هرگز به فکر حمله به ایران نیفتید
تا همین چند سال پیش ایالات متحده امریکا ایالات متحده به فکر حمله به تاسیسات هستهای ایران بود. اما هم جورج بوش رئیس جمهوری سابق و هم باراک اوباما رئیس جمهوری فعلی امریکا به این نتیجه رسیدند که تنها راه گذار از این وضعیت دیپلماسی و تحریمهای اقتصادی است. حتی اگر به وضعیتی برسیم که ببینیم تحریمهای اقتصادی شکست خوردهاند. چرا که تهران ثابت کرده تحت لوای قیودهای بینالمللی و نظارتهای مجامع جهانی نیز میتواند به توسعه برنامه هستهایاش ادامه دهد. به هر صورت در این مورد هیچ کس نمیتواند غیبگویی کند و به پیشبینی روزهای نیامده بپردازد. آنچه اکنون به جای این کار نیاز داریم توسعه استراتژی طولانی مدت بر روی برنامه هستهای ایران است نه فکر کردن بر روی بسته حمله نظامی.
به نظر میرسد انتخاب گزینه نظامی موقعیت ایالات متحده را بیش از پیش در خطر قرار خواهد داد. در این دیدگاه ایران نه تنها مرعوب نخواهد شد بلکه کشورهای غربیای که اکنون مواضعشان بیش از گذشته به امریکا نزدیک شده نیز تحت فشار قرار میگیرند که از این دیدگاه خود صرف نظر کنند. در حالی که اکنون تمام آنها بر سر تحریم ایران و افزایش فشارها به تهران دیدگاههای بسیار نزدیکی به امریکا دارند. گزینه نظامی تنها زمانی میتواند کاربرد داشته باشد که همگی بر سر اجرای آن همکاری کنند و متفقالقول گزینه نظامی را راهکار مناسبی بدانند.
به هر حال گزینه نظامی فاقد اعتبار لازم نیز هست. امریکا درگیر دو پرونده نظامی در منطقه است و این میتواند به ایران کمک کند که برای رویارویی با امریکا دایره نفوذ خود را تا عراق و افغانستان نیز گسترش دهد. این بدان معنا است که جبهه جنگ گسترش یابد و همین دلیلی است که بدانیم توانایی لازم و قابل اطمینان برای گسترش و ادامه جنگ میسر نیست. تهران، مسکو و پکن بر این نکته کاملا واقفند.
از لحاظ تکنیکی نیز امکان حمله به ایران بسیار دشوار است. حمله پنهانی باعث نمیشود که توسعه برنامه هستهای ایران با کندی مواجه شود. ما به هیچ عنوان مطمئن نیستیم که امکانات ایران برای افزایش غنیسازی اورانیوم تا چه اندازه است، کما این که سایت هستهای قم نیز تا پایان سال گذشته میلادی برای ما آشکار نبود. با این پیشرفت کنونی به نظر میرسد ایران توانایی آن را دارد که به سرعت تاسیسات هستهای خود را نوسازی و بازسازی کند و حتی آن را به صورت پنهانی به زیر زمین منتقل سازد که در آن موقع از امکانات جدید نیز خود را بهرهمند خواهد ساخت. در آن موقع دیگر هدف قرار دادن این تاسیسات و حمله به آنها نیز بسیار سختتر خواهد شد.
اگر بخواهیم بر حرکت اصلاح طلبان در ایران نیز حساب کنیم، اشتباه است چرا که مشخص نیست که آنها چه زمانی شانس یاریشان خواهد کرد تا به قدرت برسند. از این رو سرمایهگذاری بر روی آنها با هدف اصلاح دیدگاه ایران بر سر پرونده هستهایاش نیز سوزاندن زمان است و سرمایهگذاری اشتباهی به حساب میآید. به خصوص این که پس از انتخابات بحث برانگیز اخیر این کشور نیروی نظامی نیز وارد عمل شده و کنترل اوضاع را در دست گرفته است. در این حالت هر گونه حملهای به ایران میتواند به ضرر اصلاحطلبان تمام شود.
در نهایت کلا باید گفت که انتخاب گزینه نظامی در برابر ایران شاید زمان دستیابی ایران به رویاهای هستهایاش را به تاخیر بیندازد اما پس از آن دیگر هیچ احساسی وجود نخواهد داشت. آنها احساسات خود را کنترل نخواهند کرد تا تعادل موجود به هم نخورد. آقای اوباما روزی که بر سر کار آمد گمان میکرد با استفاده ظرفیت فشار به ایران میتواند جلوی فعالیت هستهای ایران را بگیرد اما ظاهرا او احساس میکند که این سیاست شکست خورده است، این تصوری اشتباه است که میتواند یک اشتباه بزرگ دیگر را رقم بزند. این اشتباه نه تنها میتواند سیاست با ثبات فعلی ایران را بشکند بلکه باعث خواهد شد امریکا مجبور شود از بسیاری از مرزهای تعریفشدهاش عبور کند و آن نقش تعادلساز بینالمللیاش خدشهدار شود.
علاوه بر آن تمرکز بر قوه زور نیازمند تداوم دیپلماسی و قوه نظامی به طور همزمان است. نباید اشتباهاتی که در افغانستان و عراق مرتکب شدیم مجددا تکرار شود. این یک رابطه دو طرفه است که یک اتحاد و همپیمانی همزمانی را میطلبد. برخی کشورهای خاورمیانه نظیر عربستان سعودی و امارات متحده عربی از جانب ایران نگران هستند. اما برخی نیز از گزینه نظامی حمایت میکنند و بسیار تمایل دارند که منطقه به سمت جنگ کشیده شود. ما که از منطقه دورتر هستیم، بهتر میتوانیم پیوندهای منطقه را مورد ارزیابی قرار دهیم و اگر لازم باشد قوه تدافعی را توجیه و استراتژیها را تعریف کنیم. اکنون ما کاملا میدانیم انتخاب گزینه نظامی کاملا اشتباه است و باید به دنبال گزینههای دیگر بود.
منبع: فایننشال تایمز
نظر شما :