اوباما اولین رییس جمهور افریقایی تبار آمریکا خواهد بود؟
باراک اوباما را ستاره روبه اوج در عرصه سياست آمريکا مىنامند و حتى بسيارى از ناظران معتقدند او مىتواند اولين رئيسجمهور سياهپوست آمريکا باشد. اين سناتور دموکرات از ايالت ايلينوا در انتخابات نوامبر گذشته در آمريکا هم جا پاى خود را سفت کرد و کرسى سنا را بار ديگر به خود اختصاص داد. با اين ترتيب به هنگام تشکيل جلسات کنگره جديد آمريکا در ماه ژانويه ميلادى، او تنها سناتور سياهپوست در ميان صد سناتور حاضر و پنجمين آفريقايى آمريکايى خواهد بود که به کرسى سنا دست يافته است.
اوباما سخنران پرحرارت و خوش صحبتى است و در گردهمايى حزب دموکرات در بوستون که در ماه ژوئيه گذشته برگزار شد، سخنرانى غرايى ايراد کرد که به شدت به مذاق دموکراتها خوشآمد. او که فرزند يک پدر کنيايى و مادرى آمريکايى است، در اين سخنرانى از سوابق شخصى خود حرف زد و به نوعى تمايل سنتى و ايدهآل گرايانه مردم آمريکا براى نشان دادن قدرت اتکا به خود و تأمين اهداف بزرگ را به وضوح برآورده کرد.
او در اين سخنرانى گفت که پدر من با تلاش، سختى و پشتکار زياد موفق شد بورسيه لازم براى تحصيل در يک کشور جادويى - آمريکا - را به دست آورد. در آن زمان آمريکا براى مردم کشورهاى ديگر، نماد و فرصتى براى پيشرفت به شمار مىآمد.
اوباما که اکنون 42 ساله است، درحال حاضر سناتور ايالت ايلينوا و نماينده حوزه انتخابيه جنوب شيکاگو است. او شانس اول تصاحب کرسى سناى ايالت در سال 2004 ميلادى نيز بود زيرا دارنده آن کرسى، يعنى <پيتر فيتزجرالد> از حزب جمهوريخواه در حال بازنشستگى بود. در همان زمان، او توانست حمايت قاطع حزبش را به دست آورد و به عنوان نماينده اين حزب معرفى شود؛ آن هم درحالى که شش کانديداى گردن کلفت ديگر پيشروى او بودند! اما به هرحال اوباما توانست تمام اين کانديداها را پشتسر بگذارد و 53 درصد از آراى حزبش را به خود اختصاص دهد و در رقابتها شرکت کند.
اوباما چند مليتى است
باراک اوباما به تبعيت از نام پدرش -که در کنيا به کار دامدارى مشغول بود، نامگذارى شد. پدر او بعدها توانست بورسيه تحصيلى براى هاوايى را به دست آورد و به همراه خانوادهاش جلاى وطن کند. پدر اوباما در هاوايى با مادر او آشنا شد و با اين خانم اهل کانزاس ازدواج کرد. در آن زمان، مادر اوباما هم به همراه خانوادهاش در هونولولو زندگى مىکردند.
در همين حال، وقتى باراک کوچک تازه راه افتاده بود و تاتى تاتى مىکرد، پدر او موقعيت تحصيل در دانشگاههاروارد را هم به دست آورد اما وضع مالى خانواده اجازه نمىداد که او به تمام اهداف مورد نظرش برسد. به همين جهت بود که پدر باراک، سرانجام به تنهايى به کنيا بازگشت و در آنجا به عنوان يک اقتصاددان به خدمت دولت درآمد. پدر و مادر باراک با اين ترتيب از هم جدا شدند.
