عراق در آستانه تکرار يا تجربه نو
کدام يک را مىپسنديد: مالکى يا علاوى؟
دیپلماسی ایرانی: در اواخر تابستان 2007 بود که بغداد را شايعه کودتا در برگرفت. عراق در ميانه ناآرامى داخلى وحشتناکى دست و پا مىزد و دولت نورى مالکى هم در بهترين روزها نمىتوانست کارى از پيش ببرد. در ماه نوامبر همان سال، مشاور امنيت ملى رئيسجمهورى وقت ايالات متحده پس از بازگشت از عراق و ديدار با نخستوزير، نسبت به توانايى مالکى در مهار بحران ابراز شک و ترديد کرد: آنچه در خيابانهاى بغداد مىگذرد، نشان مىدهد که يا نورى مالکى به آنچه در حال اتفاق افتادن در کشورش است بىتوجه است و يا توانايىهاى او براى تبديل کردن نيتهاى خوبش به عمل کافى نيست.
در بيست و يکمين روز از ماه آگوست، جورج بوش شخصا نسبت به پايين کشيدن مالکى از قدرت ابراز علاقه کرد: پرسش بنيادين اين است که آيا دولت به نيازهاى طبيعى مردم پاسخ مىدهد؟ اگر دولت به اين نيازها پاسخى ندهد بىشک مردم دولت ديگرى را انتخاب خواهند کرد.
اين اظهارات به خودى خود نوعى دعوت به کودتا عراقىها بود. البته زمانى که بوش به اين نتيجه رسيد که مالکى از اين تهديدها به اندازه کافى ترسيده، مجددا حمايت خود را از او اعلام کرد و البته هرگز شايعه کودتا لباس حقيقت بر تن نکرد. مالکى از همان زمان در مسير اثبات اشتباه منتقدان خود قدم برداشت. مالکى با ادغام نيروهاى تازهنفس اعزامى از ايالات متحده با اتحاد با اهل تسنن و رهبرى قدرتمند، کشورش را از جهنمى در حال سقوط به دولتى مقتدر تبديل کرد.
البته مالکى باز هم در آستانه سقوطى ديگر قرار گرفته است، اينبار نه با طرح کودتا که بر اساس روندى دموکراتيک به نام انتخابات. هر چند آراى ماخوذه همچنان در حال شمارش است و دولت جديد هم شايد تا چند ماه ديگر جان نگيرد، اما مالکى از هماکنون احساس به حاشيه رانده شدن مىکند. تنها يک مرد است که مىتواند قدرت نورى مالکى را زير سوال ببرد: اياد علاوي. مردى که در فاصله سالهاى 2004 تا 2005، نخست وزير بود در جريان سال 2007 هم تنها فردى بود که مىتوانست کودتا عليه دولت مالکى را هدايت کند. در آن زمان ايالات متحده به مصلحت دست از حمايت از علاوى در برابر مالکى برداشت. اکنون که عراقىها راى دادهاند و دولت جديد در حال شکلگيرى است، باز پاى منافع ايالات متحده به ميان آمده است. پرسش اينجاست که دستگاه ديپلماسى ايالات متحده حضور کدام يک در قدرت را ترجيح مىدهد: علاوى يا مالکى؟
اوباما به چند دليل احتمالا علاوى را به مالکى ترجيح خواهد داد. نخستين دليل اين است که علاوى دوست وفادار ايالات متحده است. صحيح است که اين علاوى بود که در دهه هفتاد به بعثىها اعلام وفادارى کرد. البته رابطه حسنه ميان علاوى و صدام حسين، شبى بر هم خورد که نيروهاى امنيتى آقاى ديکتاتور به منزل علاوى حمله کردند و تمام تلاش خود را براى سر به نيست کردنش به کار بردند. علاوى به شکل معجزهآسايى نجات پيدا کرد و بعدها به عنوان برجستهترين رهبر اپوزيسيون در تبعيد شناخته شد.
دومين دليل هم خصومتىست که علاوى با ايران دارد. بسيارى از اهل تسنن در عراق از رابطه حسنه ميان مالکى با ايران ناراضى هستند. مالکى در جريان سالهاى تبعيد هشت سال در ايران بوده است. او از سال 2006 نيز چندين بار به تهران سفر کردهاست. علاوى درست در دقيقه نود پيش از اغاز انتخابات به عربستان سعودى سفر کرد. عربستان را همواره همگان رقيب ايران در منطقه دانستهاند. اين حرکت علاوى تنها خوشرقصى براى امريکايىها نبود بلکه دلگرمى براى اهل تسننى محسوب مىشود که از دولت مالکى ناراضى هستند.
دليل ديگر هم استفاده نورى مالکى از قدرت نظامى براى به حاشيه راندن مخالفان نظامى است. آغاز روندى به نام عمليات بعثزدايى پيش از آغاز انتخابات هم دليلى ديگر دال بر خودمحورى نورى مالکى از سوى آمريکايى ها ست.
هنوز هم اميدهايى براى بقاى مالکى در قدرت وجود دارد. او در دو سال گذشته با وجود ادامه فعاليت شبهنظاميان و بمبگذارىها توانست عراق را به نوعى از ثبات سياسى و امنيتى نزديک کند. در ماه مارس سال 2008، دولت بوش از عملکرد مالکى در برابر گروه مقتدى صدر تعجب کرده بود. در نهايت در بصره نورى مالکى بر صدرىها غالب امد و اين منطقه به نوعى از آرامش رسيد.
علاوى اما در پرونده خود نکات سياه بسيارى دارد. در سال 2004 يک روزنامه استراليايى به نقل از دو شاهد عينى که نام خود را افشا نکردند، ادعا کرد که علاوى شش زندانى را در زندان بغداد مقابل چشمان سى شاهد عينى به صف کرده و بعد با خالى کردن يک گلوله در سر هر کدام، همه را کشته است. علاوى در يک سال نخست وزيرى هم کار چندانى انجام نداد. او تمام تلاش خود را براى پايان دادن به ناآرامىهاى قوى به کار گرفت اما افکار عمومى به دليل نزديکى علاوى به واشنگتن نتوانستند به او اعتماد کنند.
حقيقت اين است که باراک اوباما نمىتواند چندان در انتخاب يکى از اين دو نفر مانور بدهد. نفوذ آمريکايىها بر سياستمداران عراقى هر روز در حال کاهش است. خبر خوب اين است که نه مالکى و نه علاوى هيچکدام نمىتوانند دولت اوباما را به ترس بيندازند. هر دو نفر وجوه مشابهى با اوباما دارند که مىتوان بر روى هر کدام سرمايهگذارى کرد. علاوى و مالکى هر دو دولتهايى ميانهرو و نه تندرو را روى کار خواهند آورد.
احتمال به دست امدن نتايج غيرايدهال ديگرى هم وجود دارد. پس از انتخابات 2006، همين ناتوانى سياستمداران عراقى در اتحاد و ائتلاف بود که موجى از خشونت را به راه انداخت.
نيو ريپابليک/ دهم مارس
نظر شما :