منازعات سیاسی، دودی که فقط در چشم مردم عراق می رود
بر اساس اطلاعات عمومی قاصر من و آنچه درباره تشکیل دولت در کشورهای دیگر خواندهام، کمتر جایی مثل عراق برای تشکیل دولت این چنین بیبرنامه نزاع در میگیرد. تشکیل دولت در عراق پس از سقوط کابوس نظام بعثی از لحاظ منازعات سیاسی و تقسیمهای مناصب ریاست رکوردهای قابل توجهی زده است.
در حالی که مردم عراق انتظار میکشند که تلخیها پایان یافته و در حسرت پایان جاذبهها و دافعههای واهی جریانهای سیاسی هستند و با صبری پایانناپذیر انتظار بهبود وضعیت معیشتی خود هستند و انتظار اصلاح وضعیت اسفبار خدمات رسانی کشور هستند، برخی آقایان سیاسی که از قضا مهلت نمایندگیشان هم پایان یافته با آنهایی که تازه وارد مجلس شدهاند، رقابت و کشمکش سیاسیای را آغاز کردهاند که آن طرفش ناپیدا است و معلوم نیست کی میخواهد تمام شود و میخواهد چه نتیجهای از این همه کشمکش به دست آید.
این در حالی است که آقایان حقوق و مزایای خود را تمام و کمال دریافت میکنند حال چه بخواهد دولت تشکیل شود یا تشکیل نشود. این وسط فقط ملت است که انتظار تشکیل دولت را میکشد تا وزارتخانهها فعالیت خود را از سر بگیرند، شاید که بخواهند بهبودی در وضعیت معیشتی و خدمات رسانی مردم ایجاد کنند.
مثلا در حال حاضر وزارت بازرگانی حاضر به ارائه رسیدهای تموینی به شهروندان نیست چرا که مسئولان مربوطه میگویند، دو ماده مربوطهی آن باید در مجلس تصویب شود تا بتوان آنها را به طور قانونی به مرحله اجرا رساند. در حالی که پیش از این مسئولان قول داده بودند که این پروژه به سرعت و بدون فوت وقت به اجرا در آید.
ای ملت مسکین که مبتلا به چنین مسئولانی هستید، خدا به شما کمک کند. البته در این لحظه صدای برخی از رهبران مخلص سیاسی و قبل از آنها مرجعیت دینی بلند شده است و خواستار جلسات فوری دولتمردان و نشستن پشت میز مذاکره برای تشکیل سریع دولت آینده عراق شدهاند. آنها از گروههای درگیر منازعات سیاسی خواستهاند که هر چه زودتر به توافق برسند قبل از آن که مردم دست به کار شوند و انقلابی به راه بیندازند که آن طرفش ناپیدا باشد.
درست است که ملت عراق ملت صبوری است اما برای این صبر نیز حد و مرزی وجود دارد خصوصا تا زمانی که کارد به استخوان نرسیده است. شاهدی بر این ادعا وعدهای است که برخی از مسئولان به دهها هزار آوارهای دادهاند که در حلبیآبادهای مناطق اطراف شهرهای مختلف عراق زندگی میکنند. این مسئولان وعده دادهاند که مشکل مسکنشان را به زودی حل کرده و دیگر مشکلاتشان را نیز حل کنند. البته این وعدهها قبل از برگزاری انتخابات و در ماههایی بود که تبلیغات انتخاباتی جریان داشت. به مجرد این که آقایان در انتخابات پیروز شدند بر این مردم مسکین فشار آمد که دست از سرشان بردارند و شکایت به جایی دیگری ببرند که آنها کاری به شکایتشان ندارند. کسی نیست بپرسد آقایان پس شعارهای انتخاباتیتان چه شد؟ چقدر زمان میخواهید تا دولت خود را مستقر کنید و به خواستههای شخصیتان برسید؟ کی قرار است وفای به عهد کنید و به داد ملت گرسنهتان برسید؟ بترسید از آن روزی که گرسنهها علیهتان قیام کنند.
نظر شما :