وقتى باراک اوباما شش ساله بود، مادرش با يک برنامهريز امور نفتى که اهل اندونزى بود ازدواج کرد و خانواده آنها به جاکارتا منتقل شدند. باراک به مدت شش سال در اندونزى زندگى کرد اما پس از آن به هاوايى رفت تا با پدر بزرگ و مادربزرگش زندگى کند و مدرسه هم برود. اکنون والدين باراک اوباما هر دو از دنيا رفتهاند. اين سابقه زندگى باراک اوباما باعث شده که حاميان او متقاعد شوند که اين سناتور 42 ساله مىتواند نگاهى چند مليتى و منصفانه نسبت به راىدهندگان و مردم آمريکا داشته باشد و حتى به ميزان مساوى، نظر راىدهندگان سياهپوست و سفيدپوست را جلب کند. حتى گفته مىشود باراک اوباما توانايى خاصى براى برقرارى ارتباط با ساکنان شهرهاى بسيار کوچک و مناطق روستايى هم دارد و اين خصيصه، ناشى از موقعيت خانوادگى او است.
فعاليتهاى حقوقى
باراک اوباما رشته تحصيلى خود را علوم سياسى در دانشگاه کلمبيا انتخاب کرد اما پس از آن به شيکاگو رفت و سه سال به عنوان برنامهريز مشغول به کار بود.
در سال 1988 ميلادى، او به مدرسه حقوقى هاروارد رفت و سپس به عنوان اولين رئيس آفريقايى - آمريکايى در مرکز بازبينى قوانين هاروارد انتخاب شد. پس از آن، اوباما به شيکاگو بازگشت تا درس قوانين و حقوق مدنى بخواند. همزمان، او پيشنهاد کارهاى زيادى از جمله به عهده گرفتن وکالت افرادى که قربانى تبعيض در سياستهاى مسکن و کار شده بودند را پيشرو داشت.
اوباما هنوز هم با قوانين و رشتههاى مرتبط آن سروکار دارد و حتى در مدرسه حقوقى دانشگاه شيکاگو هم تدريس مىکند. خودش معتقد است که تدريس اين مسائل باعث مىشود ذهنش هميشه درخصوص بعد حقوقى مسائلى مانند سقطجنين و ديگر مسائل اجتماعى، آماده باشد.
باراک اوباما از اولين منتقدان جنگ عراق بود و چند ماه پيش از حمله آمريکا به عراق در ماه مارس سال 2003 ميلادى، عليه اين جنگ موضع گرفته بود. اما او در عينحال توجه زيادى به سربازان آمريکايى حاضر در عراق و خانوادههاى آنها دارد. او يک بار در جمع دموکراتها سخنرانى غرايى نيز در اين خصوص ايراد کرد. وى از مردان و زنان سربازى که در عراق حضور يافتهاند تشکر کرد و در عينحال به لزوم حمايت مالى از خانواده سربازان کشته شده در عراق نيز توجه داشت و گفت که وقتى ما سربازانمان را به ميدان مىفرستيم، وظيفه داريم شمار تلفات آنها را به درستى بيان کنيم و از لاپوشانى حقيقت در اين خصوص خوددارى کنيم، در عين حال بايد خانوادههاى آنها را مورد توجه خاص قراردهيم و هيچگاه هم بدون در اختيار داشتن شمار مناسب از نيروهاى نظامى، وارد جنگ نشويم.
شمار حاميان باراک اوباما از حالا به شدت روبه افزايش است. حتى اگر او در انتخابات پيشروى آمريکا در سال 2008 ميلادى هم کانديدا نشود، اين محبوبيت روبه افزايش خواهد بود. تا سال 2012 ميلادى، او تجربه هشت ساله حضور در سنا را خواهد داشت و در اين سال، 54 ساله هم خواهد بود که مىتواند سن خوبى براى رياستجمهورى باشد.
باراک اوباما کوچک
باراک حسين اوباما در سال 1961 ميلادى متولد شده است. محل تولد وى هونولولو در هاوايى بوده و پدر و مادرش در مرکز مطالعات غرب و شرق در دانشگاههاوايى يکديگر را ملاقات و سپس ازدواج کردند. اوباما در کتاب خاطراتش با عنوان روياهايى از پدرم که در سال 1995 ميلادى منتشر شد به دوران کودکىاش و ملغمه نژادى خانوادهاش اشاره کرده و مىنويسد: <رنگ پوست پدرم شبيه بقيه آدمهاى دوروبرم نبود. او سياه سياه بود و مادرم پوست کاملا سفيدى داشت. اما در کودکى هيچگاه در معرض تبعيضنژادى قرار نگرفتم.
