آن را خود در دست گرفت تا بدین ترتیب ابتکار عمل نه در دست طرف سوم یا بهتر بگوییم طرف غربی بلکه در دستان خودش باقی بماند.

حال ایران در کنار چین دو متحد جدید نیز در کنار خود دارد که می‌توانند در پرونده هسته‌ای ایران باز هم برای تهران امتیاز به ارمغان آورند.

در این جا شاید بتوان پاسخ منتقدان اصلاح طلب را که نسبت به مذاکرات وین انتقادهای تندی می‌کردند، داد. برخی از چهره‌ها و صاحب‌نظران اصلاح‌طلب پس از برگزاری کنفرانس وین انتقاد می‌کردند که دولت دهم پرونده‌ای را مطرح کرد که پیش از این برای تهران به هیچ وجه مسئله نبود. آنها می‌گفتند که تهران همواره برای تامین راکتور هسته‌ای دانشگاه تهران مشکلی نداشته و به راحتی آن را از کشورهای دیگر دریافت می‌کرده است. حال چرا باید پرونده‌ای که پیش از این مسئله نبود اکنون برای ایران مسئله شود؟ پاسخ را اکنون می‌توانیم دریابیم. ایران بدین ترتیب هم متحد تازه دست و پا کرد و هم این که زمان لازم را خرید. فعلا پرونده هسته‌ای ایران باز هم وارد چرخه زمانی افتاده است. غرب برای تحریم ایران به بن‌بست خورده و حتی اگر روزی باز هم تصمیم بگیرد تهران را تحریم کند، این تصمیم فردا عملی نخواهد شد. حتی یک، دو یا سه ماه دیگر هم عملی نمی‌شود. چون در حال حاضر آن یکپارچگی‌ای که غرب به خصوص ایالات متحده امریکا به دنبال آن بود تا بتواند به واسطه آن از اعمال تحریم علیه ایران سود بجوید، از دست رفته است. توافق‌نامه تهران هم بحث نظامی را که از سوی اسرائیل و امریکا دائما مورد تهدید قرار می‌گرفت از ایران دور کرد و هم این که سایه سنگین تحریم‌های جدید را که می‌توانست ضربات سنگینی به اقتصاد و اجتماع کشور وارد آورد فعلا به محاق برد.

در این جا چند پرسش مطرح می‌شود؛ برآیند مذاکرات تهران چه شد؟ پس از آن چه خواهد شد؟ پرونده هسته‌ای ایران اکنون در چه مرحله‌ای است؟

برآیند مذاکرات فعلا این شده است که ایران هم توانسته دو متحد استراتژیک قوی برای خود دست و پا کند و هم این که توپ را به طور واقعی در زمین غربی‌ها بیندازد. همچنین بحث تحریم یا تهدید نظامی را نیز فعلا از خود دور کرده است.

از حالا به بعد چه خواهد شد؛ این دیگر بستگی دارد که غرب با ایران چگونه رفتار کند. با توجه به استقبالی که چین از پرونده هسته‌ای ایران کرده، اروپا موضعی دوگانه اتخاذ کرده و ایالات متحده نیز فعلا گیج به نظر می‌رسد، این دیگر بستگی به غربی‌ها دارد که بخواهند چه تصمیمی در برابر ایران بگیرند. حال همه چیز عوض شده است. اگر تا 24 ساعت قبل از رسیدن لولا داسیلوا به ایران روس‌ها و امریکایی‌ها به او می‌گفتند که سفرش بی‌فایده است و نمی‌تواند کاری از پیش ببرد، حال این روسیه و امریکا و متحدان غربی‌شان هستند که باید به پرسش‌های داسیلوا که می‌پرسد دیدید که توانستیم پرونده هسته‌ای ایران را به جلو ببریم، حال برنامه شما چیست، پاسخ دهند.

درباره جایگاه پرونده هسته‌ای نیز می‌توانیم بگوییم، تازه به خانه اول یعنی جایی که در سال 88 بود، رسیدیم. غربی‌ها تا به حال مشغول حل این مسئله بودند که چگونه ذخایر اورانیوم را از ایران خارج کنند که اکنون برای آن راه حلی پیدا شده است؛ تازه نباید این را هم فراموش کرد که غربی‌ها قول داده بودند در صورتی که ایران به انتقال اورانیوم پاسخ مثبت دهد، امتیاز و مشوق‌هایی نیز بدهند. اما جدای از این مورد، حال مسئله این است که غنی سازی اورانیوم به کجا می‌رسد؟ بحثی قدیمی که کش‌مکش اصلی پرونده هسته‌ای ایران طی سال‌های گذشته بوده است. آنچه به نظر می‌رسد این است که غربی‌ها بر سر خروج اورانیوم کم‌غنی شده ایران که پیش از این بر آن به شدت اصرار می‌کردند، به چالش تازه‌ای بر خورده‌اند. این موضوع کار آنها را باز هم پیچیده‌تر و سخت‌تر می‌کند. صبح سه‌شنبه 18 می، روزنامه واشنگتن پست مقاله‌ای در همین زمینه نوشت که به خوبی نشان می‌داد غرب به چالش‌های تازه‌ای بر خورده که هنوز نمی‌داند چه راه حلی برای آنها وجود دارد. بر اساس این مقاله ایران در این 8 ماه ذخایر اورانیوم خود را به پنج هزار کیلوگرم رسانده است. غرب تا پیش از این بر سر 1200 کیلوگرم اورانیوم با ایران چانه‌زنی داشت. حال که پنج‌هزار کیلوگرم رسیده چه می‌خواهد بکند؟   

اکنون ادبیات هسته‌ای ایران تفاوت کرده است. بازیگران آن نیز فرق کرده‌اند. حال افرادی وارد پرونده شده‌اند که می‌توانند موازنه بازی را به خوبی تغییر دهند. از حالا به بعد کار سخت‌تر شده است، هم برای ایران و هم برای غرب. چرا که بازیگران جدید امتیازهای جدید می‌خواهند. ایران در گرفتن وقت از غرب بر خلاف میل غربی‌ها تا به حال موفق عمل کرده و مضافا بر آن توانسته ابتکار عمل را خود در دست گیرد. اما آیا می‌تواند این بازی را تا آخر با کمترین هزینه و بیشترین پیشرفت پیش ببرد؟  

على موسوى خلخالى

نویسنده خبر

مترجم، روزنامه نگار و معاون سردبیر دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر


نظر شما :