ناتو در خلیج فارس: چه کسی به چه کسی خدمت می کند؟
این مقاله به نقش فعلی و آینده ناتو در قانونی ساختن اصلاح بخش امنیتی ( SSR) در خلیج (فارس) از طریق ابتکار همکاری استانبول که سه سال است به وجود آمده می پردازد.
اساس نگارش این مقاله در پژوهش های اخیر در زمینه اصلاح نظامی، دموکراتیزه ساختن و امنیت دسته جمعی نهفته است.
از آغاز ابتکار استانبول زمان به اندازه کافی سپری شده است تا بتوان یک ارزیابی اولیه از کار بدست آورد. هدف این مقاله شروع پر کردن فاصله بین ادبیات نظری توسط محققینی است که بر دیگر مناطق جهان متمرکز شده اند و واقعیت تجارب در خلیج (فارس) و خاورمیانه است.
علاوه بر این، از نقطه نظر سیاسی ، این مقاله امکان ایفای نقش توسط ناتو را در هر بخش از در خلیج (فارس) و خاورمیانه بررسی می کند بحث اصلی این است که ابتکار جدید فاصله قابل توجه بین تعهد سیاسی واجرای واقعی آن را به دلایل زیاد سیاسی، نظامی و تاریخی عیان می سازد.
ابتکار همکاری استانبول
در29 ژوئن 2004، ناتو دراجلاس سران خود در استانبول ابتکار جدیدی را در ارتباط با منطقه خاورمیانه با تمرکز اولیه بر شش کشور شبه جزیره عربستان که شورای همکاری خلیج (فارس) یعنی بحرین، کویت، عمان،قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی را تشکیل می دهند اعلام کرد.
در "ابتکار همکاری استانبول" هدف ناتو ارائه یک دستور کار غنی برای آموزش و همکاری در زمینه هایی در محدوده مقابله با تروریسم تا شفافیت بیشتر در بودجه دفاعی و تصمیم سازی است.
پروژه مشارکت جدید به طور مشخص الگوگرفته از پروژه مشارکت برای صلح است که اعضای سابق پیمان در شورا هدف گرفته بود و در دهه 90، به اجرا درآمد.
نمونه دیگر دیالوگ مدیترانه ای (MD) است که سیزده سال است از عمر آن می گذرد. تا کنون چهار کشور در شورای همکاری را جلب کند.
اخیراً الساندرو مینوتو ریزو در تاریخ 22 ژانویه 2007 در سفر به کشورهای عربی خلیج(فارس) در پایتخت عربستان گفت: من قویاً می خواهم امروز در اینجا تأکید کنم که ناتو ارزش بسیار زیادی برای مشارکت عربستان قائل است.
ناتو قطعاً متأثر از نیاز پس از جنگ سرد است که ماموریت های جدید برای ائتلاف را تعریف کند. ناتو با تکیه بر کار خود با کشورهای شوروی سابق در خصوص توانایی اش برای ارائه عملی کمک امنیتی به کشورهای خارج از سرزمین اروپا مطمئن تر شده است.
محدود ساختن عملیات در گذشته به شمال رأس السرطان که در بهترین حالت همیشه ضعیف بوده ، با عملیات عمده در افغانستان و بحث امکان نقش لجستیکی در سودان هم اکنون کاملاً از بین رفته است. این موضوع علاوه بر نقش اساسی است که ناتو در بالکان بازی می کند. منطقه عملیاتی که با مأموریت تاریخی خود بیشتر مربوط است.
برنامه مشارکت برای صلح که اعضای سابق پیمان در شورا را در بر می گرفت در حقیقت نتایج عالی دربرداشت. کشورهای عضو قول های سیاسی ، شخصی را متعهد شدند، از جمله تعهد به حاکمیت قانون و چهارچوب دموکراتیک.
به ویژه، آنها در زمینه های نزدیک به ملاحظات سنتی ناتو مانند شفافیت در برنامه ریزی دفاع ملی و تعیین بودجه تعهدات خاص ارائه می دهند.
اقدامات عملی که در برنامه های مشارکت منفرد دوجانبه مطرح شده اند ایمن سازی انبارهای تسلیحاتی را شامل می شود و به موضوعاتی از قبیل دفاع هوایی و عملیات دریایی نیز اشاره می کند. هدف نهایی ارتقاء توسعۀ انستیتوهای دفاعی مؤثر است که تحت کنترل غیرنظامی و دموکراتیک قرار دارند و در صورت نیاز قادرند با نیروهای ناتو همکاری نمایند.
اگرچه جای تردید بسیاری وجود دارد که تجربۀ ناتو در اروپای شرقی راهنمای مفیدی در ایجاد مشارکت با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس باشد.
رویکردی که تا کنون مقامات ناتو که طراح این ابتکار هستند در پیش گرفته اند بر مبنای این فرضیه است که این کشورها مشتاق هستند میراث گذشته را نادیده بگیرند و خواهان مدرنیزه کردن تجهیزات امنیتی خود در راستای خطوط غربی در آینده نزدیک می باشند.
در عین حال، حاکمان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس طرفدار الگوی بسیار تدریجی اصلاحات هستند که از داخل نشأت گرفته باشد.
این نظر که این تحولات می تواند از خارج به آن کشورها دیکته شود یا حتی قویاً مورد حمایت قرار گیرد بسیار مسئله ساز خواهد بود.
مبنای نظریه مقامات ناتو این است که این امر فرایندی است که بر اساس تقاضا پیش می رود اگر چه این مسئله نیز باید مورد ارزیابی قرار گیرد که آیا چهار کشور شورای همکاری خلیج فارس که تا کنون این ابتکار را پذیرفته اند در حقیقت در این فکر هستند که پیشنهادی را بپذیرند که در شرایط سیاسی موجود قادر به نپذیرفتن آن نیستند
به ویژه در نتیجه جنگ بین المللی علیه ترور، که اخیراً به عنوان " جنگ طولانی" از آن یاد می شود.
علاوه بر این ، این مسئله که اصلاح سیاسی می تواند از اصلاح بخش امنیتی(SSR) وارد این کشورها شود از واقعیت بسیار دور است.
در حقیقت ، این احتمال وجود دارد که بخش امنیتی ، که در این منطقه و دیگر مناطق جهان به عنوان نمونه تعیین کننده حاکمیت در نظر گرفته می شود، در آخرین مرحله مورد اصلاح قرار می گیرد این امر به این معنا نیست که برای خارجی ها نقش بزرگی برای ایفا کردن وجود ندارد
انگلیسی ها در برقراری بخش های امنیتی در عمان و بحرین نقش حیاتی ایفا کردند: امریکا نیز در کمک به عربستان سعودی در سازماندهی دفاعی آن کشور یک نقش حیاتی داشت.
از جنبه تاکتیکی ، کافی است به گروهی از کوماندوهای فرانسوی که به سرعت تشکیل شده بودند اشاره کرد که حمله به مسجد بزرگ مکّه پس از تصرف آن در 20 نوامبر1979 توسط چند صد نظامی به رهبری جوهیمان العتیبی را سازماندهی کردند. البته در گذشته این همکاری تا جایی که امکان داشت مخفانه صورت می گرفت.
<
نظر شما :