اختلاف منافع جدى بين ايران و آمريکا وجود دارد
دکتر کمال خرازى بر اين نظر است که در تصميم گيرىهاى سياسى بايد قايل به شرايط بود و از اين روست که به خبرنگار ايسنا مىگويد:« شرايط فعلى براى انجام مذاکره راهبردى با آمريکا بر سر مسايل موجود ميان دو کشور فراهم نيست.»
اين ديپلمات کهنه کار ایران از جمله سياسيونى است که به شيوه سيد محمد خاتمى پس از پايان مدت حضور در دولت، عطاى کار اجرايى را به لقايش بخشيد و به تدريس در دانشگاه تهران در رشتهى تحصيلىاش يعنى روانشناسى پرداخت.
خرازى که در ميان رسانهها و مطبوعات به «وزيرى که نمىخندد» معروف بود، کم خنده بودن خود را به دليل ويژگى شخصيتى و نيز آناتومى خاص صورتش بيان مىکند. هرچند که طرح اين مساله دقايقى وزير را به خنده واداشت.
رييس شوراى راهبردى روابط خارجى برخلاف برخى انديشمندان معتقد است حادثهى 11سپتامبر آغاز دورانى تاريخ ساز است. او معتقد است که جنگ تمدنها پس از جنگ سرد آغاز و امروز بايد از گسترش آن جلوگيرى کرد.
اين استاد دانشگاه که 24 سال سابقه کار در عرصه روابط خارجى و مديريت رسانهاى دارد، در تيرماه سال جارى با حکم مقام معظم رهبرى به رياست شوراى تازه تاسيس راهبردى روابط خارجى منصوب شد. اين شورا براى کمک به تصميمگيرىهاى کلان و جستوجوى افقهاى نو در روابط خارجى جمهورى اسلامى و بهرهمندى از نظرات نخبگان در اين عرصه تشکيل شد. با اين حال وى صحبت درباره عملکرد اين شورا تاکنون را به وقتى ديگر موکول کرد.
رييس شوراى عالى راهبردى روابط خارجى در گفتوگوى تفصيلى با خبرنگار سياسى - خارجى خبرگزارى دانشجويان ايران) که در روز 11 سپتامبر(20 شهريور) در دفتر وى انجام شد به ارزيابى جايگاه ايران پس از 11سپتامبر پرداخت.
11 سپتامبر جرقه و نمادى است از يک بحران جدى
دکتر سيد کمال خرازى در پاسخ به اين پرسش که برخى معتقدند تحولات پس از 11 سپتامبر با نگاه به ايران و براى تحت فشار قراردادن اين کشور صورت گرفته است، بر لزوم بررسى عميق اين پديده تاکيد کرد و گفت:«در واقع انتخاب برجهاى دوقلو توسط القاعده حرکتى سمبليک بود؛ مظهر جهانى سازى، اقتصاد کاپيتاليستى و قدرت ايالات متحده هدف گروهى قرار گرفت که از اين جهات با آمريکا نابرابر هستند. نام اين اقدام را تروريسم مىگذارند؛ چرا که جان يک عده افراد بى گناه گرفته شد.»
وى گفت:«11 سپتامبر نماد تقابل و اختلاف جدى بين کسانى است که ناراضىاند و نمىتوانند سلطه و جهانخوارى آمريکا را بپذيرند. اين عده پديدهى جهانى سازى را در ادامه سلطه در قالب مبادلات اقتصادى و نفوذ اطلاعاتى مىدانند، لذا نارضايتىشان را با چنين حرکتى نشان دادند. معتقدم نبايد چنين حوادثى را صرفا در قالب يک حرکت تروريستى نگاه کرد، بلکه ريشههاى عميقتر سياسى، اقتصادى، اجتماعى و ايدئولوژيک آن را بايد شکافت.»
خرازى تصريح کرد:«ترور و تروريسم به آن شکل که در ادبيات سياسى مطرح بوده است، چندان با اين حوادث تطبيق نمى کند. اصولا دانشمندان علوم سياسى امروزه در اين که تعريف صحيحى از تروريسم داشته باشند، هنوز موفق نبودهاند؛ اين اصطلاح مورد سوء استفاده قدرتهاى بزرگ براى توجيه اقدامات نظامى و سياسى خود مثل آمريکا قرار گرفته است.»
