از خارج براى ايران نسخه نپيچيد!
با ايران چه کنيم؟ اين پرسشى است که اينديپندنت براى آغاز گزارشى به قلم آدريان هميلتون آن را مطرح مىکند. گزارشى در باب ايران، پرونده هستهاى اين کشور و ناآرامىهاى اخير.
اينديپندنت در ادامه مىنويسد: شرايط سياسى در ايران به گونهاىست که نمىتوان فرداى اين کشور را پيشبينى کرد. اصلاحات مسير خود را بازيافته و همزمان درگيرى ميان موافقان و مخالفان هم بالا گرفته است. موقعيت ايران در منطقه خاورميانه و فعاليت هاى هستهاى اين کشور هرگونه تصميمگيرى در باب مداخله در مسائل خصوصى ايران را سخت کردهاست. در خصوص کشورهايى مانند برمه که چندان موقعيت استراتژيکى در معادلات جهانى ندارند، تصميمگيرى آسان نيست. چه برسد به کشورى مانند ايران که آينده آن و تحولات سياسىاش نه تنها بر خاورميانه که بر کل جهان تاثير گذار است. دخالت در ناآرامىها در ايران مىتواند منطقه را گرفتار جنگى ديگر کند.
در مورد ايران مساله مهمتر پرسش مطرح است و نه پاسخ آن. ما بايد در قبال دولتهايى که باب نيل ما نيستند کارى انجام دهيم اما بايد در انتخاب مسير به خودمان کمترين آسيب را بزنيم. کاسترو، موگابه و دولت در سودان همچنان بر روى کار هستند. اکنون هم در قبال ايران اين ما نيستيم که بايد کارى انجام دهيم. سياست هاى جورج بوش در منطقه در نهايت اين فضا را براى دولت ايران بوجود آورد تا امريکا را به دخالت در امور داخلى ديگر کشورها متهم کند.
در قبال ايران همه براى ما تکليف را معلوم کردهاند: ما بايد سرکوب ناآرامىها در ايران را محکوم کنيم. بايد تحريمهاى جدى را آغاز کنيم و شايد همه همه با هم بايد انزواى ايران را جدى بگيريم. اکنون سوال اينجاست که چگونه مىتوانيم در برابر ايران اينچنين موضعى را اتخاذ کنيم در حالى که چين بيش از ايران حقوق بشر را زير سوال برده است؟
تحريمها همواره پاسخ منفى داده است. در خصوص زيمباوه، برمه و عراق پيش از حمله در سال 2003، تحريم ره به جايى نبرد. ايران چندين سال است که با تحريم دست و پنجه نرم مىکند اما عملا اين تحريمها ره به جايى نبرد. در ال حاضر هم دو برابر کردن دامنه اين تحريمها مىتواند به قدرتگيرى بيشتر دولت مرکزى در ايران منجر شود .
در خصوص تحريم هم ره به جايى نبرده است. رابرت موگابه رئيسجمهورى زيمباوه و کيم جونگ ايل رهبر کرهشمالى هم سالها انزوا را تجربه کردهاند. اما برقرارى رابطه حسنه با ايران هم براى ايالات متحده و کشورهاى اروپايى آسان نيست.
اينديپندنت در ادامه مىنويسد: پرونده هستهاى ايران همچنان در هالهاى از ابهام قرار دارد. افغانستان و عراق دو کشورى هستند که ايران در آنها تاثير گذار است. تهران با حزبالله و حماس هم ارتباط دارد. جلوى ايران را بايد گرفت در غيراين صورت منطقه در رقابتى تسليحاتى فروخواهد رفت!
در ادامه اين گزارش آمده است: هر احساسى که در خصوص محمود احمدى نژاد داريد بايد به کنارى نهاده و بپذيريد که نبايد فرصت براى مذاکره را از دست داد. ما بايد بپذيريم که ايران ،اوکراين نيست که اکثر جمعيت آن را روسها تشکيل داده باشند. ايران کشورى مستقل است. کشورى که مردمان آن ميهن پرست هم هستند. بايد بدانيد که هرگونه دخالت در امور داخلى ايران بلافاصله خاطره حمايت غرب از عراق در برابر تهران را در جريان جنگ هشتساله زنده مىکند.
هميلتون در ادامه مىنويسد: مخالفان در ايران به دنبال روى کار آوردن دولتى هستند که بتواند تمام اصلاحات را يکباره انجام دهد. اين در حالىست که جمعيت روستايى و ساکنان شهرهاى کوچک در ايران خواهان حفظ نظام هستند.
ما بايد بپذيريم که اگر ايرانى ها خواهان دموکراسى هستند، اين حرکت نسخهاى نيست که بتوان از خارج براى ايران پيچيد. تغييرات را ايرانىها بايد از داخل هدايت کنند. تنها راه براى ما اين است که تمامى تحريمهاى جدى را فراموش کنيم و ايران را با هر ترفندى به پاى ميز مذاکره بازگردانيم. ما بايد با بازنگاه داشتن درهاى ارتباطى به اصلاح طلبان در ايران کمک کنيم.
نظر شما :