هاراگیری
در خبرها خواندیم که پلیس ژاپن جسد سویچی ناکاگاوا وزیر دارایی پیشین این کشور را که به دنبال رسوایی اخلاقی ناچار به استعفا شده بود، در حمام خانهاش یافته است. شاهدان و آگاهان قضایی از احتمال خودکشی وی خبر داده اند.
ناکاگاوا پیش از خودکشی اش یک بار دیگر در صدر اخبار رسانه ها قرار گرفته بود و آن زمانی بود که در جریان نشست گروه هشت در رم ایتالیا، به دلیل مستی از خود بی خود شده و هذیان می گفت و تلوتلو می خورد.
او قبل از اینکه در شکست حزب لیبرال دموکرات در انتخابات پارلمانی ژاپن مقصر شناخته شود، به یک سیاستمدار ناکام شباهت یافته بود. واکاوی انگیزه های روانی ناکاگاوا در اقدام به خودکشی هنوز به فرجام نرسیده و خانواده او و رسانه های ژاپن گمانه های مختلف شخصی و سیاسی را در ماجرای مرگ این سیاستمدار مطرح کرده اند.
این اولین بار نیست که خبر خودکشی سیاستمدارهای ژاپنی بعد از ناکامی های حرفه ای یا رسوایی های اخلاقی و مالی به گوش می رسد. اما خبر مرگ یک سیاستمدار در ژاپن، عناصری در خود دارد که خواه ناخواه ذهن را معطوف یک سنت کهن ژاپنی می کند.
شاید خیلی اسطوره پردازانه به نظر بیاید اگر بخواهیم خودکشی را یک راه حل رایج ژاپنی و برآمده از سنت سامورایی برای سیاستمداران ناکام این کشور قلمداد کنیم.
هاراگیری به عنوان عملی نمادین - و نه لزوما به سبک قدیم - هنوز در ژاپن به وفور اتفاق می افتد و تنها مختص افراد حاضر در دایره قدرت نیست. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم هاراگیری در سنت ژاپنی هممنزلت با شهادت یا مرگ با عزت در سنت اسلامی است. این مرگ در فرهنگ ژاپنی، مرگی شرافتمندانه برای بازگرداندن اعتبار و حیثیت به فردی است که در آستانه اضمحلال شخصیتی و پایمال شدن شرافت خانوادگی قرار دارد.
یک سامورایی معمولا به دو دلیل مرگ را به شیوه هاراگیری در بغل می گرفت؛ زمانی که دشمن به یک قدمی می رسید و قصد تحقیر، اسارت و کشتن او را داشت و موقعی که سامورایی مرتکب خطایی بزرگ می شد و مرگ را به جای زندگی در رسوایی و بی آبرویی، لایق خود می دید.
خودکشی برای بازگرداندن اعتبار و شرافت زایل شده، هنوز در سرشت خانواده های سنتی ژاپن جاری است و به مثابه یک کهن الگو تکرار می شود. باور به مرگ خودخواسته سوای ارتباط وثیقی که با پایگاه اجتماعی و سیاسی خانواده های ژاپنی دارد، واجد جایگاهی اسطوره ای است که به حفظ جنبه های نمادین و ارزشی آن در دنیای مدرن انجامیده است.
سیاستمداران و قدرت ورزان به هر رگ و ریشه ای که متصل باشند، از خطا و گناه مصون نیستند. در یک سرزمین، سیاستمداران خود را تنها در برابر خدا مسئول می دانند و روی همین اصل اشتباهاتشان را گناه می شمارند و در جایی دیگر، اهل قدرت به طور مستقیم در برابر جامعه احساس مسئولیت می کنند و بنابراین خطاهایشان پیش از دادرسی در محکمه الهی در دادگاه های زمینی هم داوری می شود.
در یک کشور روسا و مسئولان می توانند این عبارت را بر زبان یا ذهنشان بیاورند که "به کسب رضایت دادخواهان و معترضان احتیاجی ندارند" و در جایی دیگر، بی آبرویی و رسوایی حرفه ای و مالی به عملی نظیر هاراگیری منتهی می شود.
خطاهای سهوی و عمدی از جانب قدرت ها در همه جای دنیا و به انحای مختلف وجود داشته است. صندلی قدرت این اختیار را به صاحب قدرت می دهد که از خشونت و دزدی و تقلب برای عمری کوتاه مدت بهره بگیرد یا اینکه صداقت و امانت و شرافت در پیش گیرد و عمری جاوادانه بیابد.
هنوز روشن نیست که سویچی ناکاگاوای مرحوم به چه علت از سر اختیار به زندگی خود پایان داد. اما اگر رسوایی اخلاقی و مالی، شکست در زندگی زناشویی، ناکامی های سیاسی و... را هم یکجا گرد آوریم و او را مستحق مجازات های قبل از خودکشی بدانیم و فعل او را با تقدس هاراگیری قیاس نکنیم، با این حال می توانیم از یک چیز به ضرس قاطع سخن بگوییم و آن "میل و اختیار" ناکاگاوا در دست زدن به این عمل به خاطر احساس خطا و گناه است.
پیشرفت های اقتصادی و تکنولوژیک ژاپن در نیم قرن اخیر بعد از خیزش صنعتی و فرهنگی بزرگی رخ داد که با پایان جنگ جهانی دوم در این کشور به راه افتاد. معروف است که در ژاپن، یک میلیمتر اشتباه در محاسبه و یک ثانیه تاخیر در کار موجب اخلال در حرکت رو به رشد این کشور می شود. ناکاگاوا در چند مقطع به خود و حزب متبوعش لطمه هایی وارد کرد که فرصت جبران نیافت. کوتاهی در قبال وظیفه فردی و جمعی و رسوایی هایی که حیثیت یک حزب، دولت و کشور را به باد می دهد، در کشوری چون ژاپن به احیای یک آیین قدیمی منجر می شود که طی آن فرد شجاعانه دست به اعتراف می زند، خود را گناهکار می خواند و از گسترش رسوایی، بی اعتمادی و بی اعتباری جلوگیری می کند.
هاراگیری در سنت ژاپنی آیینی برای توبه فرد نزد خود، دیگران و خالق است. ناکاگاوا اگرچه در قتل و جنایتی شریک نبود و کوتاهی های سیاسی و رسوایی هایش، خشی عمیق بر سیمای جهانی ژاپن نینداخت اما با پذیرش مرگ، هم به گناهکاری خود اعتراف کرد و هم از دیگران آمرزش طلبید. او به حساب خود رسید قبل از اینکه به حسابش برسند.
نظر شما :