وقتى اوباما دوساله بود، والدينش از همجدا شدند و پدرش به کنيا بازگشت و مادرش پس از ازدواج مجدد به جاکارتا رفت. اوباما هم همراه او بود و ظرف شش ماه، زبان اندونزيايى را فراگرفت. او حتى دو سال را هم در يک مدرسه در منطقه مسلماننشين سپرى کرد و بعد دوسال ديگر به يک مدرسه کاتوليک در جاکارتا رفت. در سن ده سالگى به هاوايى رفت تا با پدربزرگ و مادر بزرگ مادرىاش زندگى کند و به يک مدرسه خصوصى هم برود. او در سال 1979 ميلادى فارغالتحصيل شد.
باراک اوباما در کتاب روياهايى از پدرم و حتى گاهى به اعتراضهايى از آن دوران هم روى مىآورد و مثلا اذعان مىکند که در دوران نوجوانى، چند بار مارى جوانا کشيده و کوکائين را هم مىخواسته امتحان کند! وى در اين کتاب، چنين تمايلاتى را ناشى از گيجى و سرگردانى پسرهاى نوجوان خوانده است.
پس از دبيرستان، اوباما دو سال را در کالج آکسيدنتال در کاليفرنيا گذراند و سپس به کالج کلمبيا رفت تا علوم سياسى با گرايش روابطبينالملل بخواند. پس از فراز و نشيبهاى تحصيل بسيار، باراک اوباما وارد عرصه رقابتهاى انتخاباتى شد و در سال 1996 ميلادى، به عنوان سناتور ايالت ايلينوا انتخاب شد. در ژانويه سال 2003 ميلادى، وى به عنوان رئيس کميته سلامت و خدمات انسانى سنا انتخاب شد.
در اين زمان، باراک اوباما مسووليت برنامهاى را به عهده گرفت که از لحاظ مالى مىتوانست مردم طبقه فقير جامعه آمريکا را يارى رساند. او حتى به تصويب قوانين کمک کرد که در راه بيمه تأمين اجتماعى و خدماتدرمانى مردم، سهولت زيادى ايجاد مىکرد. اوباما در برنامه تأمين بودجه براى مقابله با ايدز هم نقش موثرى ايفا کرد.
در سال 2000 ميلادى، باراک اوباما تلاش ناموفقى براى به دست آوردن کرسى مجلس نمايندگان آمريکا داشت. رقيب او در اين راستا، <بابى راش> بود که توانست 61 درصد آرا را در مقابل سىدرصد راى متعلق به باراک، به خود اختصاص دهد.
پس از اين شکست، اوباما بار ديگر تلاشهاى خود را به سنا متمرکز کرد. در مبارزات انتخاباتى سال 2002 ميلادى، وى تقريبا بىرقيب بود. وى در اين زمان مشغول برنامهريزى طرحى بود که پليس را موظف مىکرد پروسه بازجويى درخصوص جرايمى که مجازات آنها اعدام است را به شکل ويديويى ضبط کنند. سوابق کارى باراک اوباما در سنا نشان مىدهد که او قادر است به طور موثر با دموکراتها و جمهوريخواهان کار کند و نظر آنها براى ائتلاف را جلب نمايد.
در همين راستا بود که باراک اوباما حتى توانست در جريان رقابتهاى انتخاباتى سنا، نظر گروهى از نيروهاى پليس را هم به خود جلب کند و افسران زيادى اظهار داشتند که حمايت طولانى مدت اوباما از معيارهاى لازم براى کنترل اسلحه و تمايل او به مذاکره در اين خصوص> براى پليس اهميت زيادى دارد و البته عده زيادى از افسران پليس هم بودند که سياستهاى او را نمىپسنديدند.
در سال 2004 ميلادى و در ميانه رقابتهاى انتخاباتى سنا، اوباما در گردهمايى دموکراتها در بوستون، سخنرانى ايراد کرد که از جهات بسيارى مورد توجه قرار گرفت. وى در اين سخنرانى گفت: <نه! مردم از دولت انتظار ندارند که تمام مشکلاتشان را حل کند. اما آنها در عين حال با پوست و استخوانشان احساس مىکنند که دولت مىتواند با کمى درايت و اولويت بندى، زندگى بهترى براى فرزندانشان در آمريکا ايجاد کند و فرصتهاى زيادى را در اختيار همه مردم قرار دهد. آنها مىدانند که ما مىتوانيم بهتر از اين عمل کنيم. مردم همين را مىخواهند.
