ترک‌ها دیگر به غرب التماس نمی‌کنند

۲۱ آذر ۱۳۸۸ | ۱۶:۴۸ کد : ۶۴۲۹ اخبار اصلی
یادداشتی از دکتر رحمان قهرمانپور.
ترک‌ها دیگر به غرب التماس نمی‌کنند

رجب طیب اردوغان طی روزهای 16 و 17 آذر 1388 با اوباما رئیس‌جمهور آمریکا دیدار کرد. قرار بود این دیدار بعد از سفر اردوغان به تهران صورت گیرد اما ظاهرا به دلیل مخالفت آمریکایی‌ها به تعویق افتاد و سرانجام اردوغان در روزهای فوق در کاخ‌سفید با باراک اوباما دیدار کرد. محور اصلی گفت‌وگوهای دو طرف، آنگونه که رسانه‌ها گزارش کرده‌اند، موضوع ایران و مبارزه با تروریسم بوده است. در کنار این دو طرف در مورد اثرات بحران اقتصادی جهانی،‌ مساله قبرس و بهبود روابط ترکیه با ارمنستان نیز گفت‌وگو کرده‌اند.

اهمیت دیدار

روابط آمریکا با ترکیه در پی حوادث یازدهم سپتامبر دچار تحول شد و تاکنون به دوران پیش از این حوادث برنگشته است. اوج تنش در روابط دوطرف هنگامی بود که مجلس ترکیه به نیروهای آمریکایی اجازه استفاده از خاک ترکیه برای حمله به عراق و گشودن جبهه‌ای در شمال عراق را نداد و در پی این امر نومحافظه‌کاران کاخ سفید و در راس آنها ولفوویتز و رامسفلد گفتند ترکیه دیگر یک شریک مطمئن و استراتژیک برای آمریکا نیست.

 اگر جنگ اول خلیج‌فارس برای آزادسازی کویت را نقطه شروعی در توجه ترکیه به خاورمیانه بدانیم، حمله آمریکا به عراق را باید نقطه عطفی در سیاست خارجی ترکیه در خاورمیانه دانست. تا پیش از این سیاست‌های منطقه‌ای ترکیه عمدتا محدود به قفقاز تا حدی کمتر از آسیای مرکزی بود اما از این زمان به بعد و به صورت روزافزون شاهد پررنگ‌تر شدن سیاست‌های منطقه‌ای ترکیه در خاورمیانه هستیم‌ به‌طوری‌که اکنون می‌توان خاورمیانه را یکی از محورهای مهم سیاست منطقه‌ای آنکارا دانست.

 توجه ترکیه به خاورمیانه از نظر آمریکا هم حاوی فرصت و هم در برگیرنده تهدیداتی است به‌خصوص اگر توجه کنیم ترکیه در سیاست خاورمیانه‌ای کلان آمریکا بیشتر نقش یک حامی را داشته که در موارد مقتضی و به نفع آمریکا و متحدان آن وارد عمل شده است.

 اگر نظام منطقه‌ای خاورمیانه را با دو محور مقاومت به رهبری ایران و محور مصالحه و سازش به رهبری آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن در نظر بگیریم، ترکیه در این نظام یک بازیگر حاشیه‌ای بوده و روابط آن با اسرائیل، مصر، اردن و عربستان نیز در همین چارچوب بوده است. تا همین اواخر نه آمریکا تمایلی به حضور جدی ترکیه در خاورمیانه داشت و نه آنکارا چنین تصمیم استراتژیکی اتخاذ کرده بود. با ورود جدی‌تر ترکیه به صحنه سیاست خاورمیانه و نزدیکی آن به ایران، سوریه و عراق حل مشکلات با ارمنستان و افزایش حضور در لبنان به نظر می‌رسد ترکیه درصدد تثبیت حضور خود در این منطقه حساس از جهان است.