رييس شوراى راهبردى روابط خارجى در پاسخ به اين پرسش که شما 11سپتامبر را دوران تاريخ ساز در عرصه روابط بين الملل مى دانيد؟ با تاييد اين مطلب ابرازعقيده کرد:«11 سپتامبر جرقهاى و نمادى است از يک بحران جدي. اين حادثه پنج سال پس از نظريهى "جنگ تمدنهاى" هانتينگتون اتفاق مىافتد. هانتينگتون درست پيش بينى کرده بود که روند رويدادهاى بينالمللى و سياستهاى آمريکا به چنين تقابلى منجر خواهد شد، البته ما حداکثر تلاشمان را مىکنيم که اين تقابل رخ ندهد و امروز هم بايد تلاش کنيم که گسترش نيابد چون مصلحت هيچ کس در اين نيست که چنين نزاعى به اين شکل صورت گيرد.»
وى در نگاهى پديدارشناختى 11 سپتامبر را نمادى از تقابل ايدئولوژيک جدى دانست و اشاره کرد به« تقابل ميان مسلمانانى که بيدار شدهاند و بر حقوق خود پافشارى مىکنند با کسانى که هنوز با شيوههاى استعمارى خود قصد ناديده گرفتن اين حقوق را دارند و با فشار سياسى و نظامى در پى تثبيت موقعيت خود هستند.»
رييس شوراى راهبردى روابط خارجى گفت:«عملا جنگ نابرابر ميان اين دو گروه شکل گرفته است که در يک طرف قدرتى مثل آمريکا که همه گونه امکانات سياسى، اقتصادى، نظامى و اطلاعاتى و نيز سازمان ملل را در اختيار دارد و از طرفى عدهاى که هيچ ابزارى به غير از ايدئولوژى ندارند و به هر شيوهاى متوصل مىشوند که در راه اعتقاد و ايدئولوژىشان گام بردارند.
تلاش اين گروه به صورت عمليات انتحارى و اقداماتى از اين دست که امروزه اسم آن را تروريسم مى گذارند، ظهور و بروز مىيابد؛ اين به معناى توجيه و پذيرفتن نوع حرکتى که اين عده مىکنند نيست، بلکه هدف بررسى اين مساله صرفا از بعد پديدار شناختى است.»
وى گفت:«اين نمادى است از يک واقعيت که در دوران ما ظهور يافته؛ جنگ نابرابر که حادثهاى منفرد نيست.»
فشار بر ايران روز به روز افزايش يافته است
وزير سابق امور خارجه ایران در پاسخ به اين پرسش که آيا براى شما در ابتداى وقوع اين حادثه مسجل بود که اين حوادث با نگاه به ايران در حال انجام است؟ گفت:«آمريکايىها از اين حادثه براى اعمال فشار بر کشورها و ملتهايى که با آنها موافق نيستند استفاه کردند.
درست بعد از اين حادثه بود که بوش اعلام کرد " هر که با ما نيست، بر ماست" که ايران در جبهه مخالف آمريکا قرار مى گرفت، معتقدم سياستهاى بعدى خود را براساس اين ايده تنظيم کرد. بنابراين اين مساله کاملا مشهود بود و از همان زمان تا امروز فشارها بر ايران به رغم نقش مثبتش در افغانستان و بى طرفى در قضيه عراق افزايش يافته است.»
تلاش کردم نتوانند دنيا را عليه ما بسيج کنند
خرازى با اشاره به محکوم کردن حادثه 11 سپتامبر بلافاصله پس ازآن از سوى ايران خاطرنشان کرد:«اين حادثه اساسا از نظر نگرش و ايدئولوژى براى ما قابل قبول نبود، با اين کار اقدامات و فشارهاى بيشتر عليه ايران را خنثى کرديم.»
