به نظر میرسد فتنه و درگیری داشته باشیم
شنبه 28 شهريور 1360
صبح زود بیدار شدم. پس از نماز، خاطرات دو سه روز را نوشتم. برای روزنامه حزب جمهوری، نوار پر کردم. سپس برای دیدار مجلس به محل مجلس رفتیم. مذاکرات رسمی داشتیم، اصرار برای صلح با عراق داشتند که توضیحات ما درباره تجاوز عراق و لزوم عقبنشینی بی قید و شرط نسبتا قانع کننده بود. هدیهای هم دادند؛ یک ساعت و کتاب به من. از سالن مجلس، دیدن کردیم. ۱۷۴ عضو دارد. با ۲۵ نفر، جلسه رسمی میشود. ساختمان بزرگی در کنار مجلس است که هر نماینده برای خود، یک اتاق کار مخصوص دارد و معمولا مذاکراتمجلس را همان جا گوش میکنند.
سپس به مرکز کامپیوتر و آمار کشورشان رفتیم. سیستم کامپیوتر قوی و جامع پیشرفتهای دارند. میگفتند ۳۶ هزار پروژه در اینجا، تمام جزئیاتش ثبت است.
دکتر عبدالکریم با فیلم توضیحات خوبی از وضع اقتصادی کشور داد. میگفت تا سال۱۹۷۰ روند اقتصاد به سوی فقیرتر شدن ضعفا و غنیتر شدن مستکبران بوده و از آن سالبالعکس است. شرکت های بزرگ خارجی را ملی میکنند و به افراد و مردم میدهند. هیچ کس بیشتر از پنجاه هزار دلار نمیتواند بخرد.
برای نماز به مسجد شهر رفتیم. مسجد نوساز، بزرگ و جامع است. امام جمعه دارد و تحصیل کرده مصرند. مردم کم بودند و ترتیب صحبت ما را با همانها هم ندادند. مصاحبهایهمان جا با خبرنگاران کردم.
عصر به دانشگاه بزرگ «نشنال» که در ایالت مجاور است رفتیم. یک ساعت با اساتید و کارمندان جلسه داشتیم و دانشجویان را راه ندادند. در برگشت، مراکز و مزارع کائوچو را دیدیم. خیلی جالب بود. میگفتند ۴۵درصد کائوچوی دنیا را مالزی میدهد. و پر درآمد است. اکثریت مردم مالزی مسلمانند. اکثر پست های کلیدی در دست مسلمانان است. چینی ها زیادند. عفت و بچهها برای دیدن مراکز معلولان و یتیم خانهها رفتند.
يکشنبه 28 شهريور 1361
تمام وقت در منزل بودم و مطالعه میکردم. آقای رحیمیان مصاحبهای برای مجله پاسدار انقلاب درباره اوضاع لبنان و آثار کنفرانس سران عرب و ... با من انجام داد.
اسرائیلیها و فالانژها به اردوگاه آوارگان فلسطینی در لبنان حمله کرده، نزدیک به دو هزار نفر را کشتهاند. این جنایت هولناک سروصدای وسیعی در دنیا به راه انداخته و طرفداران اسرائیل و مخصوصا آمریکا را تحت فشار قرار داده است.
دوشنبه 28 شهريور 1362
اول وقت، جامعه دانشگاهیان کرمان آمدند و راجع به مسائل سیاسی و اقتصادی و انتخابات مشورت کردند. به استانداری رفتیم و در جمع مسئولان [استان] شرکت کردیم. [حجتالاسلامجعفری] امام جمعه صحبت کرد و عدهای از آنها مسائل خود را مطرح کردند. من هم مفصلاصحبت کردم و بر اتحاد و همکاری تأکید نمودم و خواهان تحرک و ابتکار و کمک به استان های محروم مجاور شدم. سپس با پدر [شهید] دکتر [محمدجواد] باهنر [و جمعی از اعضای خانواده شهیدباهنر] ملاقات کردم؛ پیرمرد هنوز در مغازهای کار میکند. این را از افتخارات جمهوری اسلامی به حساب آوردم.
به فرودگاه رفتیم و با دو فروند هلیکوپتر به مجتمع مس سرچشمه پرواز کردیم؛ استقبالرسمی به عمل آمد. بلافاصله مشغول بازدید شدیم. بازدید کاملی به عمل آمد. جالب است؛ خوب کار میکنند. در هر قسمت، مهندسان توضیح میدادند و کارگران ابراز احساسات میکردند. پس از نماز جماعت ناهار را در رستوران صرف کردیم و پس از استراحت در مسجد برای آنها صحبت کردم. از ارزش و عظمت کارشان گفتم.