 امری که حداقل تاکنون منجر به بروز برخی تنش‌ها میان ترکیه و اسرائیل شده و این پرسش را پیش آورده که آیا ورود ترکیه به عرصه خاورمیانه مستلزم مخالفت آن با اسرائیل و سیاست‌های تهاجمی آن است یا نه؟ ترکیه‌ای که تاکنون می‌شناختیم تمایل چندانی به حضور در خاورمیانه نداشت اما شواهد و قرائن نشان می‌دهد تصمیم این کشور برای افزایش حضور در این منطقه جدی است. نه‌تنها کشورهای مهم منطقه مثل ایران، عربستان، مصر، سوریه و عراق با این پدیده جدید آشنایی چندانی ندارند، ابعاد و پیامدهای احتمالی این امر بر آمریکا نیز چندان روشن نیست.

 آنچه آمریکا می‌خواهد، این است که ترکیه در نقش یک الگوی منطقه‌ای از ترکیب اسلام و سکولاریسم و به عنوان یک کشور دموکراتیک مسلمان ظاهر شده و غیرمستقیم به پیشبرد، سیاست‌های آمریکا در این زمینه یاری رساند. از این رو تعجب‌آور نبود که اوباما ترکیه را به عنوان اولین کشور اسلامی برای سفر برگزیده، امری که نارضایتی مصری‌ها را در پی داشت. به نظر می‌رسد ترک‌ها این موضوع را چندان جدی نگرفته‌اند، گو اینکه در صحنه داخلی هم پذیرش این نقش باعث تشدید حملات سکولارها و کمالیست‌ها به دولت اردوغان خواهد شد و او را متهم به داشتن برنامه‌ای پنهان برای اسلامی کردن ترکیه خواهند کرد. کمالیست‌ها ابایی ندارند آشکارا بگویند آمریکا هم از اسلامی شدن ترکیه حمایت می‌کند چون به نفع سیاست‌های منطقه‌ای آن است.

دومین موضوع بلندمدت مهم در روابط آمریکا – ترکیه پیامدهای سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه است. دورتر شدن موقتی از اروپا، توجه بیشتر به خاورمیانه،‌ افزایش تنش در روابط ترکیه با اسرائیل، نزدیک‌تر شدن به مخالفان آمریکا در منطقه و در راس آنها ایران، سوریه و افزایش قابل توجه همکاری‌های بلندمدت میان ترکیه و روسیه از جمله دغدغه‌های اصلی آمریکایی‌ها در رابطه با پیامدهای سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه است.

چه بسا این حرکت ولو مقطعی و تاکتیکی منجر به دورتر شدن هر چه بیشتر ترکیه از غرب شود. ناامیدی نسبت به عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا در داخل ترکیه به صورت روز افزونی در حال رشد است. اتحادیه اروپا قادر به حل مساله قبرس نبوده و رهبران اصلی آن مکررا در مورد عضویت کامل ترکیه در اتحادیه اروپا آب‌پاکی را روی دست رهبران آنکارا ریخته‌اند.

اگر دیر زمانی ترکیه از جانب بلوک شرق احساس انزوا می‌کرد، اکنون اتحادیه اروپا ناخواسته ترک‌ها را تحقیر کرده و حافظه تاریخی آنها را فعال و فعال‌تر می‌کند. ترکیه دیگر نمی‌تواند برای نقش‌آفرینی منتظر چراغ‌سبز آمریکا یا اتحادیه اروپا باشد زیرا تاریخ بعد از جنگ جهانی دوم می‌گوید این سیاست التماس و انتظار حاصل چندانی برای ترک‌ها نخواهد داشت.

حال پرسشی که مطرح است این است که چشم‌انداز روابط ترکیه – آمریکا در پرتو رویکرد جدید حزب عدالت و توسعه چگونه خواهد بود. برای هر دو طرف مسلم است که بازگشت به روابط استراتژیک گذشته ممکن نیست اما در مورد راه پیش‌رو هم توافقی میان دو طرف وجود ندارد. ترکیه برای ایفای نقش مطلوب آمریکا در منطقه، بهای کلانی را می‌خواهد که به احتمال زیاد آمریکا حاضر به پرداخت آن نیست.

