بپذيريد که حق با ايران است آقاى اوباما
واشنگتن اين روزها در باب پرونده هستهاى ايران، گرفتار بازىگردانى در دو حوزه است. ابتدا تمام تلاش خود را بر اقناع روسيه و چين براى همراهى با خود متمرکز کرده و البته همزمان قصد دارد به خبرنگاران و اصحاب رسانه هم بقبولاند که مسکو و پکن با کاخ سفيد همراه هستند.
روز جمعه بود که باراک اوباما رئيسجمهورى ايالات متحده، در گفتگو با شبکه سى بى اس ادعا کرد که تهران همچنان بىوقفه در حال حرکت در مسير دستيابى به تسليحات هستهاى است. البته اينبار باراک اذعان داشت که واشنگتن و متحدانش به دنبال اعمال تحريمهاى جدى با همراهى کامل جامعه جهانى هستند. البته کسى چندان براى اين سخنان تره خرد نمىکند چرا که جورج بوش رئيسجمهورى ايالات متحده هم در سال 2006 از اين دست حرفها بسيار زياد زد. حقيقت دارد که چين و روسيه در نهايت با بررسى تشديد تحريمهاى پيشين موافقت کردهاند اما هر دو کشور همزمان ادعا مىکنند که تهران به دنبال تسليحات هستهاى نيست.
در گزارش اخير سازمان سيا هم قيد نشده است که تهران تصميم خاصى براى نيل به تسليحات هستهاى در سر دارد اما بر اين مساله تاکيد شده است که تلاشهاى فعلى تهران مىتواند اين کشور را در مسير دستيابى به تسليحات هستهاى قرار دهد. در نتيجه روسيه و چين هم بارها تاکيد کردهاند که هرگز حاضر به حضور در تحريمهايى که صدمات جبران ناپذير به ايران وارد کنند نيستند و در همين راستا اعتقاد دارند که تنها راه براى پايان دادن به بحران در پرونده هستهاى ايران، گفتگو است. مسکو و پکن تحريمها را بىفايدهترين راهکار مىدانند. جامعه جهانى بىشک بر سر اين موضوع که ايران نبايد به تسليحات هستهاى دسترسى داشته باشد، اجماع نظر دارد اما توانايى ايران در دست يافتن به اين تسليحات مورد مناقشه است.هر کشورى که برنامه صلح اميز انرژى هستهاى با چرخه کامل را در اختيار داشته باشد، توانايى دستيابى به تسليحات هستهاى را دارد.
اما برخوردارى از چرخه کامل سوخت هستهاى ، بر اساس معاهده منع تکثير تسليحات هستهاى ( ان پى تى ) حق مسلم تمام کشورها است. تاکنون فرانسه، بريتانيا، اسرائيل و ايالات متحده اعتقاد داشتهاند که تهران فنآورى دستيابى به اورانيوم غنىسازى شده را حتى براى مصارف صلحآميز هم در اختيار ندارد. غنىسازى اورانيوم در حقيقت نخستين گام براى توليد تسليحات هستهاى است. براى ساير اعضا جامعه جهانى اما تنها اطمينان حاصل کردن از صلحآميز بودن برنامه هستهاى ايران کافى است.
اکنون اما موضع غرب و ايالات متحده تغيير کردهاست. کالين پاول وزير امور خارجه سابق ايالات متحده هفته گذشته ادعا کرد که ايران براى برخوردارى از تسليحات هستهاى برنامهاى در سر دارد. پاول در بخشهاى ديگرى از سخنان خود ادعا مىکند که تحريمهاى اعمال شده عليه ايران به اندازهاى نبوده و نيست که تهران را از دستيابى به فناورى هستهاى منصرف کند و دقيقا به همين دليل، اينبار بايد از باب مذاکره وارد شد.
در اقدامى مشابه، جان کرى رئيس کميسون روابط خارجى سنا هم تلاشهاى ايالات متحده براى منصرف کردن ايران از برنامه هستهاى خود را خندهدار خواند. کرى در اين خصوص گفت: ايران به عنوان عضو ان پى تى حق برخوردارى از انرژى صلح اميز هستهاى و غنىسازى اورانيوم را دارد. پاول و کرى هر دو با زبان بىزبانى تاکيد کردند که ايالات متحده با پذيرفتن حق ايران براى غنىسازى به نوعى باب مذاکره را باز مىکند و البته مىتواند از اين کشور براى عدم قدم برداشتن در مسير توليد تسليحات هستهاى هم خيال خود را راحت کند.
باراک اوباما و دستگاه ديپلماسىاش اما اين راهکارها را کافى نمىدانند. پس از آنکه ايران مخالفت خود را با طرح انتقال سوخت اعلام کرد، واشنگتن هم بر اعمال تحريمهاى جدى عليه ايران اصرار بيشترى ورزيد. البته تحريمهاى مد نظر اوباما از هماکنون به باور بسيارى از کارشناسان محکوم به شکست است و نداشتن جايگزينى براى آن مىتواند بر حجم انتقادها هم بيفزايد. باراک اوباما در حالى از باز بودن تمامى گزينهها بر روى ميز سخن مىگويد که در عمل هر آنچه که واشنگتن انجام داده در مسير تقابل و نه تعامل با ايران بوده است. رابرت گيتس وزير دفاع ايالات متحده در اواخر سال گذشته ميلادى تاکيد کرد که هرگونه حمله نظامى به ايران تنها و تنها منجر به خريد زمان مىشود و در نهايت توان ايران براى دستيابى به تسليحات هستهاى چند ماه يا چند سالى به تعويق مىافتد. بر خلاف رجزخوانىهاى اسرائيل، تحليلگران بر اين باورند که اين رژيم هرگز به تنهائى وارد مناقشه نظامى با تهران نخواهد شد.
اينروزها باراک اوباما هم در مواجهه با ايران دچار همان مشکلاتى شده است که روساى جمهور پيشين امريکا با آن درگير بودند. رهبران ايالات متحده غالبا ادعا مىکنند که به نمايندهگى از کشورهاى عربى حاضر در منطقه به ايران فشار مىآورند. تندروهاى امريکايى حتى ادعا مىکنند که کشورهاى عربى از بمباران ايران توسط ايالات متحده راضى هم خواهند بود. البته اين ادعا اصرارهاى اعراب را که هرگونه تنش نظامى با ايران را بىنتيجه مىدانند، زير سوال مىبرد. در اخرين نشست اعراب در ليبى، رهبر اتحاديه عرب عمر موسى تاکيد کرد که تنها راه براى حل مناقشه ايران گفتگو با تهران از طريق کشورهاى عربى است. اعراب مىخواهند خود قدرت عمل را در اختيار بگيرند چرا که در شرايطى که ايالات متحده به اين بازى ادامه دهد، خاورميانه باز هم در آستانه تنشى ديگر قرار خواهد گرفت.
واشنگتن و ايران بايد هر دو در مسير جديدى قرار بگيرند و بخشى از اين مسئوليت بر عهده چين، ترکيه و حتى ژاپن است که مىتواند نقش ميانجىگرى هستهاى را به خوبى بازى کند . البته اين اعراب هستند که امريکا ادعا مىکند سنگ آنها را به سينه مىزند و باز هم اين اعراب هستند که بيشترين آسيب را از هرگونه اعمال فشار غيرمنطقى بر ايران مىبينند. همين دلايل کافىست تا آنها هم به دنبال ايفاى نقشى جدىتر باشند.
نظر شما :