نگاه متفاوت به ایران در مدیریت جدید اروپا؟
چندی پیش کرسی ریاست شورای اتحادیه اروپا ادواری بود و به مدت شش ماه در اختیار کشوری قرار میگرفت که ریاست شورا را برعهده داشت، اما طبق قرارداد لیسبون ریاست اروپا از کوتاهمدت خارج شده و در اختیار یک فرد قرار میگیرد. حالا ساختار جدیدی بر مدیریت اتحادیه اروپا حاکم خواهد شد که به احتمال زیاد قدرت بیشتر اروپا را در جهانی که قدرتگیری چین و کشورهای در حال توسعه را در کنار امریکا شاهد است، سبب خواهد شد.
در این ساختار جدید هر یک از کشورهای اروپایی به سهم خود در حال رایزنی برای کسب قدرت و تاثیرگذاری بیشتر هستند، برتانیا تونی بلر نخست وزیر سابق خود را برای تصدی پست ریاست اتحادیه اروپا معرفی میکند، فرانسه بدنبال پست کمیسر داخلی اروپا برای میشل بارنیر وزیر امور خارجه سابق این کشور است. آنگلا مرکل صدراعظم آلمان نیز که به تازگی برای ادامه حضور در این پست مجددا انتخاب شد هم در مورد ریاست اتحادیه اروپا مشغول رایزنی با همسایگان است.
از دو هفته پیش رایزنی در مورد واگذاری مقامهای ارشد اتحادیه آغاز شده و رایزنیها همچنان ادامه دارد، اما نکته این جاست که با پذیرش جامع قرارداد لیسبون از سوی کلیه کشورهای اروپایی، ساختار جدید مدیریتی حاکم شده در اتحادیه اروپا چه تاثیری بر روابط اروپا و ایران خواهد داشت.
در دوران ریاست جمهوری جرج بوش در امریکا وی در جلب همراهی اروپا از سیاستهایش در نقاط مختلف جهان بویژه خاورمیانه تلاش داشت و بسیاری حالت فرمان دهی و فرمان برداری را بر روابط میان امریکا و اروپا در زمان بوش حاکم میدانستند.
با آمدن باراک اوباما از یک سو و روی کار آمدن نسلی متفاوت از رهبران سیاسی در کشورهای اروپایی بویژه سه کشور اصلی اروپا یعنی آلمان، بریتانیا و فرانسه شاهد آغاز فصل دیگری از روابط میان اروپا و امریکا هستیم که در آن کشورهای اروپایی بر نقش مستقل و راهبردی اروپا در تحولات مختلف جهان تاکید دارند و در عین حال بر خلاف سالهای قبل که گرایش برخی رهبران اروپا به روسیه و برخی دیگر به امریکا بود، حالا گرایش کلی به سوی ایالات متحده امریکا البته با حفظ استقلال اروپایی است.
در این چارچوب تغییر نگرش اروپا به مناسباتش با امریکا بی تردید بر روابط این کشورها با ایران نیز تاثیرگذار است به این شکل که اگر پیشتر اروپا تحت فرمان امریکا به تبعیت و همراهی میپرداخت یا مجبور به همراهی بود، نتایج حاصل از این فرمان برداری در عراق و افغانستان ظهور کرد و اکنون اروپا چندان راضی از این همراهی نیست. در مقابل حالا بر استقلال رای خود تاکید دارد و گرایش به سوی سیاستهای اوباما در مورد ایران، عراق، افغانستان و پاکستان وتحولات خاورمیانه و دیگر مناطق جهان همچون آسیا و آمریکای لاتین را در بین اظهارات و سیاستگذاریهای دولتمردان اروپایی شاهدیم.
سیاست اوباما بر تغییر چهره امریکا و حضور متفاوت در تحولات مناطق مختلف متمرکز است و این سیاست برای اروپا به اندازه آزمودن دارای ارزش است. در مورد برنامه هستهای ایران، اروپا شاهد نرمش بیشتر امریکاست و اگر چه برخی کشورهای اروپایی با این روند چندان موافق نیستند، اما اقدام یا تصمیمی دیگر را نیز برای اجرا مناسب ندیدهاند و تنها تهران را به احتمال افزایش تحریمها در صورت بی نتیجه ماندن مسیر دیپلماسی تهدید میکنند. همان کاری که در داخل امریکا نیز همزمان با دراز شدن دست دوستی این کشور به سوی ایران در دست بررسی است.
در مورد زمینه سازی تعامل و مذاکره ایران و امریکا هم اروپا ناراضی به نظر نمیرسد؛ هر چند برخی کشورهای اروپایی زمینه نفوذ اقتصادی و تاثیرگذاری سیاسی خود در ایران را با تحقق تعامل تهران و واشنگتن در معرض کاهش میبینند. اما شاید در نهایت تصمیمگیران اروپایی به این نتیجه رسیده اند که اروپا و امریکا در کنار هم بیشتر میتوانند بر ایران تاثیرگذار باشند.
در فضای مدیریتی جدید اروپا که پیوند اروپاییان را بیشتر و نقش نهادهای فرا ملی را در حوزه اروپا پر رنگتر می کند، ایران نیز تجربههای جدیدی را در دیپلماسی و روابط اقتصادی خود با کشورهای اروپایی تجربه خواهد کرد، در این تجربه احتمال فشار یا تعامل با ایران از دست چند کشور محوری اروپا خارج میشود و تصمیمگیریها به اجماع بیشتری نیازمند خواهد بود.
این نکته برای ایران هم مثبت و هم منفی است، تاکنون بریتانیا، فرانسه و آلمان یعنی سه رکن از گروه 1+5 مذاکره کنندگان اصلی اروپایی با ایر ان بودند و حتی در سیاست خارجی ایران سهم بیشتر را چگونگی تنظیم روابط با این سه کشور به خود اختصاص میداد. اما کشوری چون ایتالیا یا دولتهای اروپای شرقی نیز تعاملی متفاوت با تهران داشتند و شاید با برخی فرایندهای در پیش گرفته شده در مورد ایران موافق نبودند.
در صورت نهایی و اجرایی شدن قرارداد لیسبون در اروپا، دیگر همه کشورهای اروپایی دخیل در تصمیمات این اتحادیه در برابر کشورهای خارجی از جمله ایران خواهند بود و در این فرایند تازه ایران نیز باید به دنبال تقویت فرصتهایی باشد که حاصل از ساختار جدید مدیریت در اتحادیه اروپاست.
نظر شما :