وى در پاسخ به اين پرسش که پس از 11 سپتامبر مرزهاى شرقى و غربى ايران از سوى آمريکا مورد تهديد قرار گرفته است و پايگاههاى نظامى و ناوهاى جنگى اين کشور در آبها خليج فارس قرار دارند لذا اين تصور در بين مردم ايران شکل گرفته است که ايران در محاصرهى لجستيکى آمريکا قرار دارد، چه اقداماتى در اين سالها براى خنثى کردن اين تهديدها صورت گرفته است؟ گفت:«وجود اين تهديدها طبيعى است؛ اما هنر ما بايد در کاهش اين تهديدها باشد، آمريکا ايدئولوژى که ايران براساس آن حرکت خود را سامان داده است را قبول ندارد و آن را براى منافع خود در منطقه مضر مىداند.
بيدارى اسلامى ناشى از انقلاب اسلامى را مخل سلطهى خود مىداند، از اين جهت بايد به آمريکايىها از اين جهت حق داد چرا که منافعشان در اين منطقهى بزرگ به خطر افتاده است و عامل اين خطر را هم انقلاب اسلامى مىدانند.»
وى در پاسخ به اين پرسش که آيا ديپلماسى ايران متناسب با تهديدها و هجمههايى که در سال هاى پس از 11 سپتامبر شکل گرفت، طراحى شد؟ اظهارداشت:« به هرحال من در دوران خود تلاش داشتم با توسعه روابط، تنش زدايى و تعميق روابط اقتصادى شرايطى را فراهم کنم که دشمنان ما نتوانند به سادگى دنيا را عليه ما بسيج کنند و به اهداف خود برسند.»
بايد مردم را در جريان واقعيات قرار دهيم
رييس شوراى راهبردى روابط خارجى به خبرنگار ايسنا گفت:«آگاهى بخشى به مردم مهمترين راه حلى است که بايد دنبال کرد. ما بايد مردم را در جريان واقعيات قرار دهيم، وقتى مردم آگاه باشند و مسير را درست بشناسند از جهت مقاومت در برابر فشارها کم نمى گذارند، مردم اين مساله را اثبات کرده اند، اما بايد صادقانه با مردم صحبت کرد و شرايط را به آنها گفت و آنها را در مسايل دخالت داد تا بدانند که تنها با انسجام و وحدت ملى مىتوان در برابر اين فشارها و تهديدها ايستاد.»
وى ادامه داد: «در اين که چارهاى جز مقاومت نيست نبايد ترديد کرد، به هر صورت دشمنان به ما فشار مىآورند وما اگر بخواهيم تسليم شويم، جز خفت و خوارى چيزى نصيبمان نخواهد شد، لذا معتقدم تنها راه ايستادگى بر حقوقمان است، اما طبيعتا بايد اين کار با تدبير و ظرافت انجام گيرد.»
خرازى تاکيد کرد: «ديپلماسى مىتواند در ماندگارى اين مقاومت و ايستادگى موثر باشد.»
ديپلماتهاى ما بايد فضاى بينالمللى را تغييردهند
وزير سابق امور خارجه ایران در پاسخ به اين پرسش که چگونه مىتوان تدبيرى منطقى، اصولى و متناسب با شرايط ملى، منطقهاى و بينالمللى به ويژه در حل و فصل مساله هستهيى ایران را تضمين کرد، چرا که عبور مدبرانه از بحران هستهيى خواست مردم و جامعهى نخبگان کشور است، گفت: «قطعا حل اين مساله بايد با تدبير باشد و ديپلماتهاى ما بايد در اين زمينه نقش جدى داشته باشند و فضاى بينالمللى را تغييردهند و اجازه ندهند تهديدها عليه ما اعمال شود. در دوران قبل در وزارت خارجه همين سياست پيگيرى مىشد به طورى که فضاهاى زيادى را براى ما ايجاد مى کرد تا اجازه ندهيم قواى دشمن عليه ما بسيج شود و فشار بيشترى را وارد کنند، فکر مىکنم چنين سياستى بايد تداوم يابد.»
