معادله چند مجهولی عربستان در جنگ یمن
عربستان سعودی این روزها درگیر جنگی است که چندان از درگیری در آن راضی نیست. در ابتدا گمان میکرد که جنگ کوتاه مدتی است و دو سه روزه تمام میشود اما این جنگ اکنون نزدیک به دو هفته است که به طول انجامیده و هنوز به نتیجهای نرسیده است.
این جنگ برای عربستان گران تمام خواهد شد. از آن بابت گران که مجبور است کلی امتیاز دهد یا تن به مصالحههایی بدهد که در نهایت باعث ضعف عربستان در منطقه شده و از قدرت عربی آن خواهد کاست. اگر تمایل نزدیکی ایران و مصر که هفته گذشته متکی آن را مطرح کرد و مورد استقبال طرف مصری نیز قرار گرفت، مد نظر قرار دهیم در مییابیم که تضعیف عربستان در دستور کار سیاستگذارهای منطقه قرار گرفته است. جالب آن که در این سیاست برخی کشورهای عربی خاورمیانه نیز حضور دارند.
در عربستان بسیاری از مقامهای سیاسی کشور از وارد شدن به این جنگ اجتناب داشتند. آنها میدانند که این جنگ حاشیههای بسیاری خواهد داشت و بیش از پیش باعث تضعیف کشورشان خواهد شد.
در همین حال دولت عربستان از دولت یمن نیز به شدت ناخشنود است. عربستانیها معتقدند دولت یمن در سه سال گذشته نه تنها گامی برای کاهش قدرت الحوثیها برنداشته بلکه بر عکس به دلیل طولانی شدن زمان درگیریها باعث شده تا آنان بر توان نظامیشان بیفزایند.
آنها همچنین از این که ارتش یمن الحوثیها را تا خاک عربستان عقب راندهاند بسیار ناخشنودند. به همین دلیل یمن را متهم میکنند که نیت سوئی در این کار داشته و میخواسته به هر قیمتی شده عربستان را وارد جنگ کند. اکنون شاهدیم که در این جنگ عربستانیها میجنگند در حالی که خبری از حملات ارتش یمن نیست. گویی که ارتش یمن اکنون میخواهد نفسی تازه کند.
محک نظامی
عربستان در حالی وارد این جنگ شد که همه از آن انتظار داشتند که این جنگ را چندان طولانی نکند و سریع به پایان برساند. اما چنین اتفاقی نیفتاده و حتی ارتش عربستان مجبور شده از شیوه شبیخون استفاده کند تا شاید بتواند در این جنگ غلبه یابد. اکنون این پرسش در اذهان عمومی به ویژه در کادر رهبری عربستان به وجود آمده که آن همه ادعا بر سر قدرت نظامی کجاست؟ چرا از پس یک گروه شبه نظامی ساده بر نمیآید؟
برخی عربستانیها اکنون به این نتیجه رسیدهاند که آنها توان استفاده از امکانات نظامی خود را ندارند. چرا که تا کنون سابقه جنگ نداشتهاند. از این رو با تاکتیکهای جنگی نیز آشنا نیستند. ژنرال جابر عبدالملک فیصل القطیفی مشاور سابق ارتش عربستان در گفت و گو با روزنامه القدس العربی در این باره میگوید: «عربستان انباری از سلاحهای پیش رفته است که کسی بلد نیست از آنها استفاده کند. چون زمان استفاده از آنها نیز هیچ گاه پیش نیامده از این رو حتی کسی به فکر آموزش استفاده از آنها نیز برنیامده است. نظامیان عربستانی موشکها را میفرستند بدون این که بدانند این موشکها کجا فرود میآید.»
افکار عمومی
عربستان سعودی از این که مجددا مورد اتهام ترویج فرقهگرایی و طائفهگرایی قرار گیرد، به شدت واهمه دارد. از این رو تلاش میکند دائما القا کند که این جنگ نبرد شیعه و سنی نیست و صرفا به دفاع از تمامیت ارضیاش میپردازد. در مقابل رسانههای دیگری همچون العالم و الجزیره بیشتر القا میکنند که عربستان وارد جنگ شیعه و سنی شده است. اما مقامهای ارشد عربستانی دائما در رسانههای عربی چون العربیه حاضر میشوند و میگویند، این جنگ به هیچ عنوان جنگ مذهبی نیست.
