ماندلایی دیگر این بار از خاورمیانه؟
محمد عبدالرحمان عبدالرئوف القدورة الحسینی یا ابوعمار که در کشور ما عموماً با نام یاسر عرفات شناخته میشود شاید هرگز در دوران حیاتش تصور نمیکرد پس از صلح اسلو روند عادی سازی در سرزمینهای اشغالی سالها به طول بینجامد تا جایی که هزاران نفر از فلسطینیان که سالها تمام تلاششان بدست آوردن خطوطی روی نقشه جغرافیای جهان است اکنون در دو قالب حماس و فتح به روی هم سلاح بکشند و صدها نفر از هر دو طرف کشته و زخمی شوند. نیرویهایی که باید در کنار هم برای اعاده وطن از دست رفته وسرزمین اشغال شده دست در دست هم بگذارند، حال همدیگر را آماج شلیک گلولههای ساخت سوریه، مصر و ... قرار دهند.
ابو عمار هرگز نمیاندیشید که عاقبت کار به آنجا برسد که کشورهایی که هر کدام روزی تلاششان برای باز گرداندن هویت از دست رفته فلسطین وفلسطینیان بود برای منافعی ناپیدا، دو گروه فتح وحماس که از گوشت و خون هم هستند را به جان همدیگر بیندازند.
محمود عباس پس از درگذشت یاسرعرفات راهی را که او آغاز کرده بود در پیش گرفت و چانه زنی و مذاکره آنقدر ادامه پیدا کرد تا ابومازن و ملت فلسطین به پیروزی دلچسبی دست یافتند که آن حاکمیت حکومت خودگردان بر نوار غزه بود .
سالها نبرد و انتفاضه عاقبت در کنار مذاکرات و فشار کشورهای عرب نتیجه داد و نوار غزه به دامن فلسطینیان بازگشت. اتفاقی خجسته که برای گروههای افراطی حاکم بر اسرائیل غیر قابل تحمل بود. اکنون باید فتنهای بر پا میشد تا روند حق طلبی و ادعای سرزمین از فلسطینیان گرفته شود و اینجا بود که اختلافات ریشهدار بین فتح و حماس ناگهان مجدداً سرباز کرد و مردم فلسطین با رویکردی استثنایی و با رایی شگفتانگیز پارلمان را در اختیار حماس قراردادند و اسماعیل هنیه نیز به عنوان نخست وزیر انتخاب شد؛ که این امر محمود عباس 74 ساله و گروه فتح را با چالشی عظیم مواجه کرد. تا آنجا که درگیریهای داخلی و ترور درونی به مبارزات فلسطینیان با اسرائیل سایه افکند.
البته به نظر میرسد پیروزی حماس در ژانویه 2006 فقط ناشی از نارضایتی مردم از حکومت خود گردان و فساد اداری موجود در سطوح عالیه حکومت نبود و قابل پیشبینی بود که دو گانگی حضور در ارکان حکومت بین فتح و حماس فتنه برانگیز خواهد شد. عوامل خارجی نیز در پیروزی حماس و تقابل بیش از پیش مابین دو گروه با یکدیگر دخیل بودند و قطعاً در این میان اسرائیل از این آب گل آلود به اندازه کافی سود جست.
عباس که از ابتدا با نظر سازش ِ بیش از ظرفیت با اسرائیل اهدافش را پیش می برد آنچنان به غرب و خواستههای آنها تن داد تا هرچه را گفتند، از عباس پاسخ دلخواه شنیدند. در این مرحله این حماس بود که به نوعی تصور کرد با ایجاد درگیری نظامی با اسرائیل و موضعی کاملاً متفاوت از فتح، مردم نا امید از گروه ابومازن را آنچنان به خود جلب میکند تا در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو علاوه بر پارلمان و نخست وزیری که قبلاً بدست آورده بود این بار ریاست جمهوری را نیز از دست فتح و ابومازن خارج میکند و با در اختیار داشتن دو قوه مقننه و مجریه پایههای حزبی و عقیدتی خود را به نهایت قدرت میرساند.
