آيا رئيسجمهور با غرب بازى مىکند؟
محمود احمدى نژاد در جامه رئيسجمهورى ايران با سخنان خود در خصوص انتقال اورانيوم ايران به خارج از کشور، موجى از تحليلها و توجيههاى بينالمللى را در رسانه هاى مختلف به راه انداخته است. تايم در تازهترين گزارش خود از اين چرخش در موضع ايران مىنويسد: تنها توجيه عقلى براى اين حرکت مانورى براى طفره رفتن از دام تحريمها است. چند ماه پيش که براى نخستين بار ايران با اين پيشنهاد روبهرو شد، محمود احمدى نژاد ابتدا با انتقال اوانيوم و تحويل گرفتن سوخت موافقت کرده و پس از آن دوباره ساز مخالف زد. اينبار احمدىنژاد براى دومين بار موافقت خود را با اين انتقال اعلام کرده اما درست در روزهايى که ايالات متحده و همه خود را براى تحريم ايران مهيا مىکنند.
تايم در ادامه مىنويسد: احمدى نژاد با خيال راحت ضرب الاجل زمانى امريکا را که به مثابه خطى قرمز بود، پشت سر گذاشت و پس از آن با موجى از انتقادهاى داخلى روبهرو شد. نخستين بار که طرح انتقال اورانيوم با ايران مطرح شد، مقامهاى دولتى تهران خواهان پارهاى از تغييرات شدند. در نهايت اما ايالات متحده با اضافه کردن اصلاحيه به پيشنهاد مطرح شده مخالفت کرد. در چنين شرايطى غربىها هم قرار را بر مخالفت ايران گذاشته و تلاش براى اعمال تحريمهاى جديد را آغاز کردند. در اين ميان برخى از همراهان تجارى ايران در سطح بينالمللى مخالفت با تشديد تحريمها را آغاز کردند.
تايم در ادامه مىنويسد: محمود احمدى نژاد در حقيقت به دنبال مختل کردن تلاش هاى ايالات متحده براى تشديد تحريمها است. او در حقيقت روياى مذاکره را در اذهان زنده مىکند تا تنها زمان خريده باشد. ايالات متحده به دنبال جلب موافقت شوراى امنيت و ديگر اعضاى سازمان ملل در تحريم ايران است. در اين ميان چين با تشديد تحريم ها مخالف است. همزمان محمود احمدى نژاد در داخل ايران هم اين باور را تقويت مىکند که دولتش به دنبال مصالحه و مذاکره با غرب است اما اين غرب است که سرباز مىزند.
تايم در ادامه گزارش جانبدارانه خود ادعا مىکند که موافقت محمود احمدى نژاد با انتقال اورانيوم به خارج از کشور در حقيقت توجيه داخلى دارد چرا که سوخت مورد نياز ايران براى توليد ايزوتوپهاى پزشکى به پايان رسيده است. هدف ايران از انتقال اورانيوم به خارج از کشور در حقيقت تهيه سوخت مورد نياز براى مصارف پزشکى است. در شرايطى که ايران به تقويت اورانيوم غنىسازى شده با کيفيت بالا رو آورد، زنگ هاى خطر به صدا درخواهد آمد.
تايم در ادامه مى نويسد: همان اندازه که ايران به سوخت براى رآکتورهاى خود نياز دارد، احمدى نژاد هم با دردسر در داخل روبه رو است. او بايد افکار عمومى داخلى را متقاعد کند که موافقت با انتقال سوخت در حقيقت تنها ترفندى خارجى است و ايران قرار نيست تکنولوژى هستهاى خود را چوب حراج بزند. موافقت ايران در حقيقت براى غربىها بسيار مثبت است چرا که بر اساس اين پروسه تهران نيمى از اورانيوم توليدى خود را در اختيار غرب قرار خواهد داد. البته ناگفته پيداست که ايران هيچ گونه تمايلى براى پايان دادن به غنى سازى اورانيوم در سر ندارد. همزمان بسيارى از اعضاى جامعه جهانى هم اعتقاد دارند که تهران حق برخوردارى از انرژى صلح آميز هستهاى را دارا است.
باراک اوباما در حال حاضر بر سر دو راهى خاصى گرفتار شده است. از يک سو مخالفتها با دولت احمدى نژاد در داخل ايران کار موافقت با پيشنهاد تهران را براى رئيسجمهورى ايالات متحده سخت کرده است و از سوى ديگر مخالفت غرب با اين پيشنهاد مىتواند غربىها و در راس آنها آمريکا را به خصومت ورزى بت دولت مرکزى در ايران متهم کند. در حال حاضر باراک اوباما نمىتواند دست دراز شده از سوى ايران براى عامل به جاى تقابل را رد کند. بىشک ايران اگر بخواهد در چند سال آينده مىتواند به راحتى به تسليحات هستهاى دست پيدا کند اما پيشنهاد فعلى ايران چارهاى جز اعتماد به تهران براى غربىها نگذاشته است.
نظر شما :