اما عربستان سعودی خواه ناخواه با یک سری سئوالها مواجه شده است. طرف او در این جنگ کدام کشور یا قدرتی است که باید از پس آن بر آید؟ چون ایران علنا از الحوثیها حمایت نمیکند از این رو نمیتواند به راحتی ایران را مورد اتهام قرار دهد. چگونه میتواند افکار عمومیاش را مجاب کند که با شیعیان نمیجنگد در حالی که در بسیاری از رسانهها این گونه رایج شده که عربستان حتی در زمانی که الحوثیها در خاک یمن درگیر جنگ با ارتش یمن بوند وارد جنگ شده بود و علیه حوثیها عملیات نظامی انجام میداد. بسیاری از رسانهها این گونه وانمود کردهاند که عربستان از شکل گیری یک مجموعه شیعی در مرزهایش بیمناک است. اگر این جنگ زود به پایان نرسد، سئوالهایی از این دست در افکار عمومی بیش از پیش مطرح خواهد شد.
در همین حال چون وهابیت در نظام عربستان نهادینه شده و جایگاه خاصی دارد و چون عربستان بر سر همین مسئله در عراق، افغانستان و لبنان به شدت مورد اتهام قرار گرفته، این موضوع میتواند مجددا عربستان را به ترویج افکار ضدشیعی و وهابیت متهم کند. علاوه بر آن ممکن است باز هم روابط عربستان با غرب را تحت تاثیر قرار دهد و مشابه همان اتفاقی که بر سر عربستان در زمان جورج بوش افتاد، مجددا بیفتد.
امیتازخواهی
بیشک جنگ هر کشوری را در موضع ضعف قرار میدهد. چرا که کشور درگیر مجبور است برای خواباندن قائله جنگ با کشورهای دیگر دست به مصالحه بزند یا به امتیازدهی بپردازد که چه بسا این امتیازها چندان هم باب میلشان نباشد. اکنون قطر، سوریه و ایران گفتهاند حاضر به میانجیگری هستند. این بدان معنا است که اگر عربستان میانجیگری آنها را بپذیرد باید به آنها امتیاز بدهد. در غیر این صورت چه بسا آنها نیز به تحریک طرف درگیر با عربستان بپردازند و این کشور را دائما بیشتر درگیر جنگ کنند.
در عربستان کسانی که مخالف جنگ بودند ایران را متهم میکنند که الحوثیها را به سمت مرزهای عربستان راندند و حتی آنها را تحریک کردند که وارد خاک عربستان شوند تا موضع عربستان در منطقه ضعیف شود. عربستانیها حال که میبینند رقیب دیرینهشان حاضر به آشتی با ایران شده بیش از پیش عصبانی هستند.
از سوی دیگر منابع خبری به نقل از ارتش عربستان گزارش دادهاند که در میان الحوثیها شماری پاکستانی دیده شده است. اگر این سخن صحیح باشد کار دولت عربستان بیش از پیش سخت خواهد شد. چرا که باید پای مذاکره با دولت پاکستان بنشیند و به این دولت امتیازهای تازهای بدهد. خصوصا این که کشور پاکستان ریاض را متهم کرده که چون آصف علی زرداری رئیس جمهوری این کشور سبقه شیعی دارد، دولت عربستان از رقبای سنی وی حمایت میکند و تلاش دارد تا دولت مرکزی پاکستان را ضعیف کند.
از سوی دیگر عربستانیها با ناراحتی شاهدند که غرب هیچ مداخلهای در این زمینه نمیکند و هیچ موضعی در دفاع از عربستان نمیگیرد. این بدان معنا است که غربیها چندان بیمیل نیستند که عربستان در منطقه ضعیف شود و مجبور به دادن امتیازهای بیشتر به آنها شود.
خلاصه این که به نظر میرسد این جنگ به این زودیها پایان نخواهد یافت و دولت عربستان راه طولانیای در پیش دارد. راهی که بیشک با اعطای امتیازهای بزرگی همراه خواهد بود.
نظر شما :