ضمن اینکه تاریخ به ترک‌ها آموخته است حتی در صورت داشتن روابط استراتژیک با آمریکا هم نمی‌توانند در مسائل حساسی چون مساله کردها و تمامیت ارضی ترکیه به ایالات‌متحده تکیه کنند. بازی دوگانه آمریکا در قبال مساله پ‌.‌ک‌.ک هم این باور را تقویت کرده است آمریکا به‌رغم وعده‌های مکرر خود حاضر به همکاری جدی با ترکیه برای سرکوب پ‌.‌ک‌.ک نبوده است.

روابط ترکیه با همسایگان خود و در صدر آنها ایران و سوریه هم از دیگر موارد اختلافی است. آنکارا به این نتیجه رسیده که نمی‌تواند وارد چالش و اختلافات مستمر با همسایگان خود شود. یک ضرب‌المثل ترکی می‌گوید: همسایه خوب از برادر به تو نزدیک‌تر است. ترکیه حاضر به تکرار تجربه دهه‌های پیشین نیست. دهه‌هایی که در آن در چالشی مستمر با ایران، سوریه، ارمنستان، یونان، قبرس، روسیه و عراق قرار داشت و به‌خاطر همین‌ مجبور بود پی‌درپی‌به متحدان غربی خود امتیاز بدهد اما تنش‌زدایی با همسایگان نیاز ترکیه به متحدان سابق خود یعنی آمریکا و اروپا را در حد قابل توجهی کاهش داده است. گو اینکه برخی‌ها معتقدند ترکیه تا جایی پیش خواهد رفت که آمریکا و اروپا این کشور را تکیه‌گاه و لنگرگاه خود در منطقه دانسته و ترکیه را به‌طور کامل وارد اتحادیه اروپا و سازوکارهای غربی کنند.

نیازی به ذکر نیست ترک‌ها در این راستا مسیر پرپیچ‌وخم و ناهمواری را پیش‌رو دارند. با توجه به آنچه گفته شد راحت‌تر می‌توان درک کرد چرا موضوع ایران اصلی‌ترین دستور کار دیدار اردوغان از کاخ سفید بوده است.

 آمریکا مایل است ترکیه همانند گذشته و هم‌راستا با کشورهای غربی ایران را تحت فشار قرار دهد اما ترکیه حاضر به ایفای این نقش در شرایط فعلی نیست زیرا آورده و ستانده روابط با ایران به مراتب بیشتر از آن چیزی است که آمریکا می‌خواهد به ترکیه بدهد.

 از نظر ترک‌ها، چانه‌زنی و معامله و حل اختلاف با تهران، دمشق و بغداد به مراتب راحت‌تر از اقناع و توجیه کاخ سفید برای پذیرش ترکیه به عنوان یک متحد استراتژیک است. از طرف دیگر آنکارا می‌داند شرایط کنونی حساس بوده و ترکیه در ابتدای راه بهبود روابط با ایران قرار دارد و لذا عقلایی نیست در همین ابتدا با سیاست‌های آمریکا علیه ایران به‌طور کامل همراه شود. به همین دلیل اردوغان همسو با ایران به اوباما گفت شورای حکام آژانس در صدور قطعنامه علیه ایران عجله به خرج داد. وی از ادامه روند دیپلماتیک با مساله‌ هسته‌ای ایران حمایت کرد.

رهبران آنکارا از این ناراحتند که آمریکا از یکسو از آنها می‌خواهد در مساله هسته‌ای ایران میانجیگری کنند و از سوی دیگر خواهان آن است که ترکیه بلافاصله خود را با تغییر سیاست‌های آمریکا و اروپا هماهنگ کند، امری که خوشایند رهبران اسلامگرای حزب عدالت و توسعه نیست.
در مورد مساله پ.ک.ک نیز اوباما از روند گشایش کردی در ترکیه حمایت کرد و مطابق رویه گذشته از همراهی آمریکا با ترکیه در مبارزه با تروریسم و شناسایی پ.ک.ک به عنوان یک گروه تروریستی سخن گفت. نظر به اینکه روند گشایش کردی در ترکیه در جریان است. طبیعی بود که اردوغان مثل سال‌های گذشته روی مساله پ.ک.ک در دیدار با رهبران کاخ سفید تاکید کرد.

منبع: روزنامه تهران امروز


نظر شما :