وى در پاسخ به اين پرسش که آيا ديپلماسى هستهيى را خالى از افراط و تفريط مى بيند؟ باخنده پاسخ داد:«آنچه من مى توانم بگويم اين است که نبايد افراط و تفريط باشد. ارزيابى وضعيت ديپلماسى گذشته و حال وظيفهى شما خبرنگاران است، اما از نظر اصولى بايد استقلال سياسى را با تدبير و اصل عزت، حکمت و مصلحت حفظ کرد. من فکر مىکنم که هر دولتى بايد براساس اين رهنمود عمل کند تا از افراط و تفريط به دور بماند.»
رييس شوراى راهبردى روابط خارجى در ادامه در پاسخ به اين پرسش که برخى معتقدند با رفتن بوش سياستهاى آمريکا در تهديد عليه ايران و منطقه کاهش مىيابد؟، اظهار داشت: «فکر نمىکنم با رفتن بوش اين مسايل پايان يابد، سياست راهبردى آمريکا و ديگر قدرتهاى بزرگ ادامه مىيابد؛ چرا که منفعت خود را در ادامهى اين حرکت مىبينند. البته با شکلهاى مختلف.»
اختلاف منافع جدى بين ايران و آمريکا وجود دارد
وى افزود:« لذا يک اختلاف منافع جدى بين ايران و آمريکا وجود دارد، البته هنر ما بايد اين باشد که اين اختلاف را تشديد نکنيم و اين صحنه را به نحوى تنظيم کنيم که راه هاى برون رفت از اين فضا فراهم شود تا مجال بيشترى براى استحکام و تثبيت موقعيت خود پيدا کنيم.»
آقای خرازى خاطرنشان کرد:«بايد تعقل کرد که چگونه مىتوان در عين تثبيت و تحقق منافع و مواضعمان اين مسير به بن بست نرسد و به سلامت از آن عبور کنيم. از سويى ملتهاى مسلمان که در حال روى آوردن به آزادى خواهى هستند، بر حقوق خودشان ايستادگى بيشترى خواهند کرد، مگرآنکه اين صحنهى تقابل به يک سنتز جديدى منجر شود؛ و آن پذيرش حقوق ملتها و دست برداشتن از سلطه گرى از سوى قدرتها است که فعلا چشم اندازى براى آن وجود ندارد که به سادگى و زودى به چنين امرى بينجامد.»
وزير سابق امور خارجه ایران در عين حال تاکيد کرد:«همانطور که مبارزات عليه برده دارى روزى به سرانجام رسيد، مبارزات امروز هم به تغيير يک پارادايم خواهد رسيد، اما به زودى شاهد آن نخواهيم بود.»
ايران و تامين حقوق خود و همسايگانش
خرازى درادامه اين گفتوگو با ايسنا، درباره نگاه ايران به امنيت و منافع ملىاش پس از حادثه 11 سپتامبر- اشغال افغانستان و عراق - با توجه به اين که اين حادثه در دوران مسووليت وى در وزارت خارجه روى داد، گفت:« نگاه ما نسبت به امنيت ملى تفاوتى نکرده است، همواره ما با تامين قواى خودمان است که به امنيت کامل مىرسيم، اما جمهورى اسلامى ايران از شرايطى که در اطرافش به وجود آمده در راستاى تامين حقوق خود و همسايگانش نيز استفاده کرده است.»
ايران در شرايط انجام مذاکره جامع با آمريکا نيست
وى ادامه داد: «ايران در شرايط انجام مذاکره جامع با آمريکا نيست، اما طى مذاکراتى که با عراق در جريان بوده و احتمالا در آينده هم خواهد بود اين امکان وجود خواهد داشت که به اهداف آمريکا در آنجا بيشتر واقف شويم و امکان تاثيرگذارى بر تصميمات آنها را پيدا مىکنيم. به طور کلى به مردم و دولت عراق کمک مى کنيم تا کار را به دست خودشان بگيرند.»