جنایات اسرائیل وحملات نظامی و موشکی آنان به مواضع حماس ومردم بیدفاع غزه به بهانه تلافی حملات موشکی علیه اسرائیل و سکوت فتح و از طرفی نرسیدن امکانات اولیه زندگی به غزه و عدم توانمندی حماس در اداره شرایط دشوار نه تنها حماس را محبوبتر نکرد بلکه موجی از انتقاد را به سوی اسماعیل هنیه روانه ساخت و برای فتح کور سویی از امید ِبازگشت اعتماد مردم را گشود و اکنون فتح در سیاستی دیگر به سمت افزایش محبوبیت گام برمیدارد.
اولین قربانی این بازی شطرنج ابومازن بود. وی که پس از کرنشها و نرمشهای فراوان در برابر اعراب و غرب و بخصوص امریکا ناگهان اعلام به کنارهگیری از شرکت در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری کرد، انگشت اتهام را به امریکا نشانه رفت و عدم تصمیم به شرکت در انتخابات آتی ریاست جمهوری را مشکلات امریکا و غرب در روند صلح در فلسطین خواند . امری که شاید در مرحله اول با شناخت از ابومازن عجیب باشد، اما با کمی تعمق بیانگر هماهنگی کامل دولت اوباما و فتح و تدارکی گسترده برای پیروزی مهره مورد علاقه امریکا است .
مهرهای که میتواند در روند دکترین امریکا و اوباما برای رشد هدایت شده مذاکرات صلح بهترین نقش را ایفا کند و یاد آورنلسون ماندلایی دیگر باشد.
مروان برغوثی که از سال 2002 تا کنون در زندان حشرون اسرائیل بسر میبرد گزینهای است که به اسطوره سمبل وحدت ملی در بین مردم فلسطین و نماد مذاکرات سازنده برای غرب و جناح معتدل درون حاکمیت اسرائیل، تبدیل شده است .
برغوثی در حالی که زندانی اسرائیل است از سوی کنگره فتح به عضویت کمیته مرکزی برگزیده شد و تصمیم برای آزاد سازی وی از زندان به چالش و اختلاف عمیقی در دولت اسرائیل تبدیل شده است. اوکه به پنج بار حبس ابد محکوم شده از سوی جنبش حماس، بهرغم اختلافاتی که با رهبری فتح دارد در فهرست ۴۵۰ زندانی قرار گرفته که در برابر آزادی آنها حماس حاضر است جیلاد شلیت سرباز گروگان گرفته شده اسرائيلی را آزاد کند واین گامی نیک برای اتحاد و نزدیکی بین فتح و حماس محسوب میشود و شاید گزینهای توافقی برای ریاست جمهوری 2010 فلسطین باشد.
انصراف محمود عباس از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری از طرفی و آزادی برغوثی از سوی دیگر میتواند راهی دیگر برای بر قراری صلح در بین فلسطینیان و احقاق حقوق حقه آنان باشد.
شکاف بین دولت اسرائیل و وجود اختلافنظر در این امر نیز بطور موقت سرعت اسرائیل در شهرک سازی را کاهش داده و به نظر میرسد با چیدمان اعضای دولت اسرائیل و تمایل امریکا به برغوثی سرانجام حکم آزادی این عضو کمیته مرکزی فتح که به تازگی پس از وقفهای بیست ساله در برگزاری انتخابات درون حزبی از سوی اعضای فتح انتخاب شده، داده خواهد شد. این اقدام گامی دیگر به سمت ثبات خاورمیانه محسوب می شود، مشروط بر این که امریکا و متحدانش در خصوص مسئله فلسطین بازیگران موثر اعم از روسیه، سوریه و متحدانشان و برخی از کشورهای عرب را نیز در گردش کار این بازی فراموش نکنند و نیم نگاهی هم به اهداف و نظرات کوتاه مدت و بلند مدت این کشورها نیز بیندازند .
امریکا در سیاست خارجی و در خاورمیانه باید توجه بیشتری به تئوری بومی بودن سیاست داشته باشد وفراموش نکند در سیاست امروز منطقه، متکلم وحده بودن راه به جایی نمی برد .
نظر شما :