وى در عينحال ضمن زير سوال بردن نحوه عملکرد آمريکا در جريان حمله به عراق، انتقاد شديدى از سياستهاى بوش در اين خصوص داشت و اما از لزوم توجه به وحدت ملى سخن به ميان مىآورد و مىگفت که خيلىها دوست دارند شاهد تقسيم ايالتهاى آمريکا به رنگهاى قرمز و آبى و نمادهاى جمهوريخواه و دموکرات باشند. اما آيا همين مردم از همين ايالتها نبودند که گاهى با سياستهاى دولت موافقند و گاهى مخالف؟ تمام ما در اين جريان شريکيم. همه مردم آمريکا هستيم.>
آغاز پیروزی ها
در سال 2004 ميلادى، اوباما مشغول رقابت براى به دست آوردن يک کرسى در سنا شد که پيشتر، به پيتر فيتز جرالد تعلق داشت. در درون حزب دموکرات، گمانهزنىها حاکى از رقابت اوباما با بلر ها> و دن هينز بود اما اوباما وضع بهترى در ميان آنها داشت و توانست 52 درصد از آرا را به خود اختصاص دهد و کانديداى حزب دموکرات شود.
او سپس در جريان انتخابات عمومى که روز دوم نوامبر سال 2004 ميلادى برگزار شد توانست در برابر جک رايان، رقيب جمهوريخواهش پيروز شود و 70 درصد از آراى ايلينوا را به دست آورد که عملا به يکى از شکستهاى بزرگ جمهوريخواهان تبديل شد.اوباما در ژانويه سال 2005 ميلادى به عنوان سناتور سوگند ياد کرد. وى در اولين ماههاى اول حضورش در سنا توانست چهره موفقى از خود به نمايش بگذارد. در سالهاى 2005 و 2006 ميلادى، موفقيت وى روبه افزايش بود و مجله تايم هم باراک اوباما را يکى از تأثيرگذارترين چهرههاى جهان ناميد و او را در ميان بيست شخصيت و رهبر مهم جهانى قرار داد و علت آن را نيز ورود موفق وى به عرصه سياسى و محبوبيت او در حزب دموکرات اعلام کرد. در اکتبر سال 2005 ميلادى نيز نشريه انگليسى نيو استيتزمن، وى را در ليست <ده نفرى> قرارداد که مىتوانند دنيا را عوض کنند.
ماجراجويى دور دنيا
در ماه اوت سال 2005 ميلادى، باراک اوباما به همراه سناتور ريچارد لوگار - رئيس کميته روابط خارجى آمريکا - به روسيه،اوکراين و آذربايجان سفر کرد. اين سفر بر استراتژىهاى کنترل تسليحات متعارف، تسليحات شيميايى و تسليحات کشتار جمعى در جهان متمرکز بود و دفاع استراتژيک در برابر تهديدات تروريستى آينده، هدف اصلى آن به شمار مىآمد.
در ماه اوت سال 2006 ميلادى، باراک اوباما سومين سفر رسمى خود به عنوان سناتور را نيز آغاز کرد و در راس هياتى از کنگره آمريکا به آفريقاى جنوبى و کنيا سفر کرد و در عين حال به کشورهايى مانند جيبوتى، اتيوپى و چاد هم سر زد. سفر باراک اوباما به کنيا اما علاوه بر وظايف رسمى و سياسى، احساسات شخصى او را نيز دخيل کرده بود. در اين سفر، همسر و دو دختر اوباما هم از شيکاگو با او آمدند تا محل اقامت پدر باراک اوباما را ببينند. در اين ميان، باراک اوباما از پيگيرى اهداف اجتماعى خود هم فروگذار نکرد و در چارچوب برنامه مقابله با ايدز در آفريقا، خود و همسرش هم آزمايش ايدز دادند تا کنيايىها را به اين اقدام تشويق کنند.
