آقاى نخستوزير لطفا با آتش بازى نکنيد
به دو دلیل میتوان گفت، اقدام آقای مالکی جنبه تبلیغاتی دارد. نخست این که ایشان زمانی دست به این کار زد که تنها یک هفته به برگزاری انتخابات عراق باقی مانده و این حرکت ناخودآگاه جنبه تبلیغاتی بودن این کار را تلقین میکند.
دیگر این که مالکی دقیقا زمانی دست به این کار زد که ستاد عدالت و بازجویی اقدام به تصفیه بیش از 350 تن از افرادی که در وزارت دفاع، ارتش و سازمان امنیت عضویت داشتند، زد. در حالی که جریانهای سیاسی عموما مخالف نظام عراق به همراه رسانههای نزدیک به کشورهای عربی همچون العربیه، الحره، الجزیره، الشرقیه و غیره شدیدترین حملات را متوجه آقای چلبی کردهاند و تلاش دارند، وی را مزدور و دستنشانده معرفی کنند، این اقدام مالکی که همزمان با این حرکت صورت گرفته، چه چیزی را نشان میدهد؟ آیا غیر از این است که نوری مالکی قصد دارد با این کار از چهره تخریب شده چلبی نزد چهرههای نزدیک به بعثیها بهرهبرداری کرده و خود را چهرهای مقبول نزد آنان معرفی کند؟ آیا این بدان معنا نیست که مالکی به دنبال جذب بعثیها در هر حالتی فارغ از هر گرایشی است؟
مسئله دیگری که در این جا مطرح میشود، این است که گفته میشود مالکی گروهی را تشکیل داده و برای این افراد ثابت شده که 20 هزار افسری که به خدمت برگردانده شدهاند، دستشان به خون ملت داغدیده عراق آلوده نیست. در این زمینه نیز سئوالهای زیر مطرح میشود:
1- مگر کشور ستاد عدالت و بازجویی ندارد که مالکی گروهی موازی تشکیل میدهد و بر اساس حرف آنها نتیجه میگیرد و حکم صادر میکند؟ آیا وظیفه ستاد عدالت و بازجویی چیزی غیر از این است که ببیند کدام فرد یا گروهی با بعثیها تماس دارد، داشته یا دستش به خون ملت آلوده هست یا خیر؟
2- در خبرها آمده است که گروه منتخب آقای مالکی به کشورهای مختلف عربی از جمله یمن، عربستان، اردن، سوریه و غیره سفر کرده و از این افراد دعوت کرده که مجددا به عضویت ارتش، وزارت دفاع و سازمان در آیند؟ این چه گروهی است که به جای تشخیص این که فرد ذکر شده دستش به خون ملت آلوده است یا خیر از آنها برای بازگشت به سازمانهای سیاسی و امنیتی کشور دعوت میکند؟
3- آیا اصولا گروهی که برای یک وظیفه خاص آن هم با این حجم پرونده (بیش از 20 هزار پرونده) تعیین میشود، میتواند همزمان وظیفه دیگری چون دعوت به قدرت و عضویت در دستگاههای نظام را بر عهده بگیرد؟
4- چگونه در یک مدت کوتاه که قاعدتا شش ماهه هم نیست و حتما پس از تصویب انتخابات جدید عراق شکل گرفته، این گروه به بررسی پرونده 20 هزار نفر پرداخته است و نظر نهایی خود را اعلام کرده است؟ آیا چنین چیزی شدنی است؟
5- این گروه در چه زمانی شکل گرفته که هیچ کس از زمان تاسیس آن خبر ندارد و هیچ رسانهای چگونگی فعالیتش را پوشش نداده است؟ اگر بگوییم این گروه وجود داشته و کارهای آن به بیرون و رسانهها درز نکرده، آیا این بدان معنا نیست که این گروه مخفیکاری میکرده و تلاش داشته کسی از فعالیتهای آن خبر نداشته باشد؟
6- نزدیک به یک سال پیش جریانهای سیاسی عراق از ایاد علاوی، مجلس اعلا، جریان صدری، حزب اسلامی به رهبری طارق الهاشمی گرفته تا امریکاییها و کشورهای عربی همگی از مالکی میخواستند که در برابر جریانهای رقیب به خصوص سنیها تندروی نکند و طرح آشتی ملی را به خوبی به اجرا بگذارد. اما ایشان هیچ اعتنایی به این درخواست نکرد. چگونه شده یک شبه آقای مالکی به فکر طرح آشتی ملی آن هم شب انتخابات افتاده است؟ آیا طرحی در خفا است؟
در آخر سئوالی اساسیتر این که آیا آقای مالکی میداند که با لهیب آتش بازی میکند؟ ایشان که خود از ضربه دیدگان بعثیها است و خوب میداند که بعثیها از چه پرونده سیاهی برخوردارند، جای شگفتی است که به این آسانیها به آنها اعتماد میکند.
نظر شما :