خرازى گفت:«هميشه گفتهايم که اگر آمريکايىها اصل احترام متقابل را بپذيرند، ما ابايى از مذاکره نداريم، اما آنها قائل به اين اصل نيستند و به دنبال تحميل نظر خودند وامکانات سياسى، تبليغاتى و اقتصادى لازم براى اين کار را هم دارند. اگر به عنوان دو کشور برابر بتوانيم با هم صحبت کنيم و هرکدام استدلالهايمان را بيان کنيم، مذاکره امرى مطلوب است، کما اين که با ساير کشورها همواره اين کار را کردهايم و مىکنيم، اما تن دادن به مذاکرهاى که فقط تحقير و تحميل نظرات مقابل به ما باشد، قطعا پذيرفته نيست.»
وى خاطر نشان کرد:«در حال حاضر زمينهاى براى اينکه مطمئن شويم آمريکايىها حاضرند براساس احترام متقابل پاى ميز مذاکره بنشينند، فراهم نيست.»
خرازى در پاسخ به اين پرسش که تا کجا مذاکرات تاکتيکى درعراق مىتواند ادامه يابد؟ گفت:« شرايط ايجاب مىکند که تا چه زمان به اين مذاکرات ادامه دهيم. هميشه تصميمات سياسى را بايد موکول به شرايط کرد.»
وزير سابق امور خارجه ایران در پاسخ به اين پرسش که اما آمريکا در مذاکرات با ايران بر سر عراق ما را متهم به دخالت در اين کشور و ايجاد ناامنى مىکند، گفت:«در اين که چگونه بايد مذاکره کرد تا ميز مذاکره در عراق تبديل به ميزى براى اتهام زنى به ايران نشود، بحثى ديپلماتيک و فنى است که با توجه به واقعيات در صحنهى مذاکرات بايد راه حلى پيدا کرد تا نظر ما را تامين کند.»
جنگ تمدنها آغاز شده است
رييس شوراى راهبردى روابط خارجى در پاسخ به اين پرسش خبرنگار ايسنا که معتقديد جنگ تمدنها آغاز شده است؟ اظهار داشت:«بله معتقدم اين جنگ آغاز شده و به نوعى در جريان است. بايد ببينيم چگونه مىتوان از گسترش آن جلوگيرى کرد.»
وى گفت:«جنگ تمدنها پس از جنگ سرد شروع شد و امروز يک جنگ واقعى بين کسانى که حق خواهى خود در کشورهاى اسلامى را مىخواهند و کسانى که زورگويى مىکنند در جريان است و اين در واقع جنگ دو تفکر است.»
اين استاد دانشگاه با اشاره به نظريهى جنگ تمدنهاى هانتينگتون و در مقابل آن نظريهى گفتوگوى تمدنها که از سوى محمد خاتمى در سازمان ملل مطرح شد، گفت:«پس از 11 سپتامبر عملا يک نوع جنگ بين تمدنها جريان پيدا کرد، اما در چنين صحنهاى بايد تلاش بيشترى کرد که اين جنگ توسعه پيدا نکند، به گونه اى که همه را در خود ببلعد و قربانى کند، بلکه از طريق گفتوگو، تعامل و استقلال بايد پيش رفت تا حقوق طرف ضعيفتر تامين شود و البته طرف قوىتر (غرب) از مواضع خود کوتاه بيايد و واقعيات امروز جهان را بپذيرد.»
خرازى تصريح کرد:«در اين صحنه ديپلماسى، کار فرهنگى و فکرى نقش بسيارى مىتواند داشته باشد.»
وى در پاسخ به اين که در شرايط فعلى که ايران با تحريمها و تهديدهاى زيادى رو به روست فکر مىکنيد ديپلماسى از توانايى لازم براى مبارزه در اين صحنه برخوردار است؟ گفت:«خير، الان کار بسيار دشوار است. در عين حال که معتقدم بايد تلاش کرد با انديشمندان غربى و نيز در کشورهاى اسلامى که در اين زمينهها با ما هم فکر هستند کار کنيم؛ چرا که الزاما جنگ ايدهها و فرهنگها ما را به سر منزل مقصود نمىرساند، بلکه يک همفکرى و گفتوگو لازم است، درعين حال که بر مواضعمان مقاومت و پافشارى داريم.»
نظر شما :