باراک اوباما در جريان اين سفر به دانشگاه نايروبى هم رفت و سخنرانى قابل توجهى در خصوص نقش رقابتهاى قومى و قبيلهاى در عرصه سياسى کنيا ايراد کرد. وى گفت: <سياست قبيلهاى بايد متوقف شود. اين سياست، در ايدئولوژى اشتباهى ريشه دوانده که مدعى است خون سياست بايد در رگان مردم هر قبيله به صورت جداگانه جريان يابد. اما چنين تصورى، عملا تمام بنيانهاى اجتماعى را دچار مشکل مىکند.
سخنرانى باراک اوباما در اين خصوص باعث شد که بحثهاى زيادى در اين خصوص در ميان رهبران قبايل رقيب در کنيا در بگيرد و مخالفان و موافقان زيادى، اظهارات او را مورد بحث قرار دهند. در نوامبر سال 2006 ميلادى، باراک اوباما از لزوم خارج کردن نيروهاى آمريکايى از عراق در سال 2007 ميلادى سخن به ميان آورد و گفت: <اکنون زمان آن فرا رسيده که کشور عراقىها را به خودشان پس دهيم و بر چالشهاى ديگرى که پيشروى آمريکا قرار دارد متمرکز شويم.> با اين ترتيب، باراک اوباما از جمله سياستمداران آمريکايى است که خواهان ارائه زمانبندى دقيق براى خارج شدن نيروهاى آمريکايى از عراق شدهاند.
در جاده رياستجمهورى
روز 23 اکتبر سال 2006 ميلادى، مجله تايم با اشاره به اظهارات قابلتوجه باراک اوباما در جريان گردهمايى حزب دموکرات در سال 2004 ميلادى، چنين نتيجهگيرى کرد که با باراک اوباما مىتواند گزينهاى احتمالى براى شرکت در رقابتهاى رياستجمهورى آمريکا در سال 2008 ميلادى باشد. اين گمانهزنىها باعث شد دائما اين پرسش از سوى رسانهها مطرح شود که آيا اوباما وارد اين رقابتها خواهد شد يا خير.
با وجود اين هياهو و جنجالها، باراک اوباما اعلام کرده که قصد دارد دوره فعلى حضورش در سنا را تکميل کند. ناظران معتقدند شانس باراک اوباما براى انتخاب شدن به عنوان رياستجمهورى آمريکا در سال 2008 بهتر از سالهاى 2010 يا بعد از آن خواهد بود. در همين راستا، نشريه نيوريپابليک هم مقالهاى در اين خصوص منتشر کرده و نوشته است: <در حال حاضر هيچ مقام ارشد قابل توجهى مثل معاون رئيسجمهور آمريکا نداريم که قابليت و پتانسيل رسيدن به رياستجمهورى را داشته باشد و به همين جهت، سال 2008 ميلادى مىتواند بهترين شانس را براى پيروزى باراک اوباما ايجاد کند.
برخى از نشريات آمريکايى ديگر مثل شيکاگو تريبيون نيز اعلام کردهاند که حضور باراک اوباما در عرصه رقابتهاى انتخاباتى رياستجمهورى آينده آمريکا، با حضور موفقيتآميز جان اف کندى در رقابتهاى رياستجمهورى سال 1960 ميلادى قابل مقايسه است. با اين وجود، انکار تمايل اوباما به شرکت در اين رقابتها باعث شده که تمايل مردم نسبت به قراردادن او در ليست نامزدهاى مورد توجه در اين خصوص بالا برود! برخى نظرسنجىها حاکى از آن است که اوباما در ميان دموکراتها وضع خوبى دارد و پس از هيلارى کلينتون که درصد محبوبيتى برابر 28 درصد در اين حزب دارد، باراک اوباما با 17 درصد محبوبيت قرار گرفته است.
اما نظرسنجى اخير موسسه گالوپ، نتايج اميدوارکنندهترى برای وی دارد زيرا براساس آن، هيلارى کلينتون از حمايت 37 درصدى و اوباما از حمايت 36 درصدى برخوردار است. گفته مىشود باراک اوباما تصميم نهايى خود در خصوص اعلام کانديداتورى احتمالىاش در رقابتهاى رياست جمهورى را در ماه ژانويه سال 2007 ميلادى اعلام خواهد کرد. با اين ترتيب، مىتوان به انتظار رقابت جذابى ميان او و هيلارى کلينتون در حزب دموکرات نشست.
نظر شما :