تحول جدید هستهای؛ مانعی بر سر راه مذاکره ایران و امریکا
گفتاری از حسن بهشتی پور، تحلیلگر مسائل سیاست خارجی:
این مرحله جدید در عرصه پیشرفتهای هستهای ایران را میتوان از سه جنبه اساسی مورد بررسی قرار داد، اولین جنبه این ماجرا بازتاب رسانهای این موضوع است، متاسفانه ایران در تنظیم یک دستور کار رسانهای در عرصه سیاست هستهای با مشکل مواجه است، این دستور کارمیتواند در یک نگاه همه جانبه به یک حرکت دیپلماسی رسانهای تبدیل شود. درمقابل ایران، غرب با هوشیاری از رسانه در این مورد بهره گرفت، به عنوان نمونه نیویورک تایمز اعلام کرد که باراک اوباما قصد داشت در اجلاس گروه بیست از فعالیتهای مخفیانه هستهای ایران خبر دهد اما ایران زودتر از وی خبر تاسیسات جدید غنی سازی را در قم منتشر کرد. این یک جریان سازی خبری و رسانه ای که توسط نیویورک تایمزکلید زده شده توسط سایر رسانه های شنیداری و دیداری غرب پی گیری شده که هدف همه آنها القای مخفی کاری از سوی ایران و ادعای انحراف از برنامه هاتی صلح امیز هسته ای بود.
در حالی که ایران رسما این موضوع را از مدتی پیش به آژانس بین المللی انرژِی اتمی اعلام کرد ه بود . اما این نهاد بین المللی طبق سیاستهای خود اخبار این مسائل را علنی و منتشر نمیکند، اما دیپلماتهای غربی درآژانس این گونه اخباررا به بیرون ازاین نهاد درز می دهند تا بتوانند برروی آن خبرها مانور تبلیغاتی بدهند. با این وجود ایران ازنظر رسمی زودتر از موعد قانونی ، وجود این تاسیسات را به آژانس اطلاع داده است. ایران بر طبق اصل 1/3 پیمان ان پی تی که مقرر میدارد کلیه کشورهای عضو این پیمان شش ماه قبل از افتتاح رسمی سایت مربوط به تاسیسات هسته ای خود باید این موضوع را به اطلاع آژانس برسانند تا بازرسان بتوانند نظارتهای لازم را انجام دهند، ایران به گفته آقای صالحی رئیس سازمان انرژی هسته ای ایران ، هیجده ماه زودتر این مساله را به آژانس اطلاع داده است و باید به خاطر این شفاف سازی تشویق هم بشود.
اما در جریان سازی رسانهای غرب این گونه بحث میشود که ایران مخفیانه در حال ساخت این تاسیسات بوده و اکنون این موضوع را افشا کرده است، البته بر خلاف گذشته نمیگویند که این موضوع افشا شده بلکه تاکید دارند که تهران این خبر را منتشر کرده تا موقعیت برتری در مذاکرات آینده خود داشته باشد. چراکه آژانس رسما تایید کرده که ایران وجود این تاسیسات را به اطلاع آن رسانده است.اعلام امادگی ایران یک سال زودتربرای انجام بازرسی از تاسیسات جدید غنی سازی تائید دیگری بر سیاست شفاف سازی ایران است که نیازی هم به پنهان کاری ندارد.
جنبه دوم ماجرا به تاثیرگذاری اعلام خبر ساخت تاسیسات جدید غنی سازی در ایران بر مذاکرات این کشور و گروه 1+5 باز می گردد، از پیش ایران اعلام کرده بود که مذاکرات با این گروه را پیرامون مسائل بین المللی و در چارچوب یک نگاه عمومی نسبت به مباحثی چون خلع سلاح عمومی، عدالت جهانی، رفع تبعیضها و برخوردهای دوگانه و موضوعاتی از این قبیل انجام می دهد.
انتشار این خبر از یک سو با این هدف انجام شد که فضای تبلیغاتی علیه ایران سنگین شود و این کشور در این فضا به پای میز مذاکره برود در حالی که معتقدم درست عکس این ماجراست و تهران با اعلام رسمی به آژانس از مدتها قبل و تائید این خبرتوسط آژانس عملا نشان داد که سیاستهای تحریم بینتیجه است و تحریمها نه تنها موجب توقف فعالیتهای ایران نشده بلکه این فعالیتها را نیز گسترش داده و ایران توانسته با وجود صدور پنج قطعنامه تحریمی از سوی شورای امنیت ، یک سایت جدید را آماده بهره برداری کند.
به این ترتیب تهران با موضعی محکمتر و دستی پر تر از گذشته وارد مذاکره با کشورهای موسوم به پنج به علاوه یک میشود چراکه عملکرد خود را تاکنون در راستای مقررات بین المللی می داند .
جنبه سوم این ماجرا مربوط به تاثیرگذاری این مساله بر روند مذاکرات ایران و امریکاست، فضای موجود در روند ایران و امریکا تا قبل از اعلام خبر ساخت تاسیسات جدید غنی سازی به سوی مثبت شدن پیش میرفت اما با انتشار این خبر شاهدیم که آقای اوباما به یک باره از ادبیات جرج بوش استفاده میکند و گزینه اقدام نظامی در مورد ایران را همچنان مطرح میداند، این ادبیات بازگشت به عقب است و به نظر میرسد عمدتا تحت تاثیر لابی صهیونیستها اعلام شده است.
اصولا لابی صهیونیستی در ایالات متحده امریکا موافق عادی شدن مناسبات ایران و امریکا نیست زیرا اصولا هر نوع مذاکره میان این دو کشور را به نفع خود نمیداند و معتقد است تا زمانی که مشکلات ایران در بحث مربوط به رژیم صهیونیستی وجود دارد نباید مذاکره میان ایران و امریکا انجام شود، در این خصوص کلیه ابزارها را برای مساله سازی یا مانع تراشی به کارگرفته می شود . تجربه چند سال اخیر این موضوع را به خوبی اثبات می کند.
از ابتدا کلیه مباحثی که پیرامون نظامی بودن اهداف ایران، تلاش ایران برای ساخت تسلیحات هستهای و این گونه تحلیلها در سطح دیپلماتیک و رسانهای مطرح شد، سرمنشاء اسرائیلی داشته و به نظر میرسد ماجرای اخیر نیز از سوی رسانههای وابسته به لابی صهیونیستی شکل گرفته و گسترش یافته تا روندی که برای مذاکره ایران و امریکا آغاز شده بود به نتیجه نرسد.
اکنون باید دید در موقعیت کنونی چه میتوان کرد . به نظر میرسد اقدامی همه جانبه برای مقابله با جریان سازی خبری در غرب لازم است طراحی و به مورد اجرا گذارده شود . بدون شک این موضوع میتواند به یک اقدام ملی جدید برای کاهش اختلاف نظرهای داخلی منجر شود.
نظر شما :