با اتومبیل به رفسنجان رفتیم. وارد فرمانداری شدیم. با مسئولان اجرایی و قضایی و روحانیونبه مذاکره و مشورت نشستیم. سپس به مسجد جامع رفتیم؛ برای مردم سخنرانی کردم. اجتماع خوبی بود. مغرب، نماز جماعت خوانده شد و به طرف نوق ـ مسقطالرأسم ـ حرکت کردیم. در فردوسیه، مردم وسط جاده اجتماع کرده بودند؛ ناچار پیاده شدیم و در مسجد در اجتماعشان صحبت کردم. به طرف بهرمان ـ ده خودمان ـ حرکت کردیم. در خیابان مدخل سه قریه ـ حالاچهار قریه شده، به نام بوستان ـ دو طرف به طور منظم، زنها یک طرف و مردها طرف دیگر ـ به استقبال ایستاده بودند. توقف کردیم. پایین آمدم و با بلندگوی ماشین، تشکر کردم و وعده دادم که فردا در مسجد در اجتماعشان شرکت میکنم. به خانه قدیمی خودمان رفتم. از پیش وسایل پذیرایی با عاریه گرفتن فرش و امکانات تهیه شده بود. جمع زیادی همراه خودم بودند و تعدادی از مردم جمع شده بودند؛ محفل خودمانی خوبی شد. حاجیه والده و همشیرهها و بستگان را زیارت کردم و فیلم گرفته شد. بعد از شام متفرق شدند و مهمان ها خوابیدند. پاسدارها برای محافظت، مثل همیشه سختگیری میکردند؛ منعشان کردم، گفتم اینجا امن است؛ ناراحت بودند ولی چارهای نداشتند.
چهارشنبه 28 شهريور 1363
اول وقت به مجلس رفتم. تا ساعت هشت صبح گزارشها را خواندم. آقایان رضوی و داداشی آمدند. از برخورد مأموران دادستانی تهران در ده روز بازداشتشان در رابطه با پرونده کشمیری [مربوط به بمبگذاری در نخست وزیری و شهادت رجایی و باهنر] و از سوءظن آنها به گروه رادیکال مجاهدین انقلاب اسلامی گله داشتند. آقای [عبدالله] عطایی نماینده سنندج آمد؛ بر لزوم توجه بیشتر به پیشمرگان مسلمان کرد تکیه میکرد. از کارمندان مجلس که حکمشان به تأخیر افتاده، شکایت آوردند. مسئولان سپاه مجلس آمدند و از نامشخص بودن آئیننامه و مسئولیتهای حراست و امنیت مجلس گله داشتند.
با [آقای بنجامین مکاپا] وزیر امور خارجه تانزانیا ملاقات داشتم. از کمک ایران به تانزانیا در فروش نفت نسیه ممنون بود و من هم روی کمک به کشورهای مستقل آزادیخواه آفریقا تکیه کردم.[آقای سراج الدین کازرونی] وزیر مسکن [و شهرسازی] آمد و گزارشی از وضع زمین های موجود دولتی و متقاضیان داد. بر ضرورت تحویل زمین به متقاضیان برای رونق ساخت و ساز تأکید کردم. آنها تردید دارند که در تهران به طور وسیع زمین واگذار کنند؛ از مهاجرت و کثرت متقاضی و بحران مصالح ساختمانی میترسند. عصر به دفتر مرکزی روزنامه جمهوری اسلامی رفتم. برای کارکنان [روزنامه] صحبت کردم. چاپخانه مجهزی دارند نصب میکنند.
شب، مهمان آقای [موسوی] اردبیلی [رئیس دیوان عالی کشور] بودیم. آقای [موسوی] اردبیلی از موضعگیریهای من بعد از اظهارات امام به هیأت دولت متشکر بود. درباره وزیر آموزش و پرورش بحث شد که [آقای میرحسین موسوی] نخست وزیر و [آیتاللهخامنهای] رئیس جمهور توافق ندارند؛ مشکل خواهیم داشت. درباره کمک به کارکنان دولت بحث شد. من طرح تهیه مسکن برای بیمسکنان آنها را داشتم. قرار شد کمیسیونی روی این طرح کار کند. ساعت ۱۲ شب به مجلس رفتم و خوابیدم.
پنجشنبه 28 شهريور 1364
تا ساعت هشت صبح در دفترم کار کردم. در جلسه علنی مجلس، ناطقان قبل از دستور آقایان [محمد]معزی و [محمد حسینی] علوی نمایندگان اصفهان و گرگان درباره دولت با تندی صحبت کردند که منجر به درگیری دو طرف در مجلس شد و من نصیحت کردم که خودشان را کنترل کنند؛ آنها آرام گرفتند. به نظر میرسد فتنه و درگیری داشته باشیم.
گزارش لایحه تشدید مجازات رشوه به تصویب رسید. در تنفس آقای [محمد]یزدی در مورد ارائه گزارش مذاکراتشان با امام در خصوص دولت آینده با نمایندگان مشورت کرد. قرار شد هفته آینده نتیجه را بگویند.
عصر برای جمعی از اعضای سپاه سخنرانی کردم. جمعی از اعضای انجمنهای اسلامی دانشجویان آمدند و درباره دانشگاهها پیشنهاداتی داشتند و از برخوردهای جریان دفتر تحکیم وحدت شاکی بودند. آقای حداد عادل آمد، هم از مدیران مدارس ملی نیکان و علوی و هم از برخورد مسئولان وزارت آموزش و پرورش گله و اتنقاد داشت.
جمعی از حزباللهیها که دو سه روز است علیه بد حجابی تظاهرات میکنند، مقابل مجلس آمدند. [آقای میرعمادی] دادستان [عمومی] تهران با جمعی از قضات آمدند و مشکلات خود را گفتند. من هم برای آنها صحبت کردم و وعده کمک دادم. خبر رسید که عراق در زدن اسکله آذرپاد خارک و دو نیروگاه دز و کارون، خسارات سنگینی وارد کرده است. خیلی ناراحت شدم